همگانی «انجمن نامه | کاربران به روایت قلم »

M.ARIYA.F

کاربر انجمن
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
165
پسندها
پسندها
191
امتیازها
امتیازها
43
سکه
384
این تاپیک هر پستش در مورد یکی از کاربرانِ انجمنِ ، با نگاه وقلمی که توسط نویسنده انتخاب میشه . در اینجا از زاویه ای تازه به همدیگه نگاه میکنیم . گاه جدی و گاه طنز .
اینجا محدود به من نیست . وهرکسی دوست داشت میتونه بنویسه و تصویری متفاوت از دوستان در انجمن بسازه .
 
@آسِمان؛آسِمان؛ عضو تأیید شده است.

سارا دختری که غذای روحش نقاشیه ، غذای جسمش برنج و غذای اعصابش چایی .
وقتی حالش بده ، اول گریه میکنه ، بعد نقاشی میکشه ، بعد چایی میخوره و بعد به خودش میگه : به خودت بیا دختر ، این مسخره بازیا رو تمومش کن . و بعدش دوباره گریه میکنه ، چون چایی سرد شده و مداد رنگی هاش گم شدن .
این چرخه درمانی توسط سارا کشف شده ، هرچند هنوز توسط هیچ روانشناسی تایید نشده ولی جواب میده .

سارا میگه استعداد پنهانش نه در خوانندگی که در گم کردن همزمانِ سه مداد رنگی هست ک یکیش پشت گوشش پیدا میشه . و شاید به همین خاطره که هرکسی در انجمن کافه نویسندگان مدادشو گم میکنه ، اول پشت گوش سارا رو نگاه میکنه و بعد بقیه جاهارو میگرده .

شیرینی برای سارا مثل سلا ح کشتار جمعیِ نه نشونه ای از عشق. بنابراین اگه روزی خواستین برین خواستگاری سارا ، با یک قابلمه برنج و چند عدد مدادرنگی و یک فنجون چایی برین . همینکه بوی برنج دم کشیده به مشامش برسه ، قبل از اینکه حرفی بزنید ، جواب بله رو تو چشماش میخونید .
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین