آقای "علی پاکی" (به کُردی: عەلی پاکی)، شاعر کُرد، زادهی اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
(۱)
قلم آزادیخواه همچون باد وزان
تمام گوشه و کنارههای جهان را در بر خواهد گرفت!
ولی وقتی به سرزمین دیکتاتوران رسید،
یا باید بیصدا از آنجا گذر کند،
یا که زبانش را خواهند برید.
(۲)
چه بسیار دلتنگتم،...
◇ زانا کوردستانی، اعترافات نهبهز گوران را منتشر کرد!
کتاب شعر « اعترافات » با ترجمهی « سعید فلاحی » (زانا کوردستانی)، منتشر شد.
این کتاب که ترجمهی اشعاری از آقای « نهبهز گوران » شاعر کُرد زبان عراقی است، به همت و سرمایهی « انتشارات هرمز »، در ابتدای آبان ماه ۱۴۰۳، چاپ و منتشر شده است...
استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم کُرد، زادهی سال ۱۹۶۴ میلادی در روستای چکوی سردشت است.
وی بعدها به همراه خانواده به روستای زیوکهی شهرستان پشدر اقلیم کردستان مهاجرت و سکنا گزید.
وی از سال ۱۹۹۵ میلادی به ترجمه و تصحیح و...
آقای "حاجی جلال گلالی" (حاجی جلال گڵاڵی) با تخلص "آقای تنها" (مامۆی تەنها) شاعر کُرد عراقی، زادهی ۲۷ دسامبر ۱۹۶۳ میلادی در کلار و اکنون ساکن شهر بندری پلیموث انگلستان است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
اشتباه مهلک من این بود که
با خیال راحت و خوشنودی به زندگی پرداخته بودم
و بیخبر خودم را
دلبسته به...
زندهیاد "بکر علی" (به کُردی: بهکر عهلی) شاعر کُرد شهید، زادهی ۱۹ نوامبر ۱۹۶۸ میلادی، در محلهی کانیسکانی شهر سلیمانیه است.
گرچه بخاطر فقر و نداری نتوانست بیشتر از دو کلاس درس بخواند، اما این سبب نشد که او از مطالعه و کسب دانش و ادب دست بکشد.
وی در میان مردم کردستان به "گل سرخ حامیه" شهرت...
کتاب شعر « ای کاش زندگی شبیه تو بود! » با ترجمهی « سعید فلاحی » (زانا کوردستانی)، منتشر شد.
این کتاب که ترجمهی اشعاری از خانم « چنار علی » شاعر کُرد زبان عراقی است، به همت و سرمایهی « انتشارات هرمز »، پس از حدود یک سال انتظار، در ابتدای مهر ماه ۱۴۰۳، چاپ و منتشر شده است.
خانم « چنار علی...
◇ ترجمهی شعرهایی از ابراهیم اورامانی شاعر کُرد زبان
(١)
آمدن بهار و تابستان و
زمستان عادیست
مشکل پاییز است،
چو میآید،
تو میروی!.
(٢)
با این همه تنهایی و این همه پاییز
در پایان فقط شعر است
که برای شاعر باقی میماند.
و ستارهها را از خواب بیدار میکند
که به شب بفهماند
این همه تنهایی...
استاد "بختیار علی محمد" (به کُردی: بەختیار عەلی موحهمهد)، شناخته شده به "بختیار علی"، نویسنده، شاعر، مقالهنویس و روزنامهنگار کُرد، زادهی ۸ آگوست ۱۹۶۰ میلادی، در سلیمانیهی اقلیم کردستان است، که اکنون و از سال ۱۹۹۶ میلادی، در آلمان زندگی میکند.
از او که بسیاری او را حرفهایترین نویسندهی...
بانو "دلسوز شیخ صابر" (بە کُردی: دڵسۆز شێخ سابیر - به انگلیسی: Dilsoz Sabir) مشهور به "دلسوز صابر"، شاعر کُرد زبان که اکنون ساکن فردریکستاد نروژ است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
کم بگو گوش کن!
کم بگو زودتر جای گیر شو!
کمتر در زندگی مردم دخالت کن!
دستت به کلاه خودت باشد!
داشتن شعور برای آدمی نعمت است،...
آقای "علی نامو" (بە کُردی: عەلی نامۆ) شاعر کُرد زبان، ساکن اربیل است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
چرا مینویسم؟
چون دستهای زیادی را گرفتم
اما به وقت برخواستن دستم را رها کردند
اشکهای بسیاری را پاک کردم،
اما خودم گریستم.
زخمهای بسیاری را مرهم نهادم،
اما خودم زخمی شدم.
فقط، نوشتن بود که مرا تنها...
آقای "مریوان حکیم جباری" (به کُردی: مەریوان حەکیم جەباری) با نام اصلی "مریوان حکیم امین"، (به کُردی: مەریوان حەکیم ئەمین)، شاعر و نویسندهی کُرد، زادهی ۱ ژانویه ۱۹۸۵ میلادی در کرکوک و اکنون ساکن اربیل است.
◇ نمونەی شعر:
(۱)
تو که آمدی رنگها تغییر کرد،
قلب سپیدم را سیاه کردی و
سر سیاهم...
خانم "شنو محمد زاخو" (به کُردی: شنۆ محمد زاخۆ) شاعر و سیاستمدار کُرد عراقی، زادهی ۴ اکتبر ۱۹۸۰ در اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[یادآوری]
بگذار به یادت بیاورم!
و با عشق و ناز به دیدارت بیایم.
بگذار چون گذشته صدایت کنم،
و سراغ یادگاریهایت بروم.
...
تو از ماهتاب کدام شب...
کتاب شعر « زخم است زندگانیام » منتشر شد
┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
کتاب شعر « زخم است زندگانیام » با ترجمهی "سعید فلاحی"، به همت و سرمایهی انتشارات هرمز چاپ و منتشر شد.
این کتاب ترجمهی اشعاری از آقای "طلعت طاهر" شاعر مشهور کُرد زبان است.
آقای "طلعت طاهر" (به کُردی: تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و...
بانو "دریا هورامی" (به کُردی: دەریا هەورامی) شاعر، دوبلور و گویندهی کُرد زبان، زاده و ساکن شهر حلبچه در اقلیم کردستان است.
▪ نمونهی شعر:
(۱)
در وقت برگریزان پاییز
مابین درختان محتضر،
مرگ عزیزانم را میبینم!
(۲)
پیراهن غم، بسیاری را پاره کردهام،
که هیچ خیاطی نتوانسته دوبارهی دوخت و...
▪ چند شعر کوتاه از #لیلا_طیبی (صحرا)
(۱)
ذهنم،
یوزپلنگی تیز پاست
آه!
بیهوده بود، دویدنهایم...
آییی
--غزال وحشی،
کدام کنام آرمیدهای؟!
(۲)
در محاصرهی تنهائیام!
...
فالِ فنجانِ قهوهام را
بخوان!
(۳)
در اندرونم،
هزار پرندهی آزاد...