شعر شـــآه بیـــت

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
ای رفته از بر ما...ما گفته همچو سعدی

«خوش می‌روی به تنها، تن ها فدای جانت»

 

[Kallinu]

مگر جانی که هر گَه آمدی ناگَه برون رفتی؟

مگر عمری که هر گَه می‌روی دیگر نمی‌آیی؟

| هلالی جغتایی |

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
مگر جانی که هر گَه آمدی ناگَه برون رفتی؟

مگر عمری که هر گَه می‌روی دیگر نمی‌آیی؟

| هلالی جغتایی |

 

[Kallinu]

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را

تا خون بَدل به باده شود در رگان من

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
من دلم تنگ که نه، غمزده چشم تو بود!

در سرم درد که نه، زمزمه اسم تو بود!
من دلم تنگ که نه، غمزده چشم تو بود!

در سرم درد که نه، زمزمه اسم تو بود!

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
هرکس بغلم کرد به خون غلتیده

دل نیست درونِ سینه خرمشهر است

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان

طرّه از پیشانی ات بردار ای خورشید من

در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام!

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
خندید و گفت: با تو هوا عاشقانه نیست!

باران گرفت،گفتمش" آیا نشانه نیست...؟ "

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان

یا ز آه نیمه شب، یا از دعا، یا از نگاه
هر چه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد

 

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان
ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی...