مرگ و جنگ دوتا از موضوعات اصلی آثار اسماعیل فصیح است. به نظرتان شنیدن این کتابها در همین روزگاری که کشورهای اطرافمان درگیر جنگند و همه درگیر مرگ، در احوال ما اثر خوب هم دارد؟ یا چیزی را برایمان روشن میکند؟ منظورم این است که گاهی ما نوشتهای برای چند سال پیش میخوانیم و یا از سبک زندگی و تفکر...
۵. ساختار پیرنگ تعاملی
در یک ساختار داستانی تعاملی، داستان با خواست خواننده یا بیننده سازگار میشود. یکی از این نمونهها مجموعه کتابهای کودکان "ماجراجویی خود را انتخاب کن" است که در آن خوانندگان بسته به اینکه به کدام صفحه مراجعه میکنند، داستانهای مختلفی را تجربه میکنند.
فصل یک
نگاهم کرد و بعد از چند ثانیه سرش را پایین انداخت.
- آره من دوتا بچه دارم یه دختر یه پسر.
نگاهش کردم. عاشق شده بود، هم پدر شده بود، هم زندگی خوبی داشت.
- به نظرت کار اشتباهی نمیکنیم برای ناهار بیرون بریم؟
سرم را پایین انداختم و انگشتان کشیدهام را در هم گره زدم.
- اونم تنها!
دستی به موهای لختش...
یازدهمین جشنواره کتابخوانی رضوی مجازی برگزار میشود!
به گزارش خبرگزاری فارس در یزد، رقیه دوست فاطمیها صبح امروز در نخستین نشست کمیته استانی یازدهمین جشنواره کتابخوانی رضوی، با بیان اینکه تبیین اهداف و برنامههای این دوره جشنواره کتابخوای رضوی نقش مهمی در مشارکت جامعه هدف ایفا میکند، اظهار...
✍? توصیهای به تمام کسانی که قصد دارند داستان بنویسند یا داستانی نوشتهاند و میخواهند برای ناشری بفرستند.
? قصههای محلی و فولکلور و آثار کهن فارسی رو بخونید: شاهنامه بخونید، مرزباننامه، کلیله و دمنه، منطقالطیر، سمک عیار، امیرارسلان نامدار و اینها رو بخونید یا حداقل باهاشون آشنا باشید...
?|• ادامهی نمونههای به چالش کشیدن تقدیر!
«مگه اینکه از رو جنازم رد شی!» …. مشکلی نیست.
«حالا قدرتش مال منه!» …. چند ثانیه بعد گوینده توسط همان چیزی که مالک قدرتش شده کشته خواهد شد.
«فلان چیز وجود خارجی نداره/افسانهای بیش نیست!» …. نه تنها فلان چیز وجود خارجی دارد، بلکه پشت سر گوینده...
#معرفی_نویسنده?
" کازوئو ایشیگورو "
انگلیسی محبوب ژاپنی تبار
همه رمانهای او به زبان انگلیسی نوشته شده (و ترجمه فارسی تمامی آنها نیز موجود است) اما ایشی گورو اصالتی ژاپنی دارد و پنج سال نخست عمر خود را در کشور مادریش زیست کرده است.
۱✨ گریهکنان به در زدن ادامه دادم: «خواهش میکنم در رو باز کن؛ باور کن تو تنها انسان روی زمین نیستی!» با اکراه و ترس در رو باز کرد اما وقتی لبخند شیطانی رو روی صورتم دید، فهمید که دیگه دیر شده.
۲✨ هی بهش یادآوری کردم تو قراره باب اسفنجی ببینی. پسرکوچولو تقریبا گریهش بند اومد و حتی خودش کمک کرد...
212- نذارید کارآگاه، سرنخهایی رد که خواننده نمیبینه، ببینه.?
خوانندهها از داستانهای معماییای که به عمد از چیزی طفره میرن یا نکتهای رو قایم میکنن خوششون نمیاد.
مثال:
دستش را زیر تختخواب زد و چیزی را که آن زیر حس کرد در جیب خود گذاشت.❌
دستش را زیر تختخواب برد. گوشی موبایلی را که پیدا...
تاریک!
اصرار داری یه نوری هست، اما نیست، روزنه ای نیست، تمام اینهایی که فکر می کنی برات نور میشه یه وهم و خیاله!
دلت می خواد به گذشته فکر کنی و خاطره های خوبت رو مرور کنی اما گذشته ات غم انگیز تر از اینهاست که خاطره ی خوبی در اون پیدا بشه!
از خودت سئوال می کنی چرا؟
چرا؟ به چه جرم؟
زندگی همه...
Em Am Em
تو آسمون زندگیم ستاره بوده بی شمار
D Am
اما شبای بی کسیم یکی نمونده موندگار
Em
یکی نمونده از هزار
Em Am
ستاره های گم شده هرشب من هزار هزار
D Am
اما همیشگی تویی ستاره ی دنباله دار
Em
یکی نمونده از هزار
D Am
ای آخرین تنها ترین آواره ی عاشق
Am D C Am
هرشب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق...