تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی °‌ اکبر گلپایگانی°

  • شروع کننده موضوع HILDA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 392
  • پاسخ ها 20
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
چگونه به کسانی که در ردیف‌نوازی متبحر نیستند، این فرصت داده می‌شود که خودشان را ردیف‌نواز حرفه‌ای و استاد معرفی کنند؟ در این بین چرا اساتید برجسته ردیف‌نوازی ساکت می‌مانند؟
من خودم در مجموعه ردیف‌آوازی «فراز و فرود» به ٦٩٥ گوشه‌ آوازی اشاره کرده و همه اینها را خوانده‌ام. مجموعه «فراز و فرود» حاصل ١١‌سال تلاش من و برادرم، حسین گلپایگانی است. این مجموعه توسط حوزه هنری منتشر شد تا چراغ راهی برای جوان‌هایی باشد که می‌خواهند در مسیر موسیقی حرکت کنند و راه خود را گم نکنند. یک زمانی در دانشگاه تهران برنامه‌ای گذاشتم و همه کسانی که در ردیف‌ مدعی بودند را به اسم به آن ‌جا دعوت کردم. همه‌شان هم با من رفیق بودند و هیچ مشکلی هم بین ما وجود نداشته و ندارد. قصدم این بود که فقط مطمئن شوند خیلی هم چیزی از ردیف نمی‌دانند. به آنها گفتم که شما اگر چیزی از ردیف می‌دانید، ٢ گوشه از این گوشه‌ها را بخوانید یا بنوازید. گفتم اگر این کار را بکنید، یک‌میلیون تومان از جیب خودم به شما می‌دهم! یک عده که ترسیدند و نیامدند و مابقی که آمدند هم نتوانستند این کار را انجام دهند. فقط می‌خواستم روشن شوند که چیزی از ردیف نمی‌دانند. شب‌پره که نمی‌تواند بحث آفتاب کند! شب‌پره از ترس آفتاب‌، روزها قایم می‌شود و شب‌ها بیرون می‌آید. این آدم‌ها مثل شب‌پره هستند. من یک قطعه در گوشه راست‌پنج‌گاه خواندم که آن را دوبله کردند و در جشن هنر شیراز گذاشتند. یک آقایی آمد همان قطعه را با ساز نواخت اما انگار که به پیکره اثر من آتش زد، چون آن آدم اصلا محیر، خجسته و گاه و بی‌گاه نمی‌دانست. آدمی باید این کار را انجام بدهد که چیزی از آن می‌داند. الان آقای برومند خیلی خوب ساز می‌زند اما ایشان کنار نشسته و عده‌ای روی کار هستند که مهارت لازم را ندارند. خوشبختانه الان جوان‌های مستعدی در موسیقی پا گرفته‌اند اما این جوان‌ها باید حمایت شوند. هنوز هم آدم‌هایی امثال یحیی تارساز، فرهنگ شریف و پرویز یاحقی وجود دارند. آنها اگر با سیاست غلط آدم‌ها مواجه نشوند، می‌توانند به درد موسیقی کشور بخورند اما اگر قرار باشد از جوانان پولی گرفته شود و کسی هم کمک‌شان نکند، به بیراهه می‌روند و نتیجه چیزی می‌شود که هم‌اکنون می‌بینیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
بسیاری از هم‌نسلان شما تصمیم به جلای وطن گرفتند و سعی کردند فعالیت خود را در فراسوی مرزهای ایران ادامه دهند. اکبر گلپا هیچ‌گاه به ترک وطن فکر نکرد؟

من نمی‌توانم از خاک وطنم دل بکنم. حتی فکر دوری از ایران به ذهنم خطور هم نکرده است. من یک وطن‌پرست هستم و در عمل نیز این موضوع را ثابت کرده‌ام. حتی اگر تا پایان عمر هم آواز نخوانم، خاکم را ترک نمی‌کنم. همچنین کسی که آواز من را گوش می‌دهد، مخاطبی که صدای گلپا را دوست دارد و با عشق و علاقه کارهایم را دنبال می‌کند، در این سرزمین و روی این خاک زندگی می‌کند. چگونه می‌توانم رهایش کنم و از او دور شوم تا صدایم را از هزاران کیلومتر آن‌سوتر به گوشش برسانم؟ من در این مدت سعی کرده‌ام به قوانین احترام بگذارم. حتی اگر خوشایندم نبوده و باعث شده در کارم وقفه ایجاد شود، اعتراضی نکرده‌ام و نمی‌کنم؛ چرا که معتقدم در نهایت مردم هستند که انتخاب می‌کنند. اگر مردم بخواهند، تا زمانی که جهان باقی است هنرمند با وجود خاموشی از خاطره‌ها پاک نخواهد شد. از سوی دیگر اگر خواننده‌ای تمام امکانات در اختیارش باشد و مورد حمایت هم قرار بگیرد ولی نتواند جای خود را در قلب مردم باز کند، به هیچ طریقی ماندگار نمی‌شود. به همین دلیل همیشه تأکید کرده‌ام که هنر از سیاست جداست. به هیچ طریقی نمی‌توان هنرمند محبوبی را از قلب و ذهن مردم محو کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
دقیقا شما جزو هنرمندانی هستید که هیچ‌گاه در بزنگاه‌های سیاسی ورود نکرده‌اید اما امروزه به ‌کرات می‌بینیم هنرمندان، موضع‌گیری سیاسی می‌کنند. این عده معتقدند هنرمند باید موضع سیاسی خود را اعلام کند. شما دراین‌باره چه فکر می‌کنید؟
به ‌زعم همه هفت نت در موسیقی وجود دارد اما من معتقدم نت هشتمی نیز هست که «سکوت» نام دارد. من نه به سیاست علاقه‌مندم و نه از آن سررشته‌ای دارم. همان‌طور که من به‌ عنوان یک خواننده آواز ایرانی، ورود غیرمتخصصان به موسیقی را برنمی‌تابم، طبیعتا نمی‌توانم در مورد حوزه‌ای اظهار نظر کنم که در موردش مطالعه نکرده‌ام. از سوی دیگر، من واقعا از سیاست تنفر دارم. ترجیح می‌دهم نت سکوت را انتخاب کنم و بیرون از گود بنشینم و ببینم که دست سرنوشت ما را به کجا می‌برد. من نزدیک به چهار دهه است که در رادیو برنامه‌ای اجرا نکرده‌ام. شاید هر خواننده دیگری در این شرایط مصاحبه‌های تند و تیزی انجام می‌داد و با انتقاد از شرایط موجود سعی می‌کرد فضا را به نفع خود تغییر دهد اما من همان زمان هم به دوستان گفتم بهتر است مدتی آواز نخوانم تا جو کمی تلطیف شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
چندی پیش آقای محمدجلیل عندلیبی در بخشی از یک گفت‌وگوی رسانه‌ای درباره شما حرف‌های تازه‌ای زد که خیلی بی‌پرده و صریح بود. نظرتان درخصوص این صحبت‌ها چیست؟ این آهنگساز شناخته شده با انتقاد از تک‌صدایی که در حوزه آواز سال‌هاست بر دیگر داشته‌های این هنر سایه افکنده اعلام کرد اگر شرایط به نحوی بود که شما و استاد ایرج می‌توانستید بعد از انقلاب کار کنید احتمال ایجاد این مشکلات و مطرح شدن تعداد معدودی از افراد فراهم نمی‌شد.

آقای عندلیبی حقایق را گفت. خیلی خوشم آمد که ایشان بسیار باز صحبت کرد و از چیزی نترسید. آقای عندلیبی گفته بود که وقتی آقای شجریان به تهران آمد، گلپا او را برد و جا و مکان داد. آن وقت این خواننده به همراه یک شاعر برجسته در مورد گلپا آن حرف‌ها را زد. خوشبختانه ابرها کنار رفت و خورشید حقیقت تابیدن گرفت. من به همراه آقای عندلیبی در یک قطعه جدید هم همکاری کردیم که آن آهنگ ساخته شد اما به خاطر این ‌که ایشان درگیر یک‌سری مشکلات شد، نیمه‌کاره ماند. اخیرا ایشان به من تلفن زد و یک‌سری صحبت‌ها در مورد آن اثر شد که ببینیم نتیجه‌اش به چه می‌انجامد. آقای عندلیبی کارش را برای موسیقی این مملکت انجام داده و کارنامه‌اش گواه همه چیز است. ایشان که نرفته بگوید من دکتر هستم. مگر بتهوون گفت من دکترم؟ ایشان کاری را که باید می‌کرد، انجام داد. موسیقی ایران مردان بزرگی داشته‌ است. آقایان مرتضی خان محجوبی، فرهنگ شریف، جلیل شهناز و خیلی‌های دیگر برای این موسیقی زحمت کشیده‌اند. البته آقای شریف این اواخر یک‌ سری اشتباهات داشت که نباید آن کارها را انجام می‌داد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
موسیقی ایران مردان بزرگی داشته‌ است. آقایان مرتضی خان محجوبی، فرهنگ شریف، جلیل شهناز و خیلی‌های دیگر برای این موسیقی زحمت کشیده‌اند. البته آقای شریف این اواخر یک‌ سری اشتباهات داشت که نباید آن کارها را انجام می‌داد. خانمش چند وقت پیش می‌گفت که فرهنگ شریف حتی یک قِران هم از من نگرفت. واقعا احتیاج هم نداشت که بخواهد کارش را بفروشد و پول مریض‌خانه بدهد. این اواخر یک عده به فرهنگ شریف نزدیک شدند و خرابش کردند. به همین خاطر الان آن کسانی که در وزارت ارشاد درجه و مقامی دارند، از این بابت خوشحال هستند. من چند هفته پیش در خانه خودم مراسمی برای سالگرد آقای شریف گرفتم که بسیاری از خوانندگان و نوازندگان برجسته و جوان در این مراسم حضور پیدا کردند. خیلی برایم لذ*ت‌بخش بود که این مراسم را در خانه خودم برگزار کردم. از این قبیل مراسم‌ها به صورت رسمی هم برگزار می‌شود، اما تمایلی به حضور در آنها ندارم چون در آن محافل، آدم‌هایی را می‌بینم که اگر نبینم‌شان بهتر است. من اهل تظاهر نیستم که رو در رو با کسی بگو و بخند کنم اما پشت سرش، بد بگویم و از او متنفر باشم. وقتی از کسی خوشم نمی‌آید، ترجیح می‌دهم او را نبینم. به همین دلیل در مجالسی که این دست آدم‌ها حضور دارند، شرکت نمی‌کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
بگذریم، دوباره به آواز ایرانی برگردیم. حال و هوای آواز ایرانی را چطور ارزیابی می‌کنید و چه آینده‌ای برای آن متصور هستید؟
متأسفانه درحال حاضر آواز ایرانی دوباره مُرده و باید آن را زنده کرد. جوان‌ها باید این کار را انجام بدهند که جلوی آنها گرفته می‌شود و یک عده جوانان را به بهانه صداسازی و یاد گرفتن نجاری به این طرف و آن طرف می‌فرستند و درنهایت به جوان برمی‌خورد و انگیزه‌اش گرفته می‌شود. پول‌های درشتی از جوان‌ها می‌گیرند و به آنها وعده‌های الکی می‌دهند اما هیچ خبری نمی‌شود. یک نفر به من می‌گفت که خودروام را فروختم و پولش را به اینها دادم! آن‌ وقت یک عده می‌گویند که از شاگردهای‌شان پول هم نمی‌گیرند. اینها دروغ می‌گویند. نه‌تنها پول می‌گیرند، بلکه جوانان را دست به سر هم می‌کنند و می‌گویند بروید صداسازی و نجاری یاد بگیرید. در نهایت هم می‌گویند شبیه فلانی بخوانید. نمی‌گذارند جوان‌ها هر چه دل‌شان می‌خواهد بخوانند. ٤، ٥ نفر هستند که مثل اختاپوس روی موسیقی این مملکت افتاده‌اند! چندی پیش بچه‌های دانشگاه برای من یک بنیادی تحت عنوان «بنیاد گلپا» درست کردند و ما فرصتی را ایجاد کردیم که در آن به جوان‌ها برسند و نسل نو بتواند چیزی در این بنیاد یاد بگیرد. کسی نباید مانع پیشرفت جوانان علاقه‌مند به موسیقی ایرانی بشود. موسیقی ایرانی جایگاه ویژه خودش را دارد. یک زمانی رئیس سازمان یونسکو به ایران آمد و در یک مجلس گفت که موسیقی ایرانی در برابر موسیقی‌های بزرگ مثل یک قطره می‌ماند. بعد ما گفتیم که موسیقی ایرانی مثل قطره اشک است که آدم را می‌سوزاند. هیچ موسیقی دیگری نمی‌تواند چنین کاری را مثل موسیقی ایرانی انجام بدهد. این موسیقی نیازمند نگاه دلسوزانه است که متاسفانه عده‌ای این نگاه را ندارند. به همین خاطر موسیقی ایرانی مُرده و لازم است که دوباره احیا شود. البته من به تنهایی نمی‌توانم احیای موسیقی را انجام دهم یا مسیر را برای جوانان هموار کنم. تنها کاری که از دستم برمی‌آید راهنمایی و آموزش است. تاریخ گواهی می‌دهد که درِ خانه‌ام همیشه به روی جوانان و علاقه‌مندان به موسیقی باز بوده و هیچ‌گاه مثل برخی‌ سعی نکرده‌ام دانشم را در صندوقچه نگه دارم و از دیگران پنهان کنم؛ چرا که موسیقی باید به نسل‌های دیگر به درستی انتقال پیدا کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
آواز ایرانی در دهه‌های اخیر روندی صعودی طی کرده یا عقبگرد داشته است؟

اول باید تکلیف آواز را مشخص کنیم و تفکیکی میان اجزای موسیقی ایرانی قایل شویم تا اشتباهی پیش نیاید. باید تاریخ موسیقی ایران را ورق بزنید تا متوجه شوید کدام خواننده با آواز معروف شده است. من زمانی به آوازخوانی پرداختم که خیلی‌ها معتقد بودند دیگر کسی علاقه ندارد به آواز گوش دهد اما وقتی که به برنامه «گل‌ها» در رادیو رفتم و در استودیو آواز خواندم، مشیر همایون شهردار و داوود پیرنیا را دیدم که هنگام گوش دادن به آوازم اشک می‌ریزند. ضمنا من کار ساده‌تر را انجام نمی‌دادم و نمی‌آمدم در ابتدای قطعات، چند دقیقه مقدمه بگذارم و بعد تحریر بزنم. تمام آوازهای من با شعر آغاز می‌شود. این کار بسیار سخت است و هر خواننده‌ای نمی‌تواند ادعا کند چنین کاری را انجام داده است. در واقع از «دل‌ ای دل ای» کردن در ابتدای قطعاتم پرهیز می‌کردم چون معتقد بودم باید آواز را به شکلی دیگر به مردم ارایه داد.
البته من از آن دست خوانندگانی نیستم که بگویم چون در آن زمان مردم سبک من را دوست داشته‌اند پس باید تا ابد این‌طور بخوانم. باید بپذیریم دوره و زمانه عوض شده و طبیعتا سلیقه مردم هم تغییر کرده است. آن روزها مردم سبک آوازی من را می‌پسندیدند و به گواه دوستان، زمانی که صدایم را از رادیو پخش می‌کردند، خیابان‌ها خلوت می‌شد اما شاید نسل امروز دیگر علاقه‌ای نداشته باشد به این سبک گوش دهد. موسیقی مانند هر پدیده دیگری مدام در حال تغییر است و ما هم ناگزیریم که با جریان هماهنگ شویم. البته این کار باید با دانش و به صورت اصولی انجام شود. حرف من این است که عده‌ای بدون داشتن علم کافی یا در نظر گرفتن جمیع شرایط دست به تغییر ذائقه مخاطب موسیقی ایرانی می‌زنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
در آخرین گفت‌وگویی که با هم داشتیم، از تولید ٢، ٣ قطعه جدید خبر دادید. سرنوشت آن قطعات چه شد و درحال حاضر مشغول چه فعالیت‌هایی هستید؟
الان ٢، ٣ اثر خوب دست من است اما تا زمانی که ارکستر و نوازنده‌های خوب پیدا نکنم، آن آثار را تولید و منتشر نخواهم کرد. ارکستر خیلی اهمیت دارد. همان‌طور که کارلوس کی‌روش توانست فوتبال از دست رفته ایران را خیلی راحت به جام‌ جهانی برساند، در موسیقی هم آدم‌هایی مثل آقای فریدون شهبازیان باید پیدا شوند که بتوانند یک عده نوازنده خوب را هدایت کنند. البته نوازنده‌ها نباید نوازنده‌های «بزن در رویی» باشند. آقای شهبازیان گوش بسیار خوبی دارد. چنین آدم‌هایی می‌توانند به موسیقی کمک کنند. اگر یک‌سری نوازنده خوب دور هم جمع شوند اما کسی نتواند آنها را رهبری کند، هر کسی ساز خودش را می‌زند، یا اگر شعر و موسیقی یک قطعه خوب و آواز آن هم کاملا درست و منطقی باشد ولی اثر تنظیم و نوازندگی خوبی نداشته باشد، از ارزش‌هایش کاسته می‌شود. به دنبال آن هستم که همه چیز آن‌ طور که دلم می‌خواهد انجام بشود و بعد آن سه قطعه را منتشر کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
شما با وجود آن‌ که جزو بزرگان و پیشکسوت‌های عرصه آواز و موسیقی کشور محسوب می‌شوید اما در صحبت‌های‌تان مدام از شاگرد بودن‌تان نزد اساتید دیگر می‌گویید؛ در حالی ‌که خیلی از پیشکسوت‌های موسیقی از دوره شاگردی‌شان گذر می‌کنند و چیزی در این مورد نمی‌گویند. ارادت‌تان به اساتیدی که داشته‌اید از کجا ناشی می‌شود؟
من هم تعجب می‌کنم که عده‌ای می‌خواهند طوری نشان دهند که انگار از همان بدو کارشان استاد بوده‌اند! این حرف‌ها برای من قابل درک نیست و بیشتر از غرور و خودستایی آدم‌ها برمی‌آید. البته همان‌طور که گفتم خیلی از این آدم‌ها حتی ردیف هم نمی‌دانند و به خودشان می‌گویند استاد! من آوازی در گوشه خجسته اجرا کرده‌ام که با قاطعیت می‌گویم خیلی از کسانی که مدعی ردیف‌خوانی هستند، حتی نمی‌توانند گوشه‌ای که خوانده‌ام را تشخیص دهند. من ٩‌سال و نیم شاگرد آقای نورعلی خان برومند بودم. باعث افتخار من است که از ایشان می‌گویم. نورعلی خان برومند اصلا شاگرد دیگری نداشت اما الان هر کسی از راه می‌رسد، می‌گوید شاگرد این آدم بوده است. این حرف‌ها برای من که خودم آدم آن نسل هستم خیلی تعجب‌آور است. من همیشه به حرف اساتیدم توجه داشتم و رسیدن به جایگاه مناسبی در آواز و ردیف را مدیون آنها هستم. یادم می‌آید یک روزی مرتضی خان محجوبی به من گفت که اگر می‌خواهی آواز بخوانی، آواز را پشت مُرده بخوان! من حتی این کار را هم امتحان کردم. رفتم و پشت مُرده آواز «مستم مستم» را خواندم و واقعا از آن کار درس گرفتم. حرف اساتید است که باعث می‌شود آدم درس بگیرد و در کار خودش تبحر پیدا کند. به همین خاطر من از نورعلی خان برومند می‌گویم چون از او تأثیر گرفته‌ام و نه‌ تنها پنهان نمی‌کنم که شاگردش بوده‌ام، بلکه این موضوع را با افتخار در همه جا اعلام می‌کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
بعد از سال‌ها فعالیت در عرصه موسیقی، به آنچه از این هنر می‌خواستید، رسیده‌اید؟

بله، من در مدرسه نظام و دانشکده افسری درس خواندم و بعدها هم مهندس نقشه‌برداری شدم اما همه اینها را رها کردم و به سراغ موسیقی رفتم. در موسیقی هم هر آن چه یک جوان انتظارش را دارد، به دست آوردم. از این طریق به خانه، باغ، زندگی، همسر و فرزندان خوب رسیدم. بچه‌های خوبی دارم و از این بابت خیلی خوشحالم. یکی از بچه‌های من نابغه است. دخترم در آمریکا زندگی می‌کند و رئیس‌جمهوری آمریکا به او گفته که تو تا آخر عمر نور چشمی ما هستی و هر چه بخواهی به تو خواهیم داد. یکی از دامادهایم نیز به درجه پروفسوری رسیده و یک زمانی رئیس بیمارستان اورلند بود. اینها برای من مهم است. من در این دنیا به صفا و صمیمیت رسیدم و همه چیز را به دست آوردم. الان به هیچ چیزی احتیاج ندارم و منتظر مرگ هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا