تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ناظر انجمن
کاریکلماتوریست‌
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
Oct
2,535
12,288
168
17
MHD
احساسات روزانه🌱
در راستای بر طرف شدن مشکل نمایش تاپیک ها، تاپیک قدیمی حذف و تاپیک جدید ایجاد شد

۴۰۲٫۱۱٫۴
 
مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ناظر انجمن
کاریکلماتوریست‌
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
Oct
2,535
12,288
168
17
MHD
تو جامعه شناسی یازدهم یه درسی هست چند تا جامعه شناس غربی اومدن گفتن هرکی داره بچه بیاره آینده بچشو تأمین کنه و هرکی هم نداره بمیره، چار تا مرفه بی درد اومدن این نظریه رو نقض کردن.. اتفاقاً اونا میفهمیدن چخبره دنیا دست کیه، این خانواده‌هایی که ندارن فقط آینده اون بچه‌های بی گناهو به گند میکشن، که تو کل زندگیشون خجالت بکشن و تو سری خور باشن و آخرشم بیشترین توقعو از همین بچه‌های بدبخت دارن.
 
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
85
166
33
نمیدونم؛ کی پنج بهمن شد؟
چشات رو ببندی پنج فروردین میشه؛ سنگ نمیبینی به سرت بزنی.
حس میکنم از پونزده سالگی به این طرف یک خوره زمان وجود داره !
یانه یک سیاه چاله که توروغرق سیاهی ها میکنه...
امیدوارم از بیست سالگی به اون طرف اتفاقات خوبی برام رقم بخوره
سپردم دست بالایی اون بهتر از هرکسی میدونه چی میشه!
ما،ساز رو میزنیم متن اهنگ با اون خوشتر مینوازه
 
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,668
7,323
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
دارم خبیثانه و مثل جادوگرا میخندم و روحم به لطف بدجنس‌بازی‌های امروزم جلا یافته است:/
 
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
85
166
33
سعی کنید مستقل بشید
مستقل
مستقل
مستقل
تاکییدمیکنم "میم سین ت قاف لام"
مخصوصا اگه تو یک خانواده ایی قرار دارید که حتی برای دستشویی رفتن بایداجازشون روبگیرید!
حالم از خودم بهم میخوره که نمیتونم حتی یک حریم شخصی داشته باشم
نمیدونم کی میتونم ازاد بشم ولی امیدی هم به ازادی ندارم ...
 
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
85
166
33
احساس...
خیلی از روزها شده گفتم این اخرین روزیه که زندم
اما نبود!
فردایی هم بود
وسال هایی که گذشت هم بود...
تا پای مرگ رفتم ولی...
چیشد دختر؟
هنوز که زنده ای ؟
میدونی؟!
نه نمیدونی!
بال هام رو شکستن ودیگه پرواز نکردم
گفتم عیبی نداره بجاش بدو تا بهش برسی
نفسی برای دویدن برام نذاشتن
گفتم عیبی نداره راه برو تا بهش برسی
پاهام رو شکستن
گفتم عیبی نداره سینه خیز برو تا بهش برسی
سینه خیز هم که رفتم زیرپاهاشون لهم کردن
هربار راهی برای بیرون کشیدن خودم از تو این باتلاق پیدا کردم
اما بازهم اخرش نرسیده و هنوز نفس میکشی
تااون نخواد نمیمیری این رو تو ذهنت حک کن :)
 
مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ناظر انجمن
کاریکلماتوریست‌
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
Oct
2,535
12,288
168
17
MHD
نمی‌دونم، ترکیب چند تا حس باهم
چند وقت پیش به مامانم گفتم من با فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش خیلی گریه کردم آبجیمم تایید کرد رفته فیلمو ریخته رو فلش نشسته نگاه کرده دو ساعت تو فکره هی به بابام میگه مگه دخترای من چی تو این فیلم دیدن که گریه کردن مگه ما چیکار کردیم🥲😂
جدی گرفته
 
بالا