به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
-
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با
Like واکنش نشان داد.
به وقت زمستان ۱۴۰۳ پایان -
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
اما وقتی صبح به واقعیت برمی‌گردم، تنها چیزی که باقی مانده، درد و اندوهی است که مانند زنجیری بر دلم سنگینی می‌کند، همچون بارانی که بر دوش...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
زندگی‌ام، مانند یک تابلو رنگ و رو رفته است که رنگ‌هایش با رفتن تو محو شده‌اند، همچون گل‌هایی که در آفتاب سوزان پژمرده می‌شوند. هر روز،...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
هر شب، در خواب‌هایم به دنبال تو می‌گردم، اما وقتی بیدار می‌شوم، تنها سایه‌ای از تو باقی مانده است، مانند غباری که در نور خورشید می‌رقصد...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
در هر گوشه‌ای از این شهر، یاد تو به چشم می‌خورد، مانند سایه‌ای که در دل تاریکی می‌رقصد. در هر کوچه، در هر کافه، در هر آهنگی که می‌شنوم،...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
چشم‌هایم، مانند دو دریاچه‌ی آرام، حالا پر از طوفان و امواجی بی‌رحم شده‌اند، همچون آسمانی که در یک لحظه به طوفان می‌افتد. هر بار که نامت...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
چگونه می‌توانم فراموش کنم؟ چگونه می‌توانم این درد را از قلبم بیرون کنم؟ تو رفتی و من هنوز در خیابان‌های خالی، در انتظار صدای تو هستم،...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
عشق تو، مانند بارانی بود که در روزهای خشک زندگی‌ام بارید و زمین دل‌زده‌ام را سیراب کرد، همچون نوری که در دل تاریکی می‌تابد. اما حالا،...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
در دل شب، وقتی ستاره‌ها به یاد تو می‌درخشند و ماه در آسمان به تنهایی می‌نگرد، من در تاریکی غم‌هایم غرق می‌شوم، مانند قایقی که در دریای...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
عشق تو، مانند نسیمی لطیف بود که در روزهای سرد زندگی‌ام وزید و قلبم را با گرمای خود نوازش کرد، همچون آفتابی که بر برف‌های یخ‌زده می‌تابد...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
چرا باید عشق ما این‌گونه به پایان برسد؟ آیا روزی خواهد آمد که دوباره در آغو*ش تو احساس امنیت کنم، مانند پرنده‌ای که پس از طوفان به...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
عشق ما، مثل گلی سرخ در میان شاخ و برگ‌های بی‌رحم زندگی شکوفا شد، همچون نوری که در تاریکی می‌درخشد. اما حالا، این گل پژمرده شده و تنها...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
در دل شب‌های سرد، وقتی به آسمان نگاه می‌کنم، یاد تو می‌افتم، همچون نوری که در دل تاریکی می‌درخشد. یاد آن روزهایی که با هم به ستاره‌ها...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
چرا باید عشق، این‌قدر دردناک باشد؟ چرا باید قلبم را در دستانت بگذارم و تو با بی‌رحمی آن را بشکنی، مانند یک شیشه‌ی ظریف که به زمین...
-
ماشاگانا به سونی نوشته در موضوع اتمام یافته دلنوشته قلم به خون نشسته | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
در آغو*ش شب، وقتی ستاره‌ها با غم خاموشی خوابیده‌اند، دلم را به یاد تو سپردم، همچون پرنده‌ای که در قفس خاطراتش محبوس شده است. تو، که با یک...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
