نتایح جستجو

  1. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فصل هفدهم چیزی غیرمنتظره جین، گیج از سرعت وقوع چنین وقایع وحشتناکی، با گیجی روی صندلی نشست و در حالی که به صحنه نبرد اخیر نگاه می‌کرد، تمام تلاشش را می‌کرد تا افکارش را جمع و جور کند. تمام توطئه‌گران آلمانی مغلوب و دستگیر شده بودند. اتو هوف پیر، توطئه‌گر اصلی، آنجا، مرده روی زمین افتاده بود و...
  2. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    کارتر زمزمه کرد: - شاید می‌ترسه دختر آسیبی ببینه. اما فلک آنجا نبود تا حرفش را بشنود، او به سمت جایی که اتوی پیر هنوز ناامیدانه می‌جنگید، دویده بود. به نحوی در این غوغا، پیرمرد دوباره یک هفت‌تیر به دست آورد و درست زمانی که فلک او را گرفت، دوباره شلیک کرد. گلوله که به سمت فلک نشانه رفته بود، به...
  3. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    اتو پیر، که رنگ‌پریدگی ترس بر چهره‌اش جای خود را به خشمی شیطانی داده بود، تپانچه‌ای بیرون کشید و آن را مستقیماً به سمت فلک نشانه گرفت. جین، که ناخواسته مهاجمان را هنگام ورود تعقیب کرده بود و اکنون با چشمانی گشاد در درگاه ایستاده بود و این منظره را تماشا می‌کرد، تنها کسی بود که دید درست زمانی که...
  4. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    اتو ادامه داد: - کار بزرگت انجام شد، دستوراتت یادت باشه. چهل مایل مانده به شرق سندی هوک، دو زیردریایی بزرگ منتظرن تا تو رو ببرن نه زیردریایی‌های یو، بلکه دو تا از قایق‌های ایکس جدید ما، اونقدر بزرگ که هر رزم‌ناو کوچیکی رو که تو ساحل گشت می‌زنن، نابود کنه، اونقدر سریع که بتونن از هر قایق...
  5. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فریتز گفت: - من قبلاً بمب پرتاب کردم. می‌تونید به من اعتماد کنید. اتوی پیر ادامه داد: - شما، هانس و آلبرت، بالای شهر پرواز می‌کنید. وقتی به انتهای جزیره رسیدید، بپیچید به چپ تا نشونه‌گیری‌تون درست باشه. اینجا محوطه نیروی دریایی بروکلینه. و روی نقشه اشاره کرد. - اگه مه باشه، پل‌ها کمکتون...
  6. ..LADY Dyva..

    نقد کاربر نقد اپیزود بچه‌های نسل ما | دیوا لیان

    عنوان: بچه‌های نسل ما‌ ژانر: تراژدی، اجتمایی نویسنده: دیوا لیان توضیحات اپیزود: اپیزود از زبان شخصی‌ست که در سکوت برای خودش حرف می‌زند و پشت میز گرد خانه‌اش می‌نشیند و درباره مرگ و زندگی زمانه‌ی حال، مسئله طرح می‌کند و برای رسیدن به مفهوم هرکاری آن را با نسل قبلی پیوند می‌دهد.
  7. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فصل شانزدهم حمله به خانه طبق دستورالعمل‌های قبلی، دو نفر از افراد فلک بی‌درنگ دویدند به سمت نمای جلوی ساختمان و با اسلحه‌های آماده، سکنی گرفتند؛ در حالی که بقیه، در سایهٔ یکی از ساختمان‌های فرعی که چند قدمی درِ پشتی فاصله داشت، پناه گرفتند و بی‌صدا خود را مستقر کردند. به‌ظاهر توطئه‌گران چنان در...
  8. ..LADY Dyva..

    مهم | تاپیک تقسیم آثار بین ویراستاران |

    بسمه تعالی دلنوشته این مرگ است کلیک کنید ویراستار: @حدیثه خانم تاریخ شروع: 1404/6/31 تاریخ تحویل: 1404/7/10
  9. ..LADY Dyva..

    دفترکار کپیست • Helen.m •

    هوالمحبوب @Helen.m لطفا آثار فایل شده‌ی خود را در این دفترکار به صورت زیر قرار دهید: اسم نویسنده: اسم‌ اثر: عنوان: «دلنوشته، رمان و…» تاریخ: «جز شخص تگ شده کسی اجازه‌ی ارسال پستی در این دفترکار را ندارد» مدیریت تیم کپیست
  10. ..LADY Dyva..

    در حال تایپ کتاب روتین‌های خاموش| دیوا لیان

    دیوارهای اطراف همیشه سفید یا خاکستری نیستند، گاهی از جنس سکوت‌اند. دیوارهایی نامرئی که میان تو و دیگران کشیده شده‌اند، آن‌قدر بلند که حتی بلندترین فریادها هم از آن نمی‌گذرند. تو نگاه می‌کنی، لبخند می‌زنی، سرت را تکان می‌دهی، اما هیچ‌کدام از این‌ها حقیقت درونت را نشان نمی‌دهد. همه‌چیز پشت همان...
  11. ..LADY Dyva..

    در حال تایپ کتاب روتین‌های خاموش| دیوا لیان

    فصل پنجم سکوت همیشه ساده نیست. گاهی مثل پناهگاهی آرام بر سر آدم می‌ریزد و خستگی‌هایش را در خود می‌بلعد، اما بیشتر وقت‌ها باری می‌شود سنگین‌تر از هر فریاد. سکوتی که می‌دانی باید چیزی درونش بگویی، باید راهی برای شکستن پیدا کنی، اما دهانت قفل می‌ماند و کلمات یکی‌یکی از پشت پرده‌ی ذهن سقوط...
  12. ..LADY Dyva..

    اطلاعیه [درخواست] نشر آثار نویسندگان در صفحه اصلی سایت

    با درخواست شما موافقت شد باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان با درخواست شما موافقت شد در اسرع وقت رسیدگی خواهد شد
  13. ..LADY Dyva..

    همگانی ° ختم روزانه سوره حمد جهت شفای بیماران °

    بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ اَلْحَمْدُ لِلَّـهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَ‌اطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا...
  14. ..LADY Dyva..

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    سه روزه هیچی جز آب نخوردم الآنم که تمام شدم حوصلش ندارم e03627_ نمیدونن چرا بعضی ها شعور ندارن میای خونه طرف اتفاقا درجریانی خودش خونه نیست از صبح تا شب بعد برای شام میمونی که هیچ دستورم میده کاش فلان چیز برین از سوپرمارکت برای نوشیدنی بخرین:/ میبینی تو چشم بهم زدن کل سفره قورت داده با بشقاب ها...
  15. ..LADY Dyva..

    مهم اعلام آثار ویرایش شده | تالار ویرایش

    بسم تعالی مجموعه دلنوشته سطرهایی برای هیچکس نویسنده: @زهرا سلطانزاده ویراستار: @وانیـلྉ تاریخ انتقال: 24 شهریور 1404
  16. ..LADY Dyva..

    مهم اعلام آثار ویرایش شده | تالار ویرایش

    بسم تعالی مجموعه دلنوشته راپسودی نویسنده: @Chaos ویراستار: @حدیثه خانم تاریخ انتقال: 24 شهریور 1404
  17. ..LADY Dyva..

    مهم اعلام آثار ویرایش شده | تالار ویرایش

    بسم تعالی مجموعه دلنوشته یادت باشد نویسنده: @~Horzad ویراستار: @blue lady تاریخ انتقال: 24 شهریور 1404
  18. ..LADY Dyva..

    در حال تایپ رمان سطر آخر روزنامه| دیوا لیان

    باران کم‌کم داشت آرام می‌شد، اما خیابان هنوز بوی خیس و آسفالت می‌داد. سایه‌ای که ته کوچه دیده بودم هنوز در ذهنم مانده بود، اما وقتی قدم برداشتم، انگار خودش محو شد. فقط رد پای خیس روی جدول و انعکاس نور چراغ‌ها باقی مانده بود، مثل نشانه‌ای گمراه‌کننده. به ردپا نگاه کردم. تکانشان مثل ریتم قلبم بود؛...
  19. ..LADY Dyva..

    در حال تایپ رمان سطر آخر روزنامه| دیوا لیان

    چتر نداشتم. باران مثل سوزن‌های ظریف روی سرم می‌خورد و هر قطره، انگار دنبال نفوذ به عمق ذهنم بود. تنم خیس شد، اما خیس شدن مهم نبود؛ سایه‌ای که حس می‌کردم هنوز پشت سرم است، هر لحظه نزدیک‌تر می‌شد و نفس‌هایم را می‌شمرد. نباید همان‌جا پاکت را باز می‌کردم، اما وسوسه حقیقت، سنگین‌تر از ترس بود...
عقب
بالا پایین