به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

من چیزی از عشق مان
به کسی نگفته‌ام!
آنها تو را هنگامی که
در اشک های چشمم
تن می‌شسته ای دیده اند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Kallinu
دوستم داشته باش
از رفتن بمان!
دستت را به من بده
که در امتداد دستانت
بندری است برای آرامش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Kallinu
آن هنگام که با لباسی نو دوز
به دیدنم می آیی
شوق باغبانی با من است
که گلی تازه
در باغچه اش روییده باشد …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
بالا