دلنوشته دفترچه خاطرات فاطما گل از ملیکا نصیریان
انجمن کافه نویسندگان | کافه رایترز
تو شادی و این یک ادعا نیست!
تو بر روی غم، نقابی از شادی نهادی.
میدانم، چهرههای غمگین خریداری ندارند... .
میدانم غم تو را از درون، زیر همان نقاب خفه کننده و آزاردهنده؛ پیر کرده است فاطیما گل، میدانم!
چه کسی تو را به شادترین دختر غمگین بدل نمود؟
من که میگویم هرچه هست، از زیر سر بیوفایی آدمها است و دلهای بیرحمشان!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان مرجع اصلی تایپ رمان ،تایپ دلنوشته ،ترجمه رمان و صوتی کردن رمان ها
انجمن کافه نویسندگان | کافه رایترز
تو شادی و این یک ادعا نیست!
تو بر روی غم، نقابی از شادی نهادی.
میدانم، چهرههای غمگین خریداری ندارند... .
میدانم غم تو را از درون، زیر همان نقاب خفه کننده و آزاردهنده؛ پیر کرده است فاطیما گل، میدانم!
چه کسی تو را به شادترین دختر غمگین بدل نمود؟
من که میگویم هرچه هست، از زیر سر بیوفایی آدمها است و دلهای بیرحمشان!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان مرجع اصلی تایپ رمان ،تایپ دلنوشته ،ترجمه رمان و صوتی کردن رمان ها
آخرین ویرایش توسط مدیر: