- Nov
- 2,380
- 20,211
- 193
- 20
- وضعیت پروفایل
- -پس زخمهامان چه؟ - نور از محل این زخمها وارد میشود!
اشعار بلند حیدری / به دو زبان عربی و پارسی
فی أرضی/ الصمت مریر کالبغض/ و الفجر یجیء بلا و مض/ و اللیل یمرّ و لا یمضی ... و سئمنا الرّکض مع الأحکام/ کرهنا الناس/ فقدنا الإحساس/ مللنا/ مُتنا/ و إذ عشنا/ فلقطرة سکر فی جام/ تنسینا سود لیالینا (همان: 384)
ترجمه
در سرزمین من/
سکوت همچون نفرت تلخ است/
و سپیدهدم بدون درخششی میآید/
و شب میگذرد و به اتمام نمیرسد./
و ما از پرواز با آرزوها خسته شدیم/
از مردم متنفر شدیم/
و احساسمان را از دست دادیم/
خسته شدیم/
و مُردیم/
و اگر زندگی کردیم/
به خاطر قطرهی مس*تی در جاممان بود./
که شبهای سیاهمان را از خاطرمان میبرد.
فی أرضی/ الصمت مریر کالبغض/ و الفجر یجیء بلا و مض/ و اللیل یمرّ و لا یمضی ... و سئمنا الرّکض مع الأحکام/ کرهنا الناس/ فقدنا الإحساس/ مللنا/ مُتنا/ و إذ عشنا/ فلقطرة سکر فی جام/ تنسینا سود لیالینا (همان: 384)
ترجمه
در سرزمین من/
سکوت همچون نفرت تلخ است/
و سپیدهدم بدون درخششی میآید/
و شب میگذرد و به اتمام نمیرسد./
و ما از پرواز با آرزوها خسته شدیم/
از مردم متنفر شدیم/
و احساسمان را از دست دادیم/
خسته شدیم/
و مُردیم/
و اگر زندگی کردیم/
به خاطر قطرهی مس*تی در جاممان بود./
که شبهای سیاهمان را از خاطرمان میبرد.
آخرین ویرایش: