نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #1 انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان +دلنوشته هایی که غم از آن ها می بارد ... _ یکم شهریور نودُ نه _ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #2 ماجرا را که گفتم، بغضِ انباشته ترکید. گاه کاری که روایت کردنِ ماجرا با آدم میکند، خودِ ماجرا نمیکند. - ابراهیم سلطانی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
ماجرا را که گفتم، بغضِ انباشته ترکید. گاه کاری که روایت کردنِ ماجرا با آدم میکند، خودِ ماجرا نمیکند. - ابراهیم سلطانی
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #3 با جهانی که مرا بیگانه ی خود می پندارد چه حرفی برای گفتن دارم؟ - حافظ موسوی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #4 مثل کولی کوچکی که دل اش برای کوچی بزرگ تنگ شده. - ابراهیم سلطانی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #5 انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان کاش میشد آدم اندوه را از پنجره بیرون بریزد. #کافکا آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #6 انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان تنهایی یک آدم وقتی معلوم میشه که خبر خوش داره ولی کسی نداره که بهش خبرش بده... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان تنهایی یک آدم وقتی معلوم میشه که خبر خوش داره ولی کسی نداره که بهش خبرش بده...
نازلـینازلـی عضو تأیید شده است. مدیر کل انجمن پرسنل مدیریت مدیر کل انجمن فرشته زمینی همراه همیشگی کافه مدیرکل انجمن نوشتهها نوشتهها 7,535 پسندها پسندها 21,674 امتیازها امتیازها 918 سکه 1,073 1/17/24 #7 [و غریب کسی است که محبوبی ندارد.] آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
MonjiMonji عضو تأیید شده است. نویسنده افتخاری نویسنده افتخاری شاعـر مدیر بازنشسته شاعر نوشتهها نوشتهها 6,586 پسندها پسندها 13,163 امتیازها امتیازها 703 سکه 534 1/17/24 #8 اما متوجه شده بودم که متاسفانه به طور ذاتی میل عجیبی به غمگین بودن داشتم . در شلوغترین مکانها، در آغو*ش فردی که قلبم برایش میتپید، در بین آدمهایی که حتی توانایی خنداندنم را داشتند من با لجبازیِ تمام غمگین بودم... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
اما متوجه شده بودم که متاسفانه به طور ذاتی میل عجیبی به غمگین بودن داشتم . در شلوغترین مکانها، در آغو*ش فردی که قلبم برایش میتپید، در بین آدمهایی که حتی توانایی خنداندنم را داشتند من با لجبازیِ تمام غمگین بودم...
MonjiMonji عضو تأیید شده است. نویسنده افتخاری نویسنده افتخاری شاعـر مدیر بازنشسته شاعر نوشتهها نوشتهها 6,586 پسندها پسندها 13,163 امتیازها امتیازها 703 سکه 534 1/17/24 #9 تو مثل یک تومور مغزی بودی. یک توده غیرطبیعی که ناخواسته توی سرم شروع به رشد کرد و نتونستم جلوش رو بگیرم. از اون مدل های بدخیمش، که در حال حاضر هیچ روش درمانی براش وجود نداره! آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
تو مثل یک تومور مغزی بودی. یک توده غیرطبیعی که ناخواسته توی سرم شروع به رشد کرد و نتونستم جلوش رو بگیرم. از اون مدل های بدخیمش، که در حال حاضر هیچ روش درمانی براش وجود نداره!
ق قسم همدم کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 87 پسندها پسندها 329 امتیازها امتیازها 53 سکه 0 1/17/24 #10 جای خون، در رگ هایم اشک روان است! رگم را که بزنی، بغضم میترکد، به جای خون، اشک فواره میزند... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24