استوپ هوایی
نام دیگر این بازی احتمالا استوپ آزاد است. در این بازی که به وسیله تعدادی بازیکن به همراه یک توپ انجام می شود (تعداد نفرات نامحدود)، توپ توسط فرد شروع کننده بازی به هوا پرتاب می شود، همزمان با پرتاب توپ به هوا نام شخصی از بازیکنان حاضر توسط پرتاب کننده با صدای رسا گفته می شود. فردی...
سلام
خوبی؟
همهی سوالارو که پرسیدن من چی بپرسم!?
عاشق شدی؟
دین؟
مذهب؟
تاریخ یا جغرافی؟
اقتصاد یا جامعه شناسی؟
ریاضی و امار یا شیمی؟
دبیر یا دکتر؟
منطق یا فلسفه؟
روانشناسی یا فیزیک!
به کدوم زبانها مسلطی؟
جایی که زندگی میکنی رو با یه عکس توصیف کن.
من چه اخلاقی دارم؟
از کدوم از تالارای انجمن...
با کاربر چه نسبتی دارید؟ همکار
▪ اخلاق ایشون از نظر شما؟ بسیار عاقل و حد و مرز داره
▪ بهترین خاطرهای که با هم داشتین؟ همین همکاری در بخش ادبیات
▪ بدترین و بهترین ویژگی: بدترین ندیدم
بهترین هم اینه ک مسئولیت پذیره
▪ تا حالا شده از دستش ناراحت بشید؟ چرا؟ یادم نیست
▪ از 100 به ایشون چند میدین؟...
باز شوهر بی بهانه
با ادایی کودکانه
هیکل چون استوانه
میکند غر غر به خانه
یادم آید روز اول
گردنش کج, دست و پا شل
پیش بابا موش می شد
سرخیش تا گوش می شد
دختری افتاده بودم
مهربان و ساده بودم
نرم و نازک
شاد و چابک
چشمهایم همچو آهو
عطر موهایم چو شب بو
می شنیدم از ل*ب او
حرفهایی همچو جادو:
من غلام خانه...
سوالات به شرح زیر است:
▪با کاربر چه نسبتی دارید؟ مدیرمه ~
▪ اخلاق ایشون از نظر شما؟ مهربون منطقی ~
▪ بهترین خاطرهای که با هم داشتین؟ دعوامون میشد با یکی دیگه، سریع میومدیم پیوی غیبت میکردیم ?
یا اینکه من قرار بود برم پیوی یکی از آقایون که خیلی هم باهاش رودربایستی داشتم و خجالت میکشیدم و اینا...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
بسمه تعالی
[ سری بیستم سوژه شو با حضور
@astatira_ezatian
ویراستار انجمن ]
سوالات به شرح زیر است:
▪با کاربر چه نسبتی دارید؟
▪ اخلاق ایشون از نظر شما؟
▪ بهترین خاطرهای که با هم داشتین؟
▪ بدترین و بهترین ویژگی:
▪ تا حالا شده از دستش ناراحت بشید؟ چرا؟
▪ از 100...
سلام دوستم سلام کیاناز..
دلم تنگ شده خدایی ? مرسی.
خاب
خوبی؟ سعی میکنم باشم.
اولین بار یادته چطور آشنا شدیم؟ نه راستش... حافظهم خوب کار نمیکنه این روزا.?
خیابون آبی چخبر؟ سرده... سوز میاد... حتی پنجره های خونه هاش قندیل بسته... خلوت تر شده و مردمش دل سردتر و بی رحم تر!
منو راه میدی بیام...
آرزوی زن
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمیای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود. زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد یک غول بزرگ پدیدار شد.
زن پرسید: حالا میتوانم سه آرزو بکنم؟
غول...
۲۰. بسکتبال داخل سالن
این بازی برای بچههای کوچک هم مناسب است. وسایل مورد نیاز برای این کار یک سبد و یک جوراب گوله شده یا توپ کوچک است. هر بازیکن در نوبت خود باید توپ را داخل سبد بیندازد. در هر دور بازی فرد یک قدم عقبتر میرود و این کار تا جایی ادامه پیدا میکند که فرد نتواند توپی داخل سبد...
این نوجوان از یه رستوران ویتنامی
یه تخم اردک نطفه دار سفارش میده.
وقتی میاد بشکنتش صدای جوجه رو می شنوه توی تخم
دلش نمیاد بخوره
میاره خونه و جوجه اردک به دنیا میاد و بزرگش میکنه
حالا این اردک بهترین دوستشه