محفل ادبی چشاشو یه آن بست،پاییز شد : )

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

پاییز
درِ خانه یِ دل
را خواهد زد...
روزهایِ دلتنگی ما نزدیک است !

#آگرین_یوسفی

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد ...

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

هوا ديگه كم كم داره بوى نارنگى و سياوش قميشى ميده...??

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

مثل برگایی که تو پاییز درخت رو ترک می‌کنن ترکم کردی،
بدونِ هیچ برگشتنی

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

دنیا یعنی محاسنِ پاییز ..
​

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

پاییز یهو میاد .. تو یه روز..
مثل بهار و بقیه ..
صبح زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند​

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

وقتی پاییز میشه

هیچ کس نمیدونه واقعاش چش میشه

فقط میدونی هرچی هوا سرد تر میشه دلت قلب گرم تری میخواد



پ‌ن: سعی کنید دلگرمی کسی باشید

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

پاییز‌ به جای اینکه بوی ماه مدرسه بده بیشتر بوی نارنگی و خرمالو میده ?

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

حكومت خود مختار خیابان ولیعصر رسما شروع فصل پاییز رو اعلام كرد...?

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

هر سال پاییز ؛
انگار کودک بی غم و آسوده ی سال های دور ، به رسم وفای کودکانه اش، در من، تکرار می شود ...
باد می وزد، باران می بارد،
و مدام صدای زنگ خاطره انگیز مدرسه در گوش خیالات من ، می پیچد ...
صدای خنده و پچ پچ های کودکانه در کلاسی که پنجره اش به یک صبح روشن و طلاییِ پاییزی گشوده بود ،
صدای گچی که معلم به تخته سیاه می کوبید تا حواسِ پرت مرا ، جمع تر کند ،
و صدای دسته جمعی کودکانی ، که ترانه ی "باز باران" و "صد دانه یاقوت" می خواندند ...
و مدام بوی عطر پاک کن و دفتر و کتاب های نو ، جان تازه ای به من می بخشد ...
کاش من هم شبیه کبرای کتاب ها ، در خمِ گرفتن تصمیم خودم مانده بودم و هرگز بزرگ نمی شدم .
کاش سقوط زیبای برگ های خشکِ پاییزی ، تداعی دردهای بزرگسالی ام نمی‌شد ،
کاش قدم زدن در خیابان های نارنجی پاییز ، گریز ناگزیری از رنج های تکراری ام نبود ...
خدایا اجازه !
می شود به کودکی ام برگردم ؟!
من از دنیایِ نفس گیرِ آدم بزرگ ها خسته ام ،
این روزها دلم بدجور هوای کودکی ام را کرده ...
بدجور ...

#نرگسصرافیانطوفان‌