تاريخچه تماشاخانه ( Seeing place)
جدا از شكل ظاهري فضاي تئاتري با دو مشخصه از هم متمايز مي گردد: اندازه و فضاي دروني/بيروني
تئاتر هاي امروزي ظرفيتي بين ۱۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر تماشاچي را دارند و از تئاترهاي تاريخي كوچكتر هستند.تئاترهاي يوناني و رومي ظرفيت ده ها هزار نفر را داشتند.
حتي گلاب شكسپير ( Shakespeare’s Globe) ظرفيتي حدود ۳۰۰۰ نفر را داشت.در تئاترهاي امروزي فضاهاي داخلي بر فضاهاي خارجي ترجيح دارند.در زندگي اجتماعي نمايش ها با مناسبتهاي ويژه به هم پيوند مي خورند. در طول تاريخ براي برقراري ارتباط فراگير با مردم جشنواره هاي تئاتر تمايل به مستقر شدن در فضاي باز دارند.خلاصه كلام، سير حركت تاريخ تئاتر از فضاي باز و بزرگ به سمت تئاتر كوچكتر و داخلي بوده است.
به طور خلاصه اين سير حركت تاريخ تئاتر است وقتي به تغييرات تئاتر از يونان باستان و روم تا اروپاي مدرن مي نگريم.دست كم تا قرن نوزدهم، حركتي از ميداني يا دوسويه به يك سويه يا طاق پره دار را شاهد هستيم.
دليل اين گسترش چه بود؟ يا دليل ايجاد تماشاخانه هاي مختلف چيست؟
اين تفاوت در انواع تئاتر ها ، ناشي از تاثيرات مختلفي بود كه از روابط ميان تماشاچي با بازيگر و تماشاچي با تماشاچيبه وجود مي آمد.
۱- در ايجاد حس جمعي و مشترك كار ايي ندارد.
( يك نفر فقط مي تواند پشت سر تماشاچيان را ببيند)
۲- بازيگر هميشه مي تواند روبروي جايگاه تماشاچيان قرار بگيرد.
۳- در هر صورت براي ارائه قطعات كلامي مناسب است ( نمايشهايي
كه بر ديالوگ( گفتگو) تكيه دارند)
۴- صحنه مي تواند جزييات فراواني داشته باشد( به شدت استادانه باشد) اين يكي از بزرگترين تاثيرات تئاتر arch Proscenium است كه به آن تئاتر قاب عكسي هم گفته مي شود.( The picture stage)اين طاق گروه توليد را قادر مي سازد كه از طريق ايجاد تغييرات در صحنه ، اسباب و لوازم( پروژكتور ها، طناب ها و قرقره ها) را پنهان كنند. در نتيجه سن
متغير اين طاق مي تواند مثل يك مبدل جادويي عمل كند.صحنه طاق دار دست گروه توليد را براي نظارت بيشتر بر محيط بعدي باز مي گذارد.آنها مي توانند چيز هايي را كه مي خواهندتماشاگر ببيند در معرض ديد آنها قرار دهدو هر آنچه را كه نمي خواهد تماشاگر را ببيند را پنهان كنند. اين توان پنهان كردن وافشا كردن توسط نشانه صحنه طاق و قوس دار يعني پرده تجسم مي يابد. با شروع رنسانس تاريخ تئاتر به سمت تئاتر صحنه طاق دار سوق پيدا مي كند. چرا؟ تمايل به نشان دادن واقعيت هاي بصري با نهايت دقت باعث افزايش نظارت و كنترل بر فضاي صحنه شد. اين حركت منجر به چه شد؟
۱- چيدمان لژ قرن نوزدهمي كه يك فضاي داخلي را با نهايت دقت ارائه مي كند
۲- پرده سينما
صحنه طاق پرده دار يك نمونه سه بعدي از صحنه سينماست. يا پرده سينما
يك نوع دو بعدي از صحنه طاق پرده اي است. واكنش هنرمندان تئاتر آوانگارد اين بود:
فيلم ها در ارائه دقيق واقعيت بصري بهتر از آن چيزي هستند كه تئاتر مي تواند داشته باشد،
بنابراين تئاتر براي چيست؟ به چه دردي مي خورد؟ اين تفكر باعث خروج از صحنه
طاق پرده دار گرديد
مشخص است كه اين حركت براي ايجاد حس همبستگي و جمعي مناسب است وبازگشتي به فرم هاي قديمي تر تئاتر خياباني و صحنه دوسويه است.كارگردانهاي Avantgordبه شكستن و خروج از صحنه طاق پرده دار دست زدند و به
فرم هاي قديمي برگشتند.
براي اينكه هنرجويان ارجمند بتوانند با مفاهيم مقدماتي تئاتر آشنا شوند در حد همان مقدماتي بعضي از واژه ها و مفاهيم اصلي مورد نياز را براي آنان با زبان ساده بازگو مي نمايم.
1- سن:محلي است كه در آن نمايش از روي متن نمايشي تمرين و در نهايت اجرا مي شود و اغلب بصورت سكوئي بالاتر از سصح ديد تماشاچي و در برخي اوقات در ميان آنها ساخته ميگردد.
2- پرده: هر نمايش به قسمتهائي تقسيم مي شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت يك پرده گويند.يك نمايشنامه مي تواند يك پرده يا بيشتر باشد.
3- صحنه: قسمتي از نمايش را كه از پرده كوچكتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام مي شود صحنه گويند.
4- آوانسن: بخش جلويي هر صحنه را كه اغلب بصورت نيم دايره طراحي و ساخته مي شود را گويند.آوانسن مهم ترين قسمت يك صحنه است و هر چند در برخي مواقع با تمهيدات تئاتري مي توانيم بخش انتهائي صحنه را مهم نمايش دهيم مثلا با نورپردازي موضهي انتهاي صحنه كه اهميت آنرا نشان مي دهد اما حقيقتا مهم ترين بخش صحنه بدليل نزديكي با تماشاچي همان آوانسن است.
5- نويسنده: كسي است كه بدلايل شخصي يا غير شخصي متني را براي اجرا يا ثبت در تاريخ مي نويسد.اين متن مي تواند در قالب داستان كوتاه، رمان يا داستان بلند و نمايشنامه كه از جمله متون اصلي ادبي هستند بگنجد.
6- كارگردان: وي كسي است كه مسئوليت اساسي اجراي يك نمايش را از تدارك مراحل آغازين تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازيگران،تقسيم نقش هاو…تامراحل ديگر نظير طراحي جزئيات حركات بازيگران و…مي باشد.
7- بازيگر: كسي است كه مسئول اجراي حركات و … محوله توسط كارگردان به منظور ايفاي يك نقش هنري است.
8- ميزانسن: به مجموعه حركاتي كه يك بازيگر به طراحي و دستور كارگردان در صحنه اجرا مي نمايد مي گويند.
9- ديالوگ: كليه ي گفتگوهاي دو يا چند نفره بازيگران در نمايش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است ديالوگ مي گويند.ديالوگ بيشتر بصورت برون گرا ادا مي شود.
10- مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائي كه يك بازيگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا ميگردد مونولوگ گويند.
11- ميميك چهره: به حركات ريز چهره ي بازيگر اطلاق مي گردد.
12- دكور: هر آنچه كه در يك نمايش بعنوان ابزار صحنه در معرض ديد تماشاچي قرار مي گيرد دكور است و براي آن دو مسئوليت مهم طراحي دكور و ساخت و اجراي آن متصور است كه دو وظيفه و سمت طراح دكور و سازنده دكور عناوين آن مي باشند.فردي كه كار دكور انجام ميدهد دكوراتور نام دارد.