آخرین محتوا توسط marym

  1. marym

    تولد تولد هناسکم:)

    Birthday Birthday تولدت کلی مبارک خانوم دکتر
  2. marym

    در حال تایپ داستان کوتاه او همان‌جا می‌نشست | بی صدا، marym

    در دلش، با صدایی لرزان خدا را به یاری طلبید. خدایا دو پا بهم دادی، یه دو پای دیگه قرضی بده! تمامی عزمش را جمع کرد و با سرعت به سمت جلو دوید اما تهش تا کی باید بدود؟ تا کی می‌توانست از این وضعیت فرار کند؟ در نهایت شب فرا می‌رسید و او ناچار بود به خانه برگردد. به پشت دیوار تکیه زد و دستش را روی...
  3. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    تلگرام داریش؟ منم فردا اوکی هستم
  4. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    من اوکی هستم
  5. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    اره
  6. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    منظورم کاور تبلیغاتی بود اینه؟!
  7. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    نمیتونی عکس از فیلمه بفرستی؟
  8. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    چیشد؟ پیدا کردن فیلم یادتون رفت
  9. marym

    اطلاعیه معرفی اتاق شایعه نویسی + اعلام آمادگی

    وای خیلی باحالهLagh2Gopsمن هستم
  10. marym

    نظارت همراه رمان پسر پادشاه،دشمن پادشاهی | ناظر: malihe

    سلام یه پارت گذاشتم، میشه چک کنید.
  11. marym

    خوب رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه

    نگاهی به قلعه انداخت. برای اولین بار در طول عمرش، قصر را در روز می‌دید. قلعه‌ای با شکوه و عظمت که در میان تاریکی و مه غلیظ پنهان شده بود. دیوارهای سنگی و سرد به طرز عجیبی در نور کم‌ فروغ درخشش منحصر به فردی داشتند و برج‌های بلندش به آسمان فرو رفته و گویا در تلاش برای لم*س ابرها بودند. صدای وزش...
  12. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    @وانیـلྉ
  13. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    @سارا مرتضوی @سمانه
  14. marym

    چالش باشگاه بین‌الطلوعینی‌ها

    سلام میتونم از امروز شرکت کنم؟
  15. marym

    دفترکار دفترکار منتقد | marym

    نوع نقد: حرفه‌ای نویسنده: @HADIS.HPF لینک نقد: نوشته در موضوع 'نقد حرفه‌ای رمان تاکسیدرمی | منتقدان: saya و marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41230/post-351520 تاریخ تحویل: ۲۷مرداد۱۴٠۴
  16. marym

    دفترکار دفترکار منتقد ادبیات | marym

    نقد: داستانک پری تنها تاریخ تحویل: ۲۷مرداد۱۴٠۴ لینک نقد: موضوع 'نقد داستانک پری زیبا | منتقد: marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41644/ نویسنده: @سارا مرتضوی
  17. marym

    نقد و بررسی نقد داستانک پری زیبا | منتقد: marym

    عنوان «پری تنها» از دو واژه تشکیل شده است که کلمه «پری» به‌عنوان یک واژه کلیشه‌ای و تکراری شناخته می‌شود. این موضوع می‌تواند جذابیت عنوان را کاهش دهد و باعث شود که خواننده احساس کند با یک داستان تکراری مواجه است. بنابراین، پیشنهاد می‌شود که در انتخاب عنوان، به جستجوی عناوین جدید و خلاقانه در...
  18. marym

    مذهبی ذکر روزهای هفته

    انجام شد ۲٠٠بار✅
  19. marym

    سوژه شو سری ۹۰ | حسام فیضی

    ¹.الگوی زندگیش کیه؟ خودش ².بزرگترین آرزوش چیه ؟ نویسندگی ³.از چه ویژگی اخلاقی متنفره؟ رو مخ رفتن ⁴.از چه غذایی بدش میاد؟ بیشترغذاها 5. بزرگترین ترسش؟ حرف زدن درباره چیزهای که آزار و اذیتش می‌کنه 6. صدای چی یا کی آرومش میکنه؟ با نوشتن بدونه دغدغه 7. اگه قلبش نصف بشه، نصف قلبشو به کی میدی؟...
  20. marym

    نقد و بررسی نقد حرفه‌ای رمان تاکسیدرمی | منتقدان: saya و marym

    تاکسیدرمی لیاقت درخشیدن داره❤️‍🩹
  21. marym

    در حال تایپ داستان کوتاه او همان‌جا می‌نشست | بی صدا، marym

    ناصر، همان مردی که همیشه با چشمان سرد و بی‌رحمش مجبورش می‌کرد تا سر چهارراه با پیرمردی چندش و ترسناک گدایی کند. هنوز با یادآوری دفعه قبل انگشتش درد می‌کرد. چشم‌هایش را بست تا مانع باریدن اشک‌هایش شود اما دلش به شدت درد گرفت و در دلش خدا را فریاد زد. می‌ترسید شاید این بار ناصر نیت بدی داشته باشد...
  22. marym

    صندلی داغ سری ۱۳۳|Azaliya

    سلام سلام بزن بریم7np5_laie_100odat_et3d_jc_ghey چطور با انجمن آشنا شدی؟ اولین دوستت تو انجمن کی هست؟ چطوری با نوشتن آشنا شدی؟ خودتو به طور خلاصه معرفی کن😁
  23. marym

    نقد و بررسی نقد حرفه‌ای رمان تاکسیدرمی | منتقدان: saya و marym

    کشمکش‌ها و تعلیق‌های اثر: کشمکش‌ها و تعلیق‌ها در رمان‌ها از عناصر کلیدی هستند که به جذابیت و عمق داستان کمک می‌کنند. این دو عنصر به‌طور مستقیم بر تجربه‌ی خواننده تأثیر می‌گذارند و می‌توانند. کشمکش‌ها به‌عنوان چالش‌ها و تضادهایی که شخصیت‌ها با آن‌ها مواجه می‌شوند، نقش بسیار مهمی در پیشبرد داستان...
  24. marym

    نقد و بررسی نقد حرفه‌ای رمان تاکسیدرمی | منتقدان: saya و marym

    عنوان رمان نام رمان در واقع معرفی هست که اثر شما را به خواننده معرفی می‌کند، عنوان اثر در نگاه اول هزار جمله را در خود نهاده و خواننده را با اولین نگاه به عنوان می‌تواند بسیار اطلاعات را از یک اثر دریافت کند. عنوان انتخابی، عنوان «تاکسیدرمی» به‌خوبی حس کنجکاوی را در خواننده ایجاد می‌کند. این...
  25. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    با موهای اجق وجقیت اره
  26. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    7np5_laie_100حق دارن از بس شبیه ی جن هستی منم ببینمت بسم‌ الله میگم
  27. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    c54c27_25ndke-hanghead 15cb28_25512روراست باش بگو میترسم
  28. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    c54c27_25ndke-hangheadوالدین از شما ناامید شدن
  29. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    y (658)ای یادم رف
  30. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    والدین گرامی در خانه را بعد از ساعت دوازده قفل میکنن
  31. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    بابت تاخیر ببخشید😁نوش جان بفرمایید در جشن ما شرکت کنید.
  32. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دوست داری خودت بیا بشون بگو
  33. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    به فضای بسته و خلوت خانوادگی نیاز داشتن
  34. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    نقل مکان کرده بودن
  35. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    فکر کنم خانوادگی اومدن، میدونی که اجاره‌ها گرون شدن و میدونن بنده آدم بخشنده‌ای هست گفتن بیایم کمدشو به عنوان خونه استفاده کنیم
  36. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    پس چرا مال من توش جن بوده👀
  37. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    گویا بعد از من، بد و بیراه گفته‌ای؛ گویی در گوش دنیا فریاد زدی که دیگر به دردت نمی‌خورم. قلبم شکست، یا دروغ بگویم؟ منی که هر چه خواستم نشد، حالا چگونه می‌توانم این واقعیت را پذیرم؟ منی که با افتخار می‌گفتم بخت من، سفید بخت است اما الان؛ این درد، مانند بارانی است که هرگز پایان نمی‌یابد؛ بارانی...
  38. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    یه نگاهی به زیر تخت کن
  39. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    بفرما عزیزم
  40. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    دیر شده، دیگر برنگرد. سیر شدم از گله‌ها و زبان‌های تلخ، گویی هر کلمه‌ای که از دهان می‌ریزد مانند زهر در رگ‌هایم جاری می‌شود. از مسخره شدن و از احساساتی که نادیده گرفته شدند، خسته‌ام. همچو سایه‌هایی در تاریکی، همیشه در پی من هستند و نمی‌گذارند آرامش بیابم. دیگر تو را نمی‌خواهم؛ تویی که مانند...
  41. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    نخواستم به اینجا برسم، مگر من خواستم سرنوشت و بختم با قلمی سیاه نوشته شود. چرا؟ این چرا در ذهنم می‌گذرد و پشت این سوال ابر سنگینی از بی‌جوابی نشسته‌. نجنگیدم؟ سعی نکردم؟ آیا واقعاً نکردم؟ اما من روح و قلب و آرزوهایم را از دست دادم و زنجیری به پایم بسته شده بود، باید باز شود. دیگر چه چیزی برایم...
  42. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    زخم زبان‌ها چقدر دردناک هستند؛ گویی هر کلمه‌ای که از دهان بیرون می‌آید مانند تیغی بر قلب فرود می‌آید این زخم‌ها فقط قلب را نمی‌شکنند، بلکه به عمق وجودت نفوذ می‌کنند و استخوان‌هایت را نیز به درد می‌آورند. هر بار که به یاد آن دیالوگ‌های تلخ می‌افتم، حس می‌کنم که استخوان‌هایم زیر بار این درد فشرده...
  43. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    😍😍خیلی خوشمزه بودن
  44. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    می‌دانم باید برگردم اما وقتی پشت سرم را نگاه کردم کسی را ندیدم. گویی کسی در انتظارم نبود؛ تنها زخم‌زبان‌ها و چشم‌های گریان بودند که در سکوت شب، به من نگاه می‌کردند. این چشم‌ها، مانند آینه‌هایی از درد هر قدم جلویی که می‌گذارم آنها می‌گویند که در هر گام بار غم و تنهایی را به دوش می‌کشم.
  45. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    به‌به چه کیوت و خوشمزه هستن💖
  46. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    اینم خدمت دوستان💖🌺
  47. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    اگه هوس چیزی کردی، بگو😁نوشیدنی چیزی
  48. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    @بی صدا بیا جشن بگیریم
  49. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    تو این شب گرما می‌چسبه 😁 بیاید جشن بگیریم @سمانه
  50. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    خب انگار فقط ما هستیم ولا من فیلم پیشنهادی ندارم(: خودتون ی چی جدید پشینهاد بدید و ترجیحا شب نگاه کنیم یا ظهر😂
  51. marym

