تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

انجمن شعر و ادب

  1. B

    شعر اشعار صائب تبریزی

    به من شد نرم آن نامهربان آهسته آهسته بلی کم زور می گردد کمان آهسته آهسته ازان نازک نهال ای دل به بوی گل قناعت کن به حاصل می رسد نخل جوان آهسته آهسته
  2. B

    شعر اشعار عطار نیشابوری

    زهی در کـــوی عشقت مسکن دل چــــــه می‌خواهی ازین خون خو*ردن دل چکیده خــــون دل بر دامن جان گرفته جان پـــــرخون دامن دل
  3. B

    شعر اشعار شیخ بهایی

    بر درگه دوست، هر که صادق برود تا حشر ز خاطرش علائق برود صد ساله نماز عابد صومعه‌دار قربان سر نیاز عاشق برود
  4. B

    شعر اشعار جامی

    گفت اے مجنون شیدا ، چیست این؟ می نویسے نامه ، بهر ڪیست این؟ گفت : مشق نام لیلے میڪنم خاطر خود را تسلے میڪنم چون میسر نیست من را ڪام او عشق بازے میكنم با نام او...
  5. B

    شعر اشعار عرفی شیرازی

    یک سخن نیست که خاموشی از آن بهتر نیست نیست علمی که فراموشی از آن بهتر نیست اینک اصحاب حرم ، جرعه زنی، نزع و صلاح کو صلاحی که قدح نوشی از آن بهتر نیست گر چه از هم نفسان جمله وفا می بینم آن وفا کو که جفا کوشی از آن بهتر نیست هست هشیاری آسوده دلان قابل راز این قدر هست که بیهوشی از آن بهتر...
  6. Kallinu

    شعر اشعار خاقانی

    انجمن کافه نویسندگان ای آتش سودای تو خون کرده جگرها بر باد شده در سر سودای تو سرها در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها آلوده به خونابه هجر تو روان ها پالوده ز اندیشه وصل تو جگرها وی مهره امید مرا زخم زمانه در...
  7. Kallinu

    شعر اشعار حسین غیاثی

    انجمن کافه نویسندگان امشب دلم پره امشب مسافری فرصت نشد بگم چی میکشم بری چشمم به رفتنت دلگیرم از خودم فرصت نشد بگم من عاشقت شدم من عاشقت شدم ما میرسیم به هم کاش مونده بودی و میشد بهت بگم ما عاشق همیم ما میرسیم به هم کاش اینجا بودی و میشد بهت بگم میترسم از همه از این شبای...
  8. Kallinu

    شعر اشعار حسین صفا

    انجمن کافه نویسندگان قطار پنجره هايش را گرفته زير ب*غل مي رفت و پشت ابر نهان مي شد... دلم كه ماه محالش را به حال بدرقه مي افتاد جهان پر از چمدان مي شد * و برگ بود كه مي باريد و بادْ خسته_وزان مي رفت... خزان مسافتي از من بود كه در تدارك رفتن بود ولي همينكه خزان مي رفت دوباره باز خزان مي شد... *...
  9. Kallinu

    شعر اشعار مهدی اخوان ثالث

    انجمن کافه نویسندگان فتاده تخته سنگ آنسوي‌تر، انگار کوهي بود. و ما اين سو نشسته، خسته انبوهي. زن و مرد و جوان و پير، همه با يکدگر پيوسته، ليک از پاي، و با زنجير. اگر دل مي‌کشيدت سوي دلخواهي به سويش مي‌توانستي خزيدن، ليک تا آنجا که رخصت بود. [ تا زنجير.
  10. Kallinu

    شعر اشعار سید علی صالحی

    انجمن کافه نویسندگان رنده.. هی پرنده‌ی بی‌پروا در پیِ آن فوجِ گمشده بر مِه آشیان مساز ! من ساختم، باد آمد و همه‌ی رویاها را با خود برد.
  11. Kallinu

    شعر اشعار عباس معروفی

    انجمن کافه نویسندگان دلتنگی یعنی فکر کردن به پرواز به خنده‌های بی‌دلیلت در راه خانه نگاه‌‌های "مال خودمی"ا‌ت در جمع دلتنگی یعنی چشم‌‌های تو امشب سرخ بود و چشم‌‌های من خیس...
  12. Kallinu

    شعر اشعار محمد شمس لنگرودی

    انجمن کافه نویسندگان از گلی که نچیده ام عطری به سرانگشتم نیست خاری در دل است. "محمد شمس لنگرودی" از کتاب: شعر زمان ما، شمس لنگرودی / انتشارات نگاه مجموعه: می میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم / شعر 47 انجمن کافه نویسندگان
  13. Kallinu

    متون و دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان آخرِ شب اگر آهنگى برايتان بيخود و بى جهت ارسال شد حتما به خودتان بگيريد! تك تكِ كلماتش را يك نفر ساعتها جان كنده تا هم غرورش را نگه دارد هم حرفِ دلش را بزند…
  14. LLARILX

    شعر اشعار خیام نیشابوری

    چون عهده نمی‌شود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پر سودا را می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را
  15. LLARILX

    شعر اشعار مولانا

    گر بيدل و بي‌دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم ساقي مي جانان بگذر ز گران جانان دزديده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم رندي و چو من...
  16. D A N I

    شعر اشعار احمد شاملو

    آیدا، درخت خنجر و خاطره » غزلی در نتوانستن ** دستهای گرم تو کودکان توامان آغو*ش خویش سخن ها می توانم گفت غم نان اگر بگذارد. نغمه در نغمه درافکنده ای مسیح مادر، ای خورشید! از مهربانی بی دریغ جانت با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد غم نان اگر بگذارد. رنگ ها در رنگ ها دویده، ای مسیح مادر ،...
بالا