تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

داستان مشهور عروسک ترسناک آنابل | Qazaleh.t.h کاربر انجمن کافه‌ی ‌نویسندگان

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
یکی از مقاماتِ استنفورد با اِد تماس می‌گیرد و از او می‌پرسد که آیا علاقه‌ای به نگه داشتنِ این پیانو دارد یا نه. اِد می‌پذیرد، اما ندانسته چیزی بیش از یک پیانوی معمولی را با خود به موزه‌ی ماوراطبیعه می‌آورد. اِسپرا تعریف می‌کند که اِد هر از گاهی صدای نواخته شدنِ این پیانو در شب را می‌شنید. او در ابتدا فکر می‌کند که یک نفر یواشکی وارد موزه شده، اما وقتی موزه را چک می‌کند، متوجه می‌شود که قفل‌ها باز نشده‌اند. بالاخره به محض اینکه یک کشیش برای متبرک‌سازی موزه می‌آید، پیانو نیز از آن به بعد ساکت می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
اِسپرا می‌گوید که کل موزه و تمام اجسامش، هر دو یا سه ماه یک بار توسط یک کشیشِ کاتولیک متبرک‌سازی می‌شود. آنابل اما تنها عروسکِ کالکشنِ وارن‌ها نیست. یکی دیگر از آن‌ها «عروسک سایه» نام دارد؛ یک زوج این عروسک مورمورکننده را در انتهای یک مغازه‌ی عتیقه‌فروشی پیدا کرده بودند. این عروسک ردای سیاه به تن دارد و موهایش از چیزهای عجیبی تشکیل شده‌اند که یادآور پر کلاغ هستند. دهانِ عروسک همیشه همچون یک جیغِ بی‌انتها باز است. عروسک چشم‌های بسیار کوچکی دارد که گویی همچون لیزر قادر به درنوردیدنِ هر روحی که جراتِ لم*س کردن آن را داشته باشد است. عروسکِ سایه برخلاف آنابل در یک جعبه محبوس نشده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
گفته می‌شود که اگر از عروسک سایه عکس‌برداری شود، عروسک همچون فردی کروگر به رویاهای کسانی که جرات خیره شده به درونِ چشمانش را داشته‌اند نفوذ می‌کند. آن هم نه یک رویای بد معمولی. درواقع رویای قربانیانِ او به‌حدی کابوس‌وار خواهد بود که آن‌ها یا از ترس دچار حمله‌ی قلبی می‌شوند یا برای همیشه آن‌قدر وحشت‌زده می‌شوند که از خوابیدن خودداری می‌کنند. یکی دیگر از آیتم‌های موزه اما «تندیسِ شیطانی» نام دارد؛ این تندیس، یک موجودِ غیرانسانی حدودا ۲ متری با گوش‌های تیز است که در سال ۱۹۹۳ توسط یک شکارچی جوان در جنگل‌های شهر سندی هوک پیدا شده بود. تندیس روی یک سری صخره قرار داشته است. وقتی شکارچی زانو می‌زند تا نگاهِ بهتری به آن بیاندازد، ناگهان به‌شکلی احساس خستگی می‌کند که انگار تندیس در حالِ مکیدنِ تمام قدرت و انرژی‌اش بوده است. پس از اینکه شکارچی تندیس را تنها می‌گذارد، در وسط جنگل با مردی حدودا ۶۵ ساله با لباس سیاه و موهای سفید مواجه می‌شود. شکارچی با وجود اینکه ترسیده بود، جراتش را برای پرسیدنِ راه خروج از جنگل از مرد سیاه‌پوش جمع می‌کند و او هم راهِ درست را به او نشان می‌دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

عروسک-آنابل.jpg


139510251131177719692284.jpg

انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان
فیلم-سینمایی-آنابل-2-750x500.jpg

انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

پوستر هایی متفاوت از فیلم آنابل
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
بعد از اینکه شکارچی به خانه بازمی‌گردد، یکی از دوستانش با اِد وارن تماس می‌گیرد. از قرار معلوم وارن اعتقاد دارد که این تندیس در مراسم‌های شی*طان‌پرستی مورد استفاده قرار می‌گرفته و مرد سیاه‌پوش نیز احتمالا یکی از کشیش‌های دنیای شی*طان‌پرستی بوده است. آن‌ها تندیس را به موزه می‌آورند. چند روز بعد اِد و لورین مشغول انجام کارهای روتینشان در حیاط خانه بودند که ناگهان لورین زمین می‌خورد و بیهوش می‌شود. وقتی او به بیمارستان منتقل می‌شود، همه‌ی آزمایشاتش نرمال از آب در می‌آیند. اِد وارن به این نتیجه می‌رسد که احتمالا کشیشِ شی*طان‌پرستان هشداری به وارن‌ها فرستاده تا در کار مردمش دخالت نکنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

این از داستان برخی از معروف‌ترین اشیای موزه. سوپراستارِ موزه‌ی وارن‌ها اما عروسک آنابل است. آنابل چیزی است که اکثر طرفداران با هدف دیدنِ او از موزه دیدن می‌کنند و تمام دیگر اشیای موزه حکمِ جذابیت‌های فرعی و جانبی پیرامونِ آنابل را دارند. بنابراین اگر برایتان سؤال است که داستانِ واقعی عروسکِ آنابل چه چیزی است، متنِ زیر که از کتاب «شی*طان‌شناسان: حرفه‌ی خارق‌العاده‌ی اِد و لورن وارن» برداشته شده است، این‌گونه آغاز می‌شود:

bb1064ed-1940-45ca-a0e7-b0f79eb0aa9b.jpg

انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان


داستان واقعی عروسک آنابل چیست؟

وقتی تلفنِ منزلِ وارن‌ها به صدا در می‌آید و کشیشی با صدای نگران از آن طرف می‌خواهد با اِد وارن صحبت کند، به احتمال قریب به یقین یک اتفاق جدی افتاده است. این موضوع درباره‌ی پرونده‌ی «آنابل» حقیقت داشت. این‌بار یک کشیش از کلیسای اسقفی با او تماس گرفته بود؛ او از دفترِ مدیریتِ کلیسا در ایالتِ کنتیکت تماس می‌گرفت و قصد داشت پیامِ یک کشیش که از جای دیگری از ایالت دریافت کرده بود را منتقل کند. اگرچه اطلاعاتِ کشیش کامل نبود، اما او با وجودِ این، به اِد وارن گفت که دو پرستارِ جوان با چیزی که آن‌ها فکر می‌کنند که روحِ انسان است «ارتباط» برقرار کرده‌اند. کشیش اما شک داشت. چرا که درخواستِ کمک شامل این حقیقت می‌شد که یکی از دوستانِ دختران به‌طور فیزیکی موردحمله قرار گرفته بود. با اینکه جراحات جدی نبودند، اما فعالