با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
نام اثر: مردمان سایه
نویسنده: سارا عسکریان
ژانر: فانتزی، تراژدی
ناظر: @iMmortal
خلاصه: آنچه زندگی را به کام آنها تلخ میکرد، نداشتن اراده و استقلال بود. این موضوع باعث شد تا بذر کینه و نفرت در دلشان جوانه بزند. تا به کی باید دنبالهروی صاحبانشان باقی میماندند؟ سرنوشتشان نباید به تقلید از...
'به نام خالق قلم'
داستان اَحلام دلِستان
نویسنده: هانیه رمضانی
ناظر: @DEVIL MOoN
? ژانر: عاشقانه_معمایی
ویراستار: @hana.88
خلاصه:
حقیقتی در میان رویا، تعشقی پنهان در پس دلش و بخت و اقبالی که با او سازگار نمیزند.
اطرافیانی که ک*مر به جنگ بستند و زندگیاش را با عقاید خودشان همچون آوردگاهی...
[?] ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند.
[?] «داستان های کوتاه»، مزیت به خصوص و ویژه ای دارند؛ درست است، آن ها کوتاه هستند. اما «کوتاهی»، فقط به تعداد کم واژه ها یا حروف اشاره نمی کند، بلکه به معنای ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود...
⌈به نام خدا⌉
داستان کوتاه: تاوانِ زنده ماندن
به قلم: کیاناز تربتی نژاد
ژانر: عاشقانه
ناظر: @ناسـور
خلاصه: گویی آنها از همان ابتدا برای یکدیگر خلق شده بودند. آسمان به نگاه همزمان هردویشان در غم و شادی نیاز داشت.
سالها بعد اما در مقابل هم، برای زمان اندکی بازماندهی نگاهشان را حوالهی...
رمان: فراسوی عشق
ژانر: تراژدی
ناظر: @Atryssa.RA
مقدمه:دلی شکست! نه صدایی شنیده شد و نه آن را احساس کردی! اما من ماندم و خرده شیشه های قلبم!
غرور ناتوان و ترک برداشتهام!
و چشمانی نیمه پر... .
نیمه آن اشک و نیمهی دیگر آن چهرهی تو! که آن هم تار دیده میشد.
من را باور نکردی. نشد باورت کنم نیست...
به نام یگانه یزدان پاک
داستانهای کوتاه: عشق منجمد
نویسنده: نگین بای
ویراستار: مهرانه بلوچ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @Mahkameh
ویراستاران: @pen lady , @Bluesky
خلاصه:
عشقی ناب، در فراز چشمهای من و تو، در میان دستهای من و تو، در قلبهای جفتمان. با هم کامل میشویم و مکمل همدیگر، بگذار...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
cowboy
A cowboy rode into town and stopped at a saloon for a drink. Unfortunately, the locals always had a habit of picking on strangers. When he finished his drink, he found his horse had been stolenHe went back into the bar, handily flipped his gun into the...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمن کافه نویسندگان
هنوز مدتی طول خواهد کشید تا ریزش برگهای رنگارنگ پائیزی درختان را بطور کامل عـریـان کند ولی از هم اکنون قفسه فروشگاه های آلمان مملو از هدایای عید میلاد مسیح گردیده است. حد اکثر چند روز مانده به چهارمین یکشنبه قبل از کریسمس (ادونت) تدارک...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
بسمه تعالی
لطفا حین ارسال پست در این تاپیک موارد زیر را رعایت فرمائید؛
1. اسپم [هرزنامه] نفرستید.
2. چنانچه داستان های مینیمال را کپی می کنید، حتما عنوان نویسنده را قید نمایید.
تشکر
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
اسكندر يكی از نخبگان را از مسئوليتی كه داشت عزل كرد و كاری پست به او داد .
روزی اسكندر به او گفت : حالا ، حال و روزت چه طور است ؟
گفت : " مرد به خاطر منصبش بزرگ و شريف نمي شود بلكه منصب است كه به اندازه مرد بزرگ و شريف می شود ، پس مرد هر جا كه هست بايد پاك ،...