آخرین محتوا توسط حدیثه🫧

  1. حدیثه🫧

    اطلاعیه سـری جدید سـوژه‌شـو [تابستان۱۴۰۴]

    اعلام آمادگی
  2. حدیثه🫧

    در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم

    سرهنگ نگاه معناداری به من و علی انداخت. دست علی را گرفتم و از اتاق خارج شدیم. چند دقیقه گذشت و بنفشه از اتاق بیرون آمد. از چهره‌اش مشخص بود گریه کرده است. رو به من گفت: - امید من هر کاری می‌تونستم در حق رفیقم کردم. امیدوارم شما رو تو پرونده راه بدن چون بهت اطمینان دارم و می‌دونم که می‌تونی یک...
  3. حدیثه🫧

    در حال تایپ دلنوشته معشوق خاکی | حدیثه ادهم

    چند روزی می‌شود که ندیدمت و باز هم دلتنگی جانم را تنگ ساخته است. مرا بچه می‌خوانند. درست است. من بچه‌ای هستم که برای دیدنت بهانه می‌گیرد.
  4. حدیثه🫧

    همگانی •°گپ با دوستانِ کافه نویسندگان•°

    -2-43-""dsi0_guntootsmiley2
  5. حدیثه🫧

    مشاعره | مشاعره با اسم خواننده |

    هُـ(ح)مِیرا😂
  6. حدیثه🫧

    نقد کاربر نقد داستانک آرزوی الینا

    سلام ممنون از نظراتتون بله نکات باید اصلاح بشه:)
  7. حدیثه🫧

    در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم

    ـ گفتم که من مخالفمر. ـ چرا جناب سرهنگ! بچه‌ها می‌تونن کمک بزرگی باشند. ـ آقای‌ احمدی خطرناکه. چرا نمی‌خواید قبول کنید! ما چند بار شکست خوردیم و بچه‌ها فقط قربانی شدن. اول علی مطهری بعد امید نجفی حالا هم بنفشه مظاهری! غیرممکنه اجازه بدم. حتی اون‌ها هم مضنون پرونده هستن. من، علی و بنفشه بیرون...
  8. حدیثه🫧

    نقد کاربر نقد داستانک آرزوی الینا

    درود و تشکر از شما
  9. حدیثه🫧

    نقد کاربر نقد داستانک آرزوی الینا

    سلام ممنونمم
  10. حدیثه🫧

    در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم

    از دوست بنفشه که کنارش نشسته بود خواستم تا وسایلش را جمع کند. نگهبان کتابخانه از ساختمان بیرون آمد. از همه بچه‌ها خواست همراه خانواده‌هایشان به خانه بروند و به محض رسیدن به خانه، سلامتی خود را به کارکنان کتابخانه اطلاع بدهند. به کسی اعتماد نداشتم تا بنفشه را همراه آن‌ها به خانه بفرستم. حتی...
  11. حدیثه🫧

    نقد کاربر نقد داستانک آرزوی الینا

    سلام و ممنون از نظراتت 8c6227_25l4t-icon12
  12. حدیثه🫧

    نقد کاربر نقد داستانک آرزوی الینا

    سلامم راستش بگم اول داستان قرار بود ۱۶ ساله باشه بعد دیدم اینا آمریکا نیست که بره مدرسه پسره رو ببینه مجبور شدم دو سال بزرگ‌ترش کنم. و بله نقص بزرگ من اینه که خودکارم سوار جته😁😂😭
  13. حدیثه🫧

    نقد کاربر رمان جنون یاس اثر سارا سجادیان

    سلام و عرض خداقوت خدمت شما نویسنده عزیز Popcorn اول باید بگم که خلاصه رو دوست داشتم و همونجادحدس زدم که بخش دوم باید مربوط به گذشته باشه. موضوع داستان برام جذاب بود. و نوشته و شخصیت‌پردازیت طوری بود که قشنگ می‌تونستم همه صحنه‌ها رو تصور کنم. مرحبا. اینجا اگه میگفتی آن‌طرف‌تر ادبی‌تر بود. بعد...
عقب
بالا پایین