شعر شعری که دوست داری

گویند: سنگ، لعل شود در مقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود...!

#حافظ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منی

من آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منی

چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی

برای زندگی ی بی جواب و تکراری
به موقع آمدی و بهترین جواب منی

روان در اوج خیالم چو رود می مانی
همیشه جاری و مانا در عمق خواب منی

نفس پس از گذرت از حساب می افتد
و تو دلیل نفس های بی حساب منی

رها مکن غزلم را همیشه با من باش
که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است

آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد

های های دل ديوانه ی من پنهانی است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آرام، آرام در قلبم نشستی و شدی دنیای من.
ای دنیای من چه‌طوری دلت اومد من‌رو رها کنی و دنیای کسه دیگه بشی؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش

که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اندر دل من درون و بیرون همه او است

اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
احوال دل، آن زلف دو تا داند و من

راز دل غنچه را، صبا داند و من

بی من تو چگونه ای، ندانم؟ اما

من بی تو در آتشم، خدا داند و من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی
گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذی

قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخر کار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین