من و تو پرت شدهایم؛ تو از پرتگاه دشت و من از پرتگاه زندگی!
عذابم میداد وجدانی که هر لحظه عذاب میکشید و نبودت را تداعی چشمانم میکرد.
و این چشمهایم، اشک ها را فدای گونههایم میکردند.
من حاضر بودم بمیرم تا جانم را فدای حضورت کنم؛ بلکه باری دیگر لبخند را بر روی ل*ب هایت ببینم.
انجمت کافه نویسندگان
انجمن نویسندگی
دلنوشته اجتماعی
دلنوشته در حال تایپ
دلنوشتهعاشقانهدلنوشته هم پیمان
دلنوشته هم پیمان از نگین بای
دلنوشتههای نگین بای
نگین بای
سالها بعد
قهرمان فیلم کسی نیست
که شهری را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد
به تنهایی
از عجیب ترین زندان ها فرار کند
و یا یک تنه ارتشی را حریف باشد…
سالها بعد
قهرمان قصه کسی است
که “جرات” می کند
و میان “آدم ها”
“عاشق” می شود…
نادر ابراهیمی
Lidiya
موضوع
دلنوشتهدلنوشتهعاشقانهعاشقانه
متن احساسی
متون و دلنوشته
عروسک جنگزدهی غمگینم،
دیگر در آغوشم نمیخندد؛
گویا که پایان نبرد چیزی نبوده،
جز رنج و رنج و رنج و مرگ رویاهای من!
و لم*س دستان یخزدهام دور تنش،
که حالش را دگرگون کرده است.
عروسک موطلایی زیبایم،
انگار که لال شده است
و دیگر شبها برایم لالایی نمیخواند.
و من در انزوای تاریک درونم،
پی برق...
[آیه]
اما گویی تو کلامِ خدا هستی!
ما بین سیاهی و تاریکی، در زندگی ام طلوع کردی و من قلباً احساس می کنم، خدا تو را فرستاده که بگوید:
هی دختر!
حواسم هنوز به تو هست.
هنوز هم تورا دوست دارم!
این مَرد هم هدیه ی من به تو...
Lidiya
موضوع
cafe writers
cafewriters.xyz
cafe_writers
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمن کافه رایترز
انجمن کافه نویسندگان مرجع اصلی تایپ دلنوشتهدلنوشته تراژدی
دلنوشته در حال تایپ
دلنوشتهعاشقانهدلنوشته مردی که غزل هایم به او وابسته اند
دلنوشته های احساسی
دلنوشته های زیبا
دلنوشته یک ویران دل، اینجا جا مانده
سایت تایپ دلنوشته
سایت دلنوشته نویسی آنلاین
کافه نویسندگان
یک ویران دل، اینجا جا مانده
https://dl.baarzesh.net/music/2021/11/Gnash-ft-Olivia-Obrien-I-hate-u-I-love-u.mp3
Feeling used, but I’m still missing you And I can’t see the end of this
هر وخ یادت می افتادم تو این چند وقت فقط فوشت میدادم ؛ نمیدونم تا کِی قراره یادت بی افتم و تا کِی ناراحت باشم برا ارزش و احترامی که هیچ وقت...