تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

SHAHIN

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
11/5/20
ارسال ها
7,064
امتیاز واکنش
16,627
امتیاز
237

میگویند دلش از سنگ است،
همان قدر سفت و سخت؛
اما همین سنگ ها
اعتبارشان از کسانی که
نمیتوانند به یک نفر وفا دار بمانند
خیلی بالاتر است؛
سنگ ها دیر دل میدهند اما ماندگارند.
میشود با آن سنگ،
آشیانه ای از جنس عشق ساخت
بدون ترس از آنکه سقف بریزد؛
سنگت را به هیچ نرم قلبی نمیفروشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

SHAHIN

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
11/5/20
ارسال ها
7,064
امتیاز واکنش
16,627
امتیاز
237
unnamed (1).gif


تکه ای ابر هم که باشی،
فشاری که به سویت وارد شود؛
میرنجی و گریه هایت آسمان را برمیدارد.
اما انتخاب کن!
گریه ات را در چه مسیری بریزی
باران گاهی باعث خر*اب شدن زار و زندگی مردم می شود،
و گاهی اوقات
باعث خندید غنچه گلی
که کل زندگیش را به امید آمدن او سپری میکرده.
unnamed (1).gif
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

SHAHIN

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
11/5/20
ارسال ها
7,064
امتیاز واکنش
16,627
امتیاز
237
عشق را به اشتباه معنا کردند و
زیر هو*س هایشان امضا زدند،
یک عاشق!
و چه دل ها که شکستند،
و چه امید ها که نا امید کردند.
عشق!
تو خودت اعتراضی نداری؟
نکند طبق گفته افسانه ها
آدمی باشی،
کر و کور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

SHAHIN

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
11/5/20
ارسال ها
7,064
امتیاز واکنش
16,627
امتیاز
237


احساس تو چقدر نفس گیر است!
وقتی که پیچک افکارت به دور من میگردد،
و عشق همچون هوا در فضا جاری میشود.
من در تقلای نفسی!
ذره به ذره عشق را به ژرفای وجود میکشم.
عشقی که بعد مدت ها به منزلگه خویش برگشته
و قصد خانه تکانی دارد؛
عشقی که باران میشود برای رشدم،
آفتاب میشود برای درخششم،
و روحم را طراوت میسازد.
گاهی مرز عشق را جابه جا باید کرد.
و پنجه در پنجه احساس قدم برداشت،
رد پایی بماند به یادگار

در دفتر عاطفه ها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8