    اختصاصی دفتر تمرین نویسندگی| marym

    تمارین جلسه دوم👇🏻 شخصیت «زهرا» خلق شده شخصیت «زهرا» در داستان به عنوان فردی که همیشه تصمیم‌های درستی می‌گیرد. پیشنهاد: بهتر است در حین تصمیم‌گیری، یکی از تصمیم‌های «زهرا» اشتباه باشد یا او در مواجهه با یک چالش خاص موفق نشود شخصیت قهرمانی زهرا::برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری می‌زند. او...
  52. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    -8-{}\"-8-{}\"-8-{}\"-8-{}\"خیلی خوشمزه‌اس مرسی نازنینم عزیزدلم💖بوووس بهت
  53. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    منممم میخام🥲
  54. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    موافقم! من ک دنبال ی فیلم جدیدم اما پیدا نمیکنم
  55. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    مرسی مهربون❤️‍🩹🌺
  56. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    از ترس همه رفتن رو حالت بیصدا
  57. marym

    تولد تولد عمو گودرزمون 😎💚

    وای دیر اومدم با تاخیر تولدت مبارک و آرزوهات خاطره بشن🌿🌺
  58. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    7np5_laie_100 Watermelonبرای پرنسل یه هندونه تگری نمیدین؟
  59. marym

    نقد کاربر رمان وقتی زمین بلرزد | سارا مرتضوی

    اول از همه، باید بگم که واقعاً تونستی فضاها و صحنه‌ها را به‌خوبی توصیف کنی. این توصیفات باعث شده که مخاطب به‌راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنه و احساس کنه که در دنیای داستان غرق شده است. این نوع توصیف، به‌ویژه در ژانرهای انتخابی، بسیار تأثیرگذار است و به باورپذیری فضاها کمک می‌کنه. همچنین، انتخاب...
  60. marym

    صندلی داغ سری ۱۳۲ | سارا مرتضوی

    کدومو؟ بچه‌اتو؟
  61. marym

    نقد کاربر نقد دلنوشته‌ی دِنگِ دِرد | سونیا

    خب درود قشنگم دلنوشته‌ات ژانر تراژدی و عاشقانه است در هر پارتی این ژانر دیده شده و پارتها باهم هماهنگی داشتند و در هر پارت از آرایه‌های ادبی تشبیه استفاده شده و این کار باعث جذابیت دلنوشته شده. موفق باشی قشنگم
  62. marym

    صندلی داغ سری ۱۳۲ | سارا مرتضوی

    درود قشنگم، یه سوال اگه قراره بین فرزندت و همسرت یکیو انتخاب کنی، کدوم انتخاب میکنی؟😂😁 سوال بعدی، هنگامی که می‌نویسی چه حسی داری؟
  63. marym

    خوب رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه

    آرامش سنگینی در اتاق حاکم بود، آرامشی که بوی قدرت و نفرت را در هوا پخش می‌کرد. بویی که انگار از دل تاریخ و سرنوشت لوسین و هیراشما برمی‌خاست و دیوارهایی که از گِل ساخته شده بودند حالا گویی گوش به زمزمه‌ی سرنوشت سپرده بودند. لوسین قلب را روی سینه‌اش فشرد. چشم‌هایش را بست و در آن لحظه، تمام جهان...
  64. marym

    خوب رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه

    بوی موم سوخته با رطوبت و خاک کهنه در هم پیچیده بود. هیچ‌چیز مانع نابودی ساکنان نمی‌شد تا این‌که صدایی در تاریکی پیچید. صدای کودکی که گاه بلند میشد و گاه چون زمزمه‌ای گم‌شده در دل شب فرو می‌رفت. لوسین با چشمانی نیمه‌بسته گوش سپرد. بوی ترس را به مشامش خورد و با تمام وجودش آن را حس کرد. نفس‌های...
  65. marym

    خوب رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه

    آن شب، تاریک و بی‌پایان بود؛ نه فقط برای لوسین و هیراشما، که برای انسان‌هایی که در گوشه‌ی خانه‌هایشان با چشمانی بسته و دل‌هایی یخ‌زده از ترس نفس می‌کشیدند. هیراشما، با چشمان درخشان و دندان‌های تیز، از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر می‌رفت. تشنگی‌اش با هر جرعه و به جای فروکش شعله‌ورتر می‌شد. او همچون...
  66. marym

    نقدانه سری ۵۳ | حسام فیضی

    7np5_laie_100نوبت منم رسیده بگم. وقتی فکر میکنم واقعا شناختمش ولی در واقع در اشتباهم، یه آدم مودب و مهربونی هست ولی اگه ناراحت یا عصبی باشه بهتره بهش نزدیک نشی-2-35-شخصیت جذابی داره و با استعداد هست و قلم جذابی داره در نهایت موفق باشی رفیق🌺
  67. marym

    دفترکار [دفتر کار تدوینگر marym ]

    VIDEO]https://uploadkon.ir/uploads/29ff14_25VID-20250814-105938-528.mp4[/VIDEO] تیزر ساخته شده: تیزر اربعین امام حسین(ع)
  68. marym

    اختصاصی کلیپ اربعین | ( SINA) و marym

    -53-؟"_} عالی شدن خسته نباشید
  69. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    :broken_heart:رفته بودم دنبال مامان‌بزرگم‌ میگشتم یهو خودم دیدم وسط سردخونه میان اموات و یخچال‌هایی نورانی و سرد و بعضیا قرمز و گرم که ی پله گلی و خاکی بود وقتی پایین رفتم و فقط آتیش و مردم ایستاده بدون حرکت می‌سوختن و چه آشناهایی ندیدم که الان زنده هستن
  70. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    c54c27_25ndke-hangheadجهنم، خیلی ترسناکه، نه جن نه کسی دیگه‌ای میتونه مثلش ترسناک باشه، هیچی جز شعله‌های آتیش دیده نمیشه
  71. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    c54c27_25ndke-hangheadمن خواب جهنم و بهشت دیدم، آدمایی ک زنده و هنوز هستن و دیدم می‌سوختن و کارهاشون تعریف کردن ک چرا میسوزن، و الان بعد چند سال اینکارها رو واقعا انجام دادن
  72. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    خب بجاش اونو ببین تو خواب بش بگو😂
  73. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    تا حالا شده یه خوابی ببینین، بعد واقعی بشه؟
  74. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    جدی؟ فامیلت چی هست؟ مشکلی نی راحت باش
  75. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    برای دیدن خواب شخص مورد علاقه یا مکان بستگی به روح آدم داره روح به سه دست تقسیم میشه روح کامل روح نیم کامل روح چرت و پرت برای خواب دیدن باید به روح خودت قبل از خواب دستور بدی و روی برگه بنویسی.. و هرچند دقیقه یا آوری کنی مثلا(امشب میخام فلان ببینم باید منو ببری پیشش) قبل از خوابیدن باید ب...
  76. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    یه بار😂رفتیم قبرستون حالا ماشین نزدیک ما گذاشته بودیم، یه آرامگاه بود رفتیم اونجا تا برگشتیم دیدیم ماشین جاش عوض شده بود... شبا هر وقت رد میشدم از ماشین حس میکنم کسی نشسته😂😪 البته تاثیرات تخیلاتیه
  77. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    نه بابا جدیه البته این خلاصه بود، اگه بیشتر بگم شاخ درمیاری
  78. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    آدما و دنیا بی‌رحم‌ان
  79. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    خودم سید هستم، جنه سید هستش😂 فک کنم بمیرم، جن تبدیل میشم
  80. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    😂 باید ب روحتو دستوری بدی
  81. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دختره بعد ازدواج میکنه، شب عروسیش حالش بد میشه و جنه بش میاد بش میگه نمیزارم بهت دست بزنه و دامادو میکشم بعد این گریه میکنه بش میگه اگ دوسم داری😂قضیه عاشقانه شد، باید کاری نکنی بذاری این شب بگذرع اگ ابروم بره خودمو میکشم این جنه گول میخوره و میره اما دیگه شبهای دیگه میاد...تا اینکه برای بار دوم...
  82. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    تا وقتی ی شب😂🤣خود جنه، بچهارو به دنیا میاره،،، بچها جن بودند سه تا بودن🤣 و بهش گفته نمیزارم بچهاتو ببینی جالب اینجاست وقتی زایمان کرده شکمم برگشت و درد زایمان چشید
  83. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    تا اینکه یه روز دختره کم کم شکمش بزرگ میشه و فهمید حامله‌اس! ولی مثل همه خانما نی که بچه تکون بخوره یا صدای تپش بشنوه یا چی! نه ولی به مدت۹ماه شکمش بزرگ مونده حین این روزا، بردارش میاد سمت دختره، که چی خسته شدن از این وضعیت که یهو پسره در هوا معلق میشه و لبهای دختره تکون میخوردن و صدای مرد...
  84. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    خوب اونا حین دعا خواندن احضار میکنن
  85. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    بعد این جن هر جایی میرفتن بهش میگفتن فلان مبلغ بده طلسمو باطل کنیم ولی این جن وقتی برمیگشتن خونه، خونه بهم ریخته و شکسته پیداش میکنن و دختره رو اذیت میکنه...خسته میشن.. بعد این جن همینطوری نمیاد برای اینکه اذیتش نکنه مجبور میشه در اتاق تنها بشینه و عود بخور روشن کنه و شمع بذاره و کسی نباید بیاد...
  86. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    معمولا آینده رو میگن! نکن جادوتون کردن!
  87. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    این جن، آزا اذیتش شروع کرد هر وقت پسره می‌اومد دیدن دختره، دختره بیحاال میشد یا جن واردش میشد و یا جن خودش پسرو اذیت میکرد،، تا اینکه همه گفتن دیونه‌اس ووو تا پسره دل‌زده شد. این جن، به دختره قول داد که نمیزاره کسی سمت دختره بیاد یا نزدیکش بشه و اگه کسی حرفی زد و یا باعث گریه‌ی دختره بشه، می‌کشتش
  88. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    پس چطور بابات ول کردن
  89. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دختر همسایه‌ی ما خیلیی خوشکله، بعد پسرعموش عاشقش میشه در سن ۱۶سالگی عقد میکنن اما گویا مادر این پسره راضی به این ازدواج نبوده و میره پیش دعانویس « صُبا » این شیطان در قالب انسانه خیلی ترسناکن و دعاهاشون نجس و سیاهن که هیچ‌کس نمیتونه طلسمشون بشکونه. ی جنی سمت این دختره می‌فرسته، جن عاشق،...
  90. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    اصلا بچهاش ندید! کسی ندید، قضیه خیلی عجیبه
  91. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    خودش حرف زد؟ یا جن حرف زد بجاش؟
  92. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    بذار ماه درخشانمون ماجرای پدرش بگه، بعد من میگم
  93. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    اونا هنوز...گفتنش خوب نیست
  94. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    منم ی دختری میشناسم، از یه جن صاحب چندتا بچه جنی شده
  95. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    بعد پدرت خوب شد؟
  96. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دخترم، نمیگم که داخل کمدت هست یا زیر تخت، من که گفتم مواظب باش این نصف شب یهو ب سرت نزنه...
  97. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    اگ قضیه شوخی نبود
  98. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    از دیدنشون فراری هستم، ترجیح میدم دور از دور باهم ارتباط داشته باشیم
  99. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    آیا میدونی ی جن عاشق دختر شلخته و باموهای داغون و شونه نشده هست؟😂😂😂
  100. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    میگن لقمه‌ای قبل خوردن از دستت افتاد برندار، چون لقمه‌ی وقتی می‌افته، حتما جن بوده که این لقمه رو میخاست
  101. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    نگو...سعی کن فراموش کنی
  102. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    این ی نشونه روح عاشقه، فکر کنم این روح دوس نداره موهات ببندی..
  103. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    گویا صدایم می‌زدند و حضورم را می‌طلبیدند، بدون کنترل جسمم به سوی آن سایه‌ها رانده شدم
  104. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    صداها گنگ بودند، نفس‌هایم بریده و ل*ب‌هایم به ارتعاش افتادند، چیزی که دیده‌ام، توهم نبود به جای رفتن به کلبه اینو ادامه بده😂
  105. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    به این میگن ترکیبی از وحشت‌نویسان👻
  106. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    و آنگاه رُعب به دلم بخشید، چهره‌ای بدون بینی و چشم، جای چشمانش، سیاه چاله‌ای مطلق بود. که قلبم را وادار به ایستادن می‌کرد! و لبخندی که بر ل*ب نداشت، مثل زخمی باز، آرام باز و بسته می‌شد؛ بی‌آنکه صدایی باشد، اما نفس سردش، درست پشت گردنم می‌لغزید و ریشه‌های موهایم را مثل چنگال می‌کشید. چه اثر...
  107. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دل من یه کلبه‌ای در وسط جنگل و سه تا روح و سه تا فنجان چای و گفتگویی راجب حس‌شون وقتی یه آدم بدبخت و تنها رو گیر میارن و اذیتش میکنن و این بدبخت از ترس حتی اسمش یادش میره، با دیدن واکنش این آدما چه حسی دارن! من ک حس میکنم خنده‌اشون میگیره یا بیشتر مغرور و لجباز میشن
  108. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    ببینیم حسام چه میکنهaa3627_25fwiy-p-s-smi-1-20-39-Gops
  109. marym

    چالش [ تمرین نویسندگی ] 12

    صدای اذان، چشم‌های بی‌قرار دست‌های لرزان به سوی آغو*ش خدا، دل‌ تنگ و نفس بریده، ناامید او بنده‌ی گناهکار و خدایی بخشنده، چهره‌ای خیس نگاهی شرمنده و کمری خمیده و سری روی سجاده، آنگاه ندایی که یادآوری؛ خدا بخشنده و بزرگ‌تر از بنده‌گان....
  110. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    کسی میتونه ادامه بده😁 و وحشتو بیشتر کنه
  111. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    و آنگاه رُعب به دلم بخشید، چهره‌ای بدون بینی و چشم....
  112. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    @hadi.ka استیل گنگووو
  113. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    جذاب🫀❤️‍🩹 @Tiam.R
  114. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    @حسام فیضی 😂😂😁😁
  115. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    بانوی جذاب @سارا مرتضوی
  116. marym

    تقدیمی [ این عکس رو تقدیم میکنم به ... ]

    @سمانه مهربون💖
  117. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    بهت نگفته‌ام؟ مگر نگفته‌ام قلبم را شکانده‌ای و سرمایی در میان روحم حس کرده‌ام؟ اما تو چه گفته‌ای همان که هست، اگر بخواهی بروی، برو. چشم‌هایم پر از رنج و هر نگاه چون تیغی بر دل زخم‌خورده‌ام می‌نشست؛ چرا این چنین بی‌تفاوت؟ آیا عشق ما چون رودی خشکیده که دیگر آب‌‌اش به دریا نمی‌رسد؟
  118. marym

    نظارت همراه رمان شب‌های مرگ | ناظر: purple moon

    سلام چند پارت گذاشتم بی‌زحمت چک کن
  119. marym

    در حال تایپ رمان شب‌های مرگ| marym

    به هارون و شورآباری نگاه کردم. بوی کریهی در فضا پیچیده بود، بویی که نشون می‌داد همه‌ چیز به هم ریخته است. ترس و وحشت در وجودم ریشه دوانده بود. تنهایی، مثل گودال سیاه و تنگ من‌ رو بلعید. کسی هست که در این تاریکی نجاتم بده؟ به دیوارهای اتاق خیره شدم دیوارهایی که من‌ رو حبس کردن هر لحظه‌ای که...
  120. marym

    نظارت همراه رمان پسر پادشاه،دشمن پادشاهی | ناظر: malihe

    نوشته در موضوع 'رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه' https://forum.cafewriters.xyz/threads/40903/post-356406 درود قشنگم سه پارت
  121. marym

    در حال تایپ رمان شب‌های مرگ| marym

    چی باید بگم یا چکاری نمی‌دونم جز فقط می‌خواستم در آغوشم بگیرمش و بگم که همه چیز درست می‌شه اما کلمات در گلوم گیر کرده بودن.تموم شد یعنی؟ نامور، با چشم‌های پر از درد، به من نگاه می‌کرد و من در آن لحظه که تموم دنیا بر سرم خراب شده بود. نامور، منی که الان به تو نیاز دارم ولی پشت کردی بهم چشمم پر از...
  122. marym

    همگانی چیزی که در یک فیلم / کتاب / سریال دیدید و آرزو کردید واقعی بود

    شخصیت بد، در آخر به شخصیت خوب و دوست‌داشتنی تبدیل شده.
  123. marym

    در حال تایپ رمان شب‌های مرگ| marym

    شورآباری با چشم‌های باز و بدون پلک زدن به من خیره شده بود. بوی خون تازه، بوی جسد هارون اتاق رو پر کرده بود و حس عجیبی از وحشت در دلم نشست. با ترس به سمت عقب برگشتم و به دیوار تکیه کردم گویی که می‌خواستم از این واقعیت وحشتناک فرار کنم. ل*ب‌هام می‌لرزیدن و دستم به آرومی بالا بردم به خون که از دستم...
  124. marym

    تیزر رادیو اربعین | حسام فیضی

    خیلی زیباست -53-؟"_} خسته نباشید
  125. marym

    اطلاعیه [درخواست] نشر آثار نویسندگان در صفحه اصلی سایت

    نوشته در موضوع 'داستانک قاضی حکم صادر نکن | marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41044/post-346515 درخواست انتشار
  126. marym

    چالش [تمرین نویسندگی]4️⃣

    هر چه زمان جلوتر می‌رفت، من می‌ماندم و کلی در دنیای خودم غرق می‌شدم و در دل سرکوفت‌هایی را می‌شنیدم که عقل به دلم می‌زد. کم‌کم تاوان‌های قلبم را به جرم دل‌ دادن به فردی اشتباه می‌پرداختم. گویی هر روز، بهای سنگینی را برای این انتخاب نادرست می‌دادم. پشت این انتظار، امیدی نهفته بود؛ امیدی که شاید...
  127. marym

    دفترکار دفترکار منتقد ادبیات | marym

    نوع نقد: دلنوشته زمان تحویل: ۱۷مرداد۱۴٠۴ لینک نقد: نوشته در موضوع 'نقد دل‌نوشته اوهام بی‌فرجام | منتقد: marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41505/post-354951 نویسنده: @.Ania.
  128. marym

    دفترکار دفترکار منتقد ادبیات | marym

    نوع نقد: داستانک زمان تحویل: ۲٠مرداد۱۴٠۴ لینک نقد: نوشته در موضوع 'نقد داستانک تلکه | منتقد: marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41545/post-355815 نویسنده: @مَمّد
  129. marym

    در حال تایپ رمان شب‌های مرگ| marym

    مادر؟ واژه‌ای که حالا برام غریبه شده. انگار تا حالا هیچ‌وقت به گوشم نرسیده. می‌تونم قضاوتش کنم و بگم چرا برای داشتنم نجنگیدی؟ اما حالا توی این جنگ، برای کشتن این آدم‌ها داری می‌جنگی. شورآباری نزدیک‌تر شد، طوری که نفس‌هاش صورتم رو لم*س کرد. نامور بی‌صدا به ما خیره بود. شورآباری دهنش رو باز کرد و...
  130. marym

    نقد و بررسی نقد داستانک تلکه | منتقد: marym

    « بنام ایزد پاک » عنوان داستانک: عنوان داستانک «تَلَکه» به‌عنوان اولین چیزی که خوانده می‌شود، باید جذاب و طعمه‌دار باشد تا مخاطب را به خود جلب کند. این عنوان از یک تک واژه تشکیل شده و به‌خوبی می‌تواند حس کنجکاوی را در خواننده ایجاد کند. با این حال، عنوان «تَلَکه» به‌دلیل گنگ بودن و ابهاماتی که...
  131. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    بستنیvipبرای مشتری جذاب و مهربون کافه‌امون
  132. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    e03627_25hh2y-154fs232528
  133. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    کتاب لطفا گوسفند نباشید/نباشیم حالا د یا م یادم نیست اما کتاب قشنگیه و تاثیرگذار هست.
  134. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    اها منم به گمانم مشتری باشم
  135. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    عزیزم بستنی‌هامون تموم شد Lagh2 دادیم ب مدیران
  136. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    ببخشید شما؟
  137. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    برای اولین بار همچنین اسمی به گوشم می‌رسه. چی هست؟
  138. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    با نوشیدن یک فنجان چای داغ و راحتر میتونی طرفدارهاشو بشماری هزینه بر عهده آقا علی😁
  139. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    به افتخارشون🌺 😂😁با این کارم چند روز دیگه ورشکست میشیم
  140. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    اینم به افتخارشون از کافه نادری رایگان بهشون تقدیم میکنیم. @Alirix
  141. marym

    در حال تایپ داستان کوتاه او همان‌جا می‌نشست | بی صدا، marym

    ماهلین در دلش احساس تنهایی و غم عمیقی داشت. به اطرافش نگاه کرد و می‌دید که چگونه مردم با بی‌توجهی از کنارش می‌گذرند گویی وجود ندارد. احساس بی‌کسی و نادیده‌ گرفته‌ شدن مانند یک صخره بزرگ بر روی قلبش نشسته بود. به چهره‌های بی‌احساس و سرد مردم نگاه کرد و در دلش پرسید چرا کسی دلش به حالم نمی‌سوزد؟...
  142. marym

    همگانی •°گپ با دوستانِ کافه نویسندگان•°

    بسیار سپاسگزارم✨🌺🌿
  143. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    میمون درختی در قالب یه جن
  144. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    چهره وحشتانکی دارن😂😂ولی من میگم ما بیشتر اونا رو ترسناکتر کردیم
  145. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    تاثیرات همنشینی شب با ارواحه -2-28-{}" انقد ازشون گفتیم الانها میان جلومون ظاهر میشن میگن بس کنید بابا ما انقدرها ترسناک نیستیم
  146. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    امروز ساعت چهار صبح رفتم بیرون تو حیاطمون یه درختیaa3627_25fwiy-p-s-smi-1-20-39--2-35-داره، بعد حس کردم، نمیدونم شاید چون تاریکه ولی حس کردم یه آدم سفید پوش برعکس مثل میمون از درخت آویزون شده Lagh2 منم نه دو پا بلکه صدتا پا قرض گرفتم و الفرار
  147. marym

    تیزر بوف کور اثر صادق هدایت | ماه پپیشونی

    عالیه، خسته نباشید -53-؟"_} خیلی زیباست
  148. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    برگرد یه بوسه رو هوا بفرست براش با ی چشمک Lagh2 تبدیل میشه ب ی روح عاشق و این سیاست یک زن در وضعیت قرمز
  149. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    Lagh2 کاش پیشتم و نشونت میدادم ترس چیه
  150. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    دارن پیام میرسونن بهت که میگن حواست باشه اگه فکر میکنی ما آروم هستیم پس اشتباه فکر کردی
  151. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    Lagh2 من به قدرت ماوراءیی یه مادر ایمان دارم، یه مادر نباید ترسو باشه
  152. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    Lagh2یک رفتی بیرون، مثل آدم نابینا رفتار کن دوم اگه شنیدی کسی اسمتو آروم صدا زد هیچ‌وقت برنگرد و سوم اگه برگشتی بهش زل نزن اگه زدی و یهو ترسیدی برنگرد که فرار کنی اگه برگشتی خواستی بدوی قبلش ی فاتحه بر روح امواتمون بخون میبره جای باحال شبیه پاریس کنار برج ایفل Lagh2
  153. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    اصلا من دوست ندارم بترسونمت ولی یه نصیحت Lagh2 چشات هیچ وقت باز نکن، اگه صدایی شنیدی برنگرد اگه برگردی می‌برتت
  154. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    همچنین جو تجربه کردم خیلی باحاله مخصوصا وقتی میری بیرون یهویی تخیل میکنی یکی پشت سرته و ناگهان برگردی وووو
  155. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    واییی نیاز به همچنین حسی الان دارم، اونم یکی پایه خُل بازی باشه چه میشود
  156. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    Lagh2وای یادم افتاد یه روزی قبل اینکه خواهرم متاهل بشه،،، برق رفته بود و من چادر سفیدم پوشیدم و پشت اُپن قایم شدم، حالا ابجیم یهو اومد آشپزخونه بره دستشو بشوره حین شستن دستش پشتت ایستادم، یادمه از ترس تا صبح نتونسته بخوابه
  157. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    جام خالیه... من بودم Lagh2تا صبح خونه و اطرافو میگشتم تا ببینم چه موجودی قراره منو بترسونه
  158. marym

    دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

    آخرین آرزوت چیه؟...قبل از اینکه جن تو رو ببره یه عکس سلفی بگیر زیرش بنویس هشتگ به صرف فنجان قهوه با رفیق جنی‌ام و برامون بفرست
  159. marym

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    بالکن میتونی(: نو سفر یه نفره؟
  160. marym

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    فقط کربلا. تو خونه، باغ داری؟
  161. marym

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    خب زبونمه ( فقط جاهایی که میریم طرف فارسی هست باهاش فارسی حرف میزنیم « مثل همه زبانهای قومیت ایرانی😁 » ) سفر خارج از کشور؟
  162. marym

    در حال تایپ دلنوشته جا ماندم | marym

    شاید به یادم بیافتی که من را در همان مکان رها کردی؛ مکانی که حالا تنها صدای پای خودم را می‌شنوم گویی در میان یک شهر خالی و خاموش گم شده‌ام، و من تنها در این جاده‌ی سرد و تنهایی همچو یک ابر سنگین که هرگز نمی‌بارد فقط در هوا معلق است و دردش را به قلبم می‌ریزد.
  163. marym

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    بله جدا از خانواده زندگی میکنی؟
  164. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    می‌گفتند زندگی مشترک دنیایی رنگی دارد. گویا عشق همچون عسل، آن رابطه را شیرین می‌کند. اما جز تلخی هیچ طعمی نچشیدم و تقدیر، باد سردیست که من‌را به کام شکست هدایت می‌کرد عشق را برای من، به یک افسانه تبدیل کرده‌ای؛ افسانه‌ای که در آن رنگ‌ها محو شده و تنها پیشمانی باقی مانده است.
  165. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    با هر کلمه‌ای که از لبانت می‌چکد، بی‌قرار می‌شوم، همانند پروانه‌ای که لانه‌اش را از دست داده و در میان بادهای سرگردان پرواز می‌کند. چشم‌هایم به دنبال نوری هستند که شاید روزی دوباره در دل من بتابد و بتوانم برای ماندن در کنارت با روح و قلبم بجنگ‌ام اما غافل از اینکه به سایه‌ای تبدیل شده‌ای که در...
  166. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    با هر وعده‌ای که می‌دهی، دنیایی از امید را در درونم می‌سازی ولی اکنون آن دنیا به ویرانه‌ای تبدیل شده است. نمی‌فهمی که هر لحظه‌ای که از رابطه مشترک‌مان می‌گذرد گویی قطره‌ای در دریاچه‌ی غم، به عمق تنهایی‌ام می‌افزاید؟
  167. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    من نیامده‌ام بجنگم بلکه آمده‌ام تا خانه‌ام را بسازم؛ خانه‌ای که در دلش محبت و آرامش جاری باشد. اما تو قبل از ساختنش آغاز شود با دست‌های خودت خراب‌اش کرده‌ایی یادته گفتی ازت ملکه‌ای می‌سازم؟ تبریک می‌گویم، که اکنون یک دختر پژمرده و با رویاهای نابود ساخته‌ای، گلی که در توفان عشق پرپر شده ساخته‌ای.
  168. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    چهره‌ام به تکه‌هایی تبدیل شده و گویا تو آینه‌ای شکسته، تصویرم را تحریف کرده؛ هر بار که به خودم می‌نگرم، تنها چهره‌ای ناآشنا و غمگین می‌دیدم که در آینه‌ی شکسته‌ی عشق تجلی یافته بود. این آینه بلکه روح و هویتم را هم به چالش کشید.
  169. marym

    روزنامـه روزنامه مردادماه 1404| شماره 2

    خسته نباشید دوستان عالی بود -53-؟"_} y (658)
  170. marym

    همگانی پاتوق سریالی: تاپیک آزاد سریال سوئول نانوشته ما

    کره‌ها همیشه انگیزشی و فیلم‌های با معنی‌خاص و مفهوم می‌سازن طوری که به مخاطب تاثیر میذارن.. عالیه
  171. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    ترسیده بودم، سایه‌ای اشتباه بر سرم سنگینی می‌کرد. تو، نه تنها اشتباه نبودی بلکه طوفانی ویرانگر بدتر از هر غلطی در زندگی‌ام ظاهر شدی. تویی یک اتفاق شوم در دنیای من پا گذاشتی و آرامش را به آشوب بدل کردی.
  172. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    دنبال روشنایی گشتم شاید بتوانم دیوارهای خانه‌ات را رنگی کنم اما هر بار با سایه‌ای سرد و بی‌رحم مواجه می‌شوم. اینجا جایی‌ست که عشق به زنجیره کشیده شده و رویای تشکیل خانواده‌ به فراموشی سپرده شده بود؛ در این خانه در جستجوی همچو زندگی آرام و اندکی محبت در دل این شب‌های بی‌پایان بودم.
  173. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    وقتی پایم به خانه‌ات باز شد؛ آن روز به دنیایی از بوی خوشبختی و عطر مشترک عشق قدم گذاشتم. جهانی که به نظر می‌رسید سرشار از مهر و محبت و آرزوهای شیرین برای تشکیل خانواده‌ای گرم و کوچک است. اما تنها یک توهم بود، توهمی که پایدار نبود. این خانه، تاریک و پر از درد برایم بود. سقفی که برفراز سرم بود از...
عقب
بالا پایین