تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته |آیدای بی شاملو|

کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
•|آدم‌ها می‌ایستند کنار پنجره و خیابان را نگاه می‌کنند ولی تو یک‌‌جوری هستی که وقتی کنار پنجره می‌ایستی، خیابان چشم از تو برنمی‌دارد. آدم‌هایش به هم می‌خورند و ماشین‌ها راهشان را گم می‌کنند. طاقتمان را تمام کرده‌ای،بفهم! ˇ◡ˇ♥️〰️|•
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
| یه رفیقی داشتم ،

| اسم ِ عشقش رو تو گوشیش ،

| « امانت » سیو کرده بود ؛

| می گفت :

| هر بار که زنگ می‌زنه ،یادم میاد ..‌

| این امانت رو دست ِ من سپردن !

| حرفش خیلی قشنگ بودˇ◡ˇ??!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
•چه قشنگ میگه،

خانم ِ‌سیمین‌بهبهانی:

‹من اگر مرد بودم؛

دست زنی را می گرفتم،

پا به پایش فصلها را قدم می زدم

و برایش از عشق و

دلدادگی می گفتم

تا لااقل یک دختر در دنیا از هیچ چیز نترسد.???
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
• اگر با من ازدواج کنی !

• چون انگشتام ظریفه ...

• حلقه‌ی کوچیك تر بر می‌دارم ،

• ارزون در میاد !

• حالا دیگه خودت می‌دونیا

• ولی منو از دست ندهˇ◡ˇ??!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا