سلام تیام‌جان!
۲۳ سال و ۳ ماه و ۱۸ روز
تهران
براش یه دسته از گل‌های رز کبود و کریستال‌های نور بینشون فرستادم
پیدا کردن آرامش و کمال ابدی
خیانت به خودم
جنسیس
خیلی تعدادشون زیاده، جدی میگم
دیروز، بخاطر دلتنگی داییم
خسته نباشی لاولی ^^چیزه دیگه‌ای به ذهنم نمیرسه
بزرگترین دروغی که همیشه میگم «برام مهم نیست» ولی خیلیم مهمه و اذیتم می‌کنه.
یه نفر رندوم از فامیل پدری
شاید خوشم اومده باشه اما اجازه نمیدم ذهنمو برای مدت طولانی مختل بکنه و درمورد سوال دومت، نه!
من از خاطراتم فرار نمی‌کنم حتی اگه نفرت‌انگیز باشن؛ این اخلاقمه که هی بهشون فکر کنم اما در حال حاضر توی شرایط فعلیم، از به یادآوردن خاطرات قشنگی که با داییم داشتم و نصف زندگیم رو پر کردن، فرار می‌کنم چون می‌ترسم دلم بیشتر تنگ بشه و نتونم خودمو کنترل کنم و مطمئنم اگه این‌طور بشه، از دستم خیلی شاکی میشه.
خوشبختانه محتاط‌تر از چیزیم که به نظر می‌رسه. کارهایی که می‌کنم اگه به بهای آبرو باشه انجامش نمیدم. شاید نقطه ضعفمه.
می‌تونید گوشیم رو برای خودتون بردارید چون به هرحال اگر چیزی هم پیدا کنید ازش سر درنمیارید.
آره، خیلی زیاد برام پیش میاد. من خیلی کینه‌ای و بدجنسم
به موقع‌هایی از شدت سختی موقعیتم و کارهایی روی دوشم بود، به بقیه مردم، هرکسی که من نبودم، حسادت می‌کردم. دلم می‌خواست خودم نباشم تا متحمل تجربه چنین چیزهایی نباشم.
من رک‌تر و بی‌ادب‌تر از اونیم که تظاهر کنم و برای کسی که ازش متنفرم لفظ‌های محترمانه به کار ببرم. نفرت من توی رفتار و حرفام به چیزی همیشه مشخصه.
از فراموش شدن می‌ترسم؛ نمی‌تونم فکرشو کنم که یه روز هیچ‌کسی توی دنیا قرار نیست من رو به یاد بیاره.
دیگران اسمش رو گذاشتن غرور و خودخواهی؛ ولی من باید همیشه خودم رو توی اولویت بذارم چون فقط خودمم که به داد خودم می‌رسه. باید مواظب خودم باشم...
تجربه عشق دیگه‌ای به جز مادرم رو ندارم
دویدن کنار ساحل دریا با خواهرم درحالی که مامان و بابا پشت سرمون قدم می‌زدن.
شهرت
به هیچ عنوان
فکر نمی‌کنم اون‌قدر فجیع بوده باشن که بهشون عنوان بدترین بدم. با این حال، شاید بیشترین خیانت رو خودم به خودم کردم که به یه سری از آدم‌ها اون‌قدر اجازه نزدیکی دادم که جرأت کنن تصمیمات و اراده‌ام رو زیر سوال ببرن.
طرز تهیه بلینی، یه نوع پنکیک روسیه
معلومه که باید حرف بزنه
من این روزا برخلاف تمام زندگیم، خیلی گریه می‌کنم. بخاطر این که دلم برای داییم تنگ شده و هیچ کاری نمی‌تونم بکنم...
اسمش رازه، پس قرار نیست هیچ‌وقت گفته بشه
سلامممم
همینی که بودم
صبر کن، درست میشن!
هیچی، اتفاقا با خودم خیلی روراستم.
این اواخر، صحنه خاکسپاری...
آره اما در دسترسم نیست که بهش بگم.
به‌به، عروس خانوم!
ترمیم نمی‌کنم. اگه اونا نباشن، ارزش خاطرات خوبم پایین میاد.
نه برام پیش نیومده؛ شاید از خودم بدم اومده باشه اما همیشه گوشه‌ی ذهنم به خودم می‌بالم و اینم بخاطر اینه که خودم رو خیلی دوست دارم.
من این‌جوریم که اگه کسی اشتباهی بکنه، می‌پرسم که آیا روی منم تاثیر داره؟ و اگه جواب منفی باشه، میگم که پس در سکوت عذاب بکش!
نه، من به آدم‌هایی که بخشی از خاطراتم چه خوب یا بد بودن خیانت نمی‌کنم چون این زندگیمه، نه منجلاب کثافت!
در اصل رفرنس خلق دومینیکا، خودمم
نه، بیشتر به درد تعطیلات زمستونی می‌خوره.
آره، از فضای نظامی خوشم میاد.
Done
سلام عزیزم
مشکی و قرمز
من انتخاب نکردم متاسفانه
میگل؛ چون کارکتر موردعلاقمه
با توجه به شرایط فعلی خودم و دنیای اطرافم میگم: «حالا دیگر چه فرقی می‌کند من برده باشم یا تو؟ در جنگی که همه مرده‌اند، چه فرقی می‌کند کدام طرف برنده باشد؟»
موفقیت
ژنتیک
میراث اجداد خلاقم بوده
همچنین دارلینگ
سلام خون‌آشام عاصی۱.سلام بر تو ای بانوی اعظم تاریکی
تک‌بعدی بودن اون‌قدرها هم بد نیست۲.ببخشید دیر کردم، اثرات تک‌بعدی بودن!
چند بعدی۳.تو تک‌بعدی یا چند بعدی؟
رانندگی می‌کنم۴.اگه بخوای با خودت خلوت کنی معمولا چی کار می‌کنی؟
هیچ‌کدوم چون اصلا شبیه هم نیستیم۵.اگه من و تو یک نفر باشیم، فکر می‌کنی من آینده‌ی تو هستم یا گذشته‌ات؟ چرا؟
خودت رو تبدیل به۶.اگه بتونی برای یک روز یکی از اعضای انجمن رو تبدیل به یه ایموجی کنی، کیو انتخاب می‌کنی(تگش کن) و چه ایموجی؟
می‌کنم 50% مواقع دارم نقشه قتلشو می‌کشم۷.راستشو بگو: وقتی کسی باهات بحث می‌کنه، چند درصد مواقع داری واقعاً به حرفش گوش می‌دی و چند درصد داری نقشه می‌کشی چجوری له‌ش کنی؟
بالای 80% چون اگه بخوام چیزی واقعا اتفاق بیفته، ذهن مخاطبم رو با منطق‌هایی که قبول داره تسخیر می‌کنم. مهارت زیادی توی این قضیه دارم که کارها رو به روش خودم انجام بدم درحالی که دیگران فکر می‌کنن از اولم قصدشون همین بوده.۸.چند درصد مواقع که توی بحث بهت حق میدن، واقعاً حق با توئه؟ دلیلشم بگو
با این که برای خلق دومینیکا از بُعدهای درونی خودم الهام گرفتم و مطمئنا کسی بهتر از خودم نمی‌تونه نقش خودم رو بازی کنه، اما ترجیح میدم به عنوان کارگردان ظاهر بشم نه بازیگر.۹.اگه کاراکال پرفروش بشه و بهت پیشنهاد بدن نقش دومنیکا رو بازی کنی، قبول می‌کنی؟
خب آدم از چیزی که دوسش داره هرچندتا داشته باشه بازم کمه۱۰.وقتی می‌گی از آدمای شبیه خودت خوشت میاد، مطمئنی تحمل دو تا خودتو داری؟
شاید باید پشتکارشون از من بیشتر باشه۱۱. آدمای شبیه خودت چطوری می‌تونن از تو برنده بشن؟ تو بحث، موفقیت توی کار یا حتی نوشتن؟
به هیچ عنوان۱۲. می‌تونی تحمل کنی کسی ازت جلو بزنه؟
اعتماد به نفسم توی رقابت۱۳. بهترین حربه‌ات برای شکست دشمن چیه؟چرا؟
قطعا باهوش۱۴. آدمای باهوش یا آدمای مهربون؟
نه۱۵. توی جمع دوستات واقعاً به کسی اعتماد داری؟
بند «خ» یعنی خدا، خانواده، خودم۱۶. سه تا کلمه بگو که توی زندگیت تاثیر داشتن!
از مادرم یاد گرفتم که چطور جسور و با اعتماد به نفس باشم۱۷. سه تا کارکتر که از روشون شخصیت خودت رو ساختی نام ببر و بگو ازشون دقیقاً چیو گرفتی؟ مثلا بگو از فولانی دقیق بودن رو یاد گرفتم.
کمک به پر کردن فضا۱۸. چه خصوصیتی از من باعث میشه وقتی توی انجمن آنلاین هستم خوشحال بشی؟
دندون‌گرد بودنت۱۹.چه شخصیتی از من باعث میشه که وقتی هستم اشکت دربیاد؟
احتمالا بتونی۲۰. فکر می‌کنی می‌تونم نقد خوبی برای کاراکال بنویسم؟ یا برات مهم نیست!
ممکنه شروع کنم به خوندن اما ادامه دادنش بستگی به داستانش داره. واقعا هیچ حدسی درموردش ندارم اما صرف نظر از این که می‌شناسمت، اگه توی کتاب‌خونه کتابی با این عنوان می‌دیدم، نمی‌خریدمش.۲۱.اگه در حصار یک رویا تموم بشه می‌خونیش؟ بنظرت چجور رمانی؟
دوست دارم با اسلحه باشه اما زهر رو انتخاب می‌کنم چون کثیف‌کاریش کمتره
ممکنه هردوش باشه
بستگی به شرایط داره ولی معمولا موندن
نیت من همیشه خیره
آتن، یونان
آدم‌ها ناامیدم می‌کنن؛ کارشون همینه!
هنوز مونده تا از این فکرها بکنم
آره برام جالب بودن، مرسی ازت۲۹.این سوالات رو دوست داشتی؟
امیدوارم آرامش ابدی رو پیدا کنم۳۰. یه آرزو برای خودت و یه آرزو برای انجمن بکن.
