یک نقاش فاقد فضایهمچنین در دهه 1830 وارد ژول دوپرا (1811-1889) و تئودور روسو (1897-1867) بود، که مانند دیاز، موتیف های چشم انداز خود را در میان بلوط های باستانی و تخته سنگ های بزرگ جنگل Fontainebleau یافتند. کنت تروئون (1865-1810) نیز در میان این گروه اولیه در جنگل بود و بعدا به عنوان یک متخصص در نقاشی ژانر حیوانی تبدیل شد، همانطور که چارلز امیل ژاک (1813-1894) در سالجاری و پرورش دهندگان جوجه های نژاد پرست بود. سبک نقاشی Charles-François Daubigny (1887-1878) با این گروه ارتباط نزدیکی دارد، گرچه او ترجیح می دهد نقاشی های خود را در امتداد رودخانه یوس بگذارد و او را در شهر اوورس-اویز بنا نهاد. بر خلاف امپرسیونیستهای بعدی، این گروه گروهی نیست که کافه ها را ملاقات کرده یا کار خود را جدا از سالن رسمی نشان داده اند. بعضی نقاشی ها کنار هم قرار گرفته اند، و بسیاری از این هنرمندان تا حدی فراگیر، دوستی های قوی ایجاد کرده اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشته‌ها
نوشته‌ها
4,729
پسندها
پسندها
12,865
امتیازها
امتیازها
323
سکه
334
نقاشی های او بودند. روسو بسیاری از تابستان و دهه گذشته زندگی خود را در آنجا سپری کرد؛ Jean-François Millet (1875-1814) در سال 1849 وارد فرار از وبا شد که پاشنه پاشنه انقلاب 1848 را پاریس نابود کرد. روسو به عنوان “یکی از بزرگترین مخالفان” شناخته می شد؛ چرا که نقاشی های تیره و نقاشی او به طور مداوم از بین رفته بود از سال 1836 تا 1841 هیئت های سالن سالن های کلاسیک گرا است. تکنیک های ناخوشایند چند لایه رنگدانه ها و لاک الکل باعث شده است که بسیاری از منظره های آن به طور مداوم تیره شود. پس از انقلاب سال 1848، موضع بی رحمانه توسط نقاشان باربینس بر خلاف ایده محافظه کارانه نرم افزاری که آکادمی به عنوان زیبایی شناسی جمهوری خواه و ضد اقتدارگرایانه مورد استفاده قرار می داد، به چشم می خورد. در جمهوری دومین دوره کوتاه مدت (1848-1852)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین