با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
بیاویزمت به آینه ماشینم؟ که تابخوران در خیالم بچرخی مردم خیال کنند دیوانهام یا دارم به دیدار تو میآیم؟ بگذارمت توی جیبم؟ که جای امن باشی از سرما بلرزم دنبالت بگردم دستهام را بکنم توی جیبم؟
مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات روی میزت راه می دهی؟ میشود وقتی مینویسی دست چپت توی دست من باشد؟ اگر خوابم برد … موقع رفتن جا نگذاری مرا روی میز! از دلتنگیت میمیرم. وقتی نیستی میخواهم بدانم چی پوشیدهای و هزار چیز دیگر
وقتی تمام جاده ها را به سوی خانه ات پیاده بال میزنم پشت پنجره خوابت بگیرد دلتنگ میشوی یا کتاب میخوانی؟ پرواز هم مثل شنا به جایی بند نیست دستم را بگیر تو را یاد بگیرم بانوی زیبای من!