انجمن تایپ رمانانجمنرمانانجمنرماننویسیانجمنرماننویسیکافهنویسندگانانجمنرمانکافهنویسندگانانجمنکافهنویسندگان مرجع اصلی تایپ و دانلود رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
داستان کوتاه تخیلی
داستان کوتاه در کنار این برکه
داستان کوتاه من در کنار این برکه از fatemeh_mgs
داستانِ کوتاه عاشقانه
در کنار این برکه
من میروم
و کلید این خانه دلگیر را
زیر هیچ گلدانی نخواهم گذاشت
دلتنگ که شدی، آمدی نبودم؛ نگرد!
باران، هرگز شبیه آنچه بود
به آسمان بر نمیگردد...
?معصومه صابر
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
تنها در یکی از نقاط حومۀ شهر هزار کارگر ابریشمباف وجود دارد. این آبادی که آران نام دارد، در فاصلۀ دو فرسخی شهر می باشد، و از دور همچون شهر زیبایی جلوه گر است و دارای دو هزار باب خانه باغچه و ششصد باغ زیبا میباشد» (سفرنامه شاردن، ص ۸۵ از دورة مشروطیت به واسطۀ...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
خمره ای که در حمام طراحی داخلی خانه به سبک آفریقایی می بینید، وسیله ای فوق العاده جذاب و حیرت انگیز است. وسیله ای که هیچکدام از ما تا به حال ندیده ایم. این خانهدکوراسیون ساده ولی در عین حال بسیار مرموز و شگفت انگیزی دارد.
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
در سال 1919 میلادی، تاتلین در آخرین نمایشگاهنقاشی فوتورسیم، آثاری ارائه داد.
یکی از آثار روی طرحی بود که در گوشه ای از فضا از سقف آویزان شده (به جای اینکه بر صفحه ای متصل باشد)
این فرم انتزاعی بر خلاف سبک سنتی تلاش بر این داشت تا پیکره ای و یا واقعه ای را بدون در...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
نقاشان رمانتیسم
نقاشان دوره رمانتیسم به جای پناه بردن به مضامینی چون ایمان و دین (همانند اجداد خود ) ترجیح دادند تا روستا ها و زندگی در آن ها،
ناشناخته های طبیعت و حس بزرگی و قدرت طبیعت را به عنوان مضمون خود انتخاب کنند.
البته این نگاه خود بیانگر ایده آل های...
▪با کاربر چه نسبتی دارید؟ دوست قدیمی
▪ اخلاق ایشون از نظر شما؟ پرفکت
▪ بهترین خاطرهای که با هم داشتین؟ خندیدنامون):
▪ بدترین و بهترین ویژگی: بهترین:خنده رو و پر انرژی. بدترین:_
▪ تا حالا شده از دستش ناراحت بشید؟ چرا؟ نه
▪ از 100 به ایشون چند میدین؟ ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
▪ قشنگترین آرزویی که نسبت به...
تا حالا شده از برخورد مدیران نسبت به خودتون ناراحت بشید؟ازسارا نه
انتقاد کنید و یا مشکلی رو بهشون گوشزد کنید و برخورد خوبی باهاتون نداشته باشند؟انتقادی نیست دختر خوبیه
کاری رو بهشون بسپرید و یادشون برن و مسئولیت کاری که بر عهده دارن رو پذیرا نباشن؟پیش نیومده
ما باید بینمون دیوار باشه
کمک کن بین هم آجر بچینیم
کمک کن دستمون از هم جدا شه
نباید دیگه ما هم رو ببینیم
من از جنس عبور تند سیلم
تو مثل نخل خرما موندگاری
فقط قولی بدع وقتی که میرم
سر حرفت بمونی کم نیاری
می خوای رو دست من پاشی که چی شه
تو که دیوونه تر از من نمیشی
جدایی حقته،از من...
+اسم اون مرحله از زندگی که بودن یا نبودن آدما دیگه برات اهمیتی نداره چیه؟
_شاید تنهاییِ عمیق باشه
+نه،اسمش میشه سِر شدن،انگاری میشینی یه گوشه و به آدما نگاه میکنی، اگه خواستن برن درو براشون باز میکنی و بدرقشون میکنی اگرم خواستن بمونن بازم تو سکوت بهشون نگاه میکنی و این عجیب ترین و در عین حال...