کهکشان چشم هایت
چشم هایت مثل دریای جنوب ،
آبی و لبریز مرجان بود و بس
آنچه با هر گردشش از من گرفت ،
شک ندارم قیمتش جان بود و بس
اینکه میگویند زیبا مثل ماه ،
گوشه چشمان زیبای تو نیست
چونکه ماه از دیدن رخسارتو ،
بینوا نالان و گریان بود و بس
باتو یک منظومه کامل میشود ،
تو خودِ خورشید ، نه ، روشنتری
کهکشان هم بی تو کم می اورد ،
چشم تو مجموع کیهان بود و بس
هشتم اردیبهشت از غنچه ای ،
آمدی تا گل شود شرمنده ات
گل فقط یک پلک از مژگان توست ،
حسرتش آن پیچ مژگان بود و بس
این همه ابیات پی در پی که گفت ؟
من که مدهوش دو تاچشم توام
من گمان دارم کلام شاعری ،
ظاهرا مس*ت و غزل خوان بود و بس
#امیرحسین_مقدم
بیست و دوم ماه بهشت نودوشش
چشم هایت مثل دریای جنوب ،
آبی و لبریز مرجان بود و بس
آنچه با هر گردشش از من گرفت ،
شک ندارم قیمتش جان بود و بس
اینکه میگویند زیبا مثل ماه ،
گوشه چشمان زیبای تو نیست
چونکه ماه از دیدن رخسارتو ،
بینوا نالان و گریان بود و بس
باتو یک منظومه کامل میشود ،
تو خودِ خورشید ، نه ، روشنتری
کهکشان هم بی تو کم می اورد ،
چشم تو مجموع کیهان بود و بس
هشتم اردیبهشت از غنچه ای ،
آمدی تا گل شود شرمنده ات
گل فقط یک پلک از مژگان توست ،
حسرتش آن پیچ مژگان بود و بس
این همه ابیات پی در پی که گفت ؟
من که مدهوش دو تاچشم توام
من گمان دارم کلام شاعری ،
ظاهرا مس*ت و غزل خوان بود و بس
#امیرحسین_مقدم
بیست و دوم ماه بهشت نودوشش
آخرین ویرایش توسط مدیر: