نظارت همراه رمان گورستان پیوندها | ناظر: ماشاگانا

[Blu moon]

نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
نویسنده: @Gemma
ناظر: @ماشاگانا
لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40638/​

 

[ماشاگانا]

سلام عزیزم
خلاصه
بگیرد: خودش را دفن کند... یا دوباره از خاک برخیزد.
بگیرد؛ خودش را دفن کند، یا دوباره از خاک برخیزد.

 

[ماشاگانا]

پارت۱

اما... در همان لحظه،
اما در همان لحظه،

ترک‌خورده‌ای‌ست که هر
ترک‌خورده‌ای‌ست، که هر

سرک می‌کشند، سعی می‌کنند بفهمند
سرک می‌کشند؛ سعی می‌کنند بفهمند

من همه چیز را با حرکت و وضوح می‌بینم.
من همه چیز را با حرکت و به وضوح می‌بینم.

قرار دارد، با پشتی خمیده و ردی که نشان
قرار دارد؛ با پشتی خمیده و ردی که نشان

گوشه‌ی دیوار را می‌شنوم. چراغ قرمز کوچکش ثابت
گوشه‌ی دیوار را می‌شنوم؛ چراغ قرمز کوچکش ثابت

چهره‌ای آشنا و شرقی. پوستی گندم‌گون، با موهای فری که روی پیشانی‌اش ریخته. چشمانش برق می‌زند و لبخندی بر لبش است‌.
چهره‌ای آشنا و شرقی؛ پوستی گندم‌گون، با موهای فری که روی پیشانی‌اش ریخته؛ چشمانش برق می‌زند و لبخندی بر لبش است‌.

کلافه و بریده‌شده می‌گویم:
-‌‌ فقط دهنتو ببند امید!
کلافه و بریده‌شده می‌گویم:
-‌‌ فقط، دهنتو، ببند، امید!

-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه اعتماد رو نیاوردم.
-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه، به اعتماد رو نیاوردم.

توو
تو

 

[ماشاگانا]

پارت۲

-‌ بابت کاری که کردم... عذر می‌خوام.
-‌ بابت کاری که کردم، عذر می‌خوام.

الکلو
الکل رو

 

[ماشاگانا]

پارت۲

سرعت می‌دوم، نفسم در
سرعت می‌دوم؛ نفسم در

در لبه‌هایش. می‌دوم
در لبه‌هایش؛ می‌دوم

بار دیگر. فشار. یک ضربه‌ی
بار دیگر؛ فشار. یک ضربه‌ی

چوب خیس، بوی شبنم، بوی رهایی.
چوب خیس، بوی شبنم و بوی رهایی.

همه‌چیز... واقعی‌تر
همه‌چیز، واقعی‌تر

نمی‌فهمم... معمولاً
نمی‌فهمم، معمولاً

همه‌چیز... بیش از حد زنده است. حتی ترس.
همه‌چیز، بیش از حد زنده است؛ حتی ترس.

 

[Gemma]

باسلام.
سه پارت جدید قرار گرفت زیبا.
@ماشاگانا

 

[Gemma]

پارت۱

اما... در همان لحظه،
اما در همان لحظه،

ترک‌خورده‌ای‌ست که هر
ترک‌خورده‌ای‌ست، که هر

سرک می‌کشند، سعی می‌کنند بفهمند
سرک می‌کشند؛ سعی می‌کنند بفهمند

من همه چیز را با حرکت و وضوح می‌بینم.
من همه چیز را با حرکت و به وضوح می‌بینم.

قرار دارد، با پشتی خمیده و ردی که نشان
قرار دارد؛ با پشتی خمیده و ردی که نشان

گوشه‌ی دیوار را می‌شنوم. چراغ قرمز کوچکش ثابت
گوشه‌ی دیوار را می‌شنوم؛ چراغ قرمز کوچکش ثابت

چهره‌ای آشنا و شرقی. پوستی گندم‌گون، با موهای فری که روی پیشانی‌اش ریخته. چشمانش برق می‌زند و لبخندی بر لبش است‌.
چهره‌ای آشنا و شرقی؛ پوستی گندم‌گون، با موهای فری که روی پیشانی‌اش ریخته؛ چشمانش برق می‌زند و لبخندی بر لبش است‌.

کلافه و بریده‌شده می‌گویم:
-‌‌ فقط دهنتو ببند امید!
کلافه و بریده‌شده می‌گویم:
-‌‌ فقط، دهنتو، ببند، امید!

-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه اعتماد رو نیاوردم.
-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه، به اعتماد رو نیاوردم.

توو
تو

موارد دیگه اصلاح شد اما برای این مورد:

-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه اعتماد رو نیاوردم.

-‌ به خاطر همین رفتاراته که دیگه، به اعتماد رو نیاوردم.

راستش اعتماد اسم یکی از شخصیت‌های نمادین رمانمه و یک حس انسانی نیست. مربوط به جلد اوله.

 

[Gemma]

۳ پارت جدید قرار داده شد. پیشاپیش خسته نباشی عزیز.