-
-
Kaya به ماه پیشونی نوشته در موضوع اطلاعیه | درخواست مرخصی و استعفای تیم طراحی | با
Haha واکنش نشان داد.
درخواست استعفا دارم -
Kaya به موضوع همگانی با کدوم اشک ریختی؟ پاسخ داده‌است.سریال عاشقان ماه
-
می‌ز نشسته بودم روی صندلی چوبی کنار پنجره‌ای که نور کم‌رنگ آفتاب از پشت شیشه‌ی ماتش عبور می‌کرد. کتاب «صدای کوچه‌ها در زمستان ۵۷» هنوز...
-
دو روز گذشت و ما منتظر بودیم تا خانم توکلی اولین جلسه را اعلام کند. در این دو روز، دفترچه‌ها گوشه‌ی کوله‌مان بودند، اما فکرشان مدام با...
-
همینطور که هر کس نظر می‌داد، ما کلاس را ترک کرده و به اتاق خانم توکلی رفتیم. روی صندلی نشسته و یک دستش را مشت کرده کنار برگه‌ای در حال...
-
صبح فردا با دفترچه‌ی سفید و نانوشته در کوله‌ام راهی مدرسه شدم. هوا مثل دیروز سرد بود، اما چیزی در من گرم‌تر از همیشه بود. شاید فکر به...
-
سریع خودم را به اتاق خانم توکلی رساندم. فائزه روی صندلی فلزی کنار بخاری نشسته بود، کوله‌اش را روی پاهایش گذاشته و بی‌حرکت به شعله‌های...
-
موزجمند داد می‌زنه: _ فقط باید رد شی، بدون اینکه بیفتی یا غر بزنی. اگه گفتی «سخته»، «نمی‌تونم» یا هرچیز غرغروانه‌ای... پرتقالا ناپدید...
-
دلوین با دهن باز به آدم‌هایی که بدن‌شون شبیه آدمه اما سرشون میوه‌ست نگاه می‌کنه. یکی با سر انگور و پاپیون بنفش، یکی با سر آناناس و عینک...
-
Kaya به Zanakordistani نوشته در موضوع در حال ترجمه ترجمه‌ی اشعار کوردی | زانا کوردستانی با
Like واکنش نشان داد.
آقای "علی پاکی" (به کُردی: عەلی پاکی)، شاعر کُرد، زاده‌ی اربیل پایتخت اقلیم کردستان است. (۱) قلم آزادیخواه همچون باد وزان تمام گوشه...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
بازدیدهای نمایه
320
آخرین بازدیدکنندگان
- 320 بازدیدهای نمایه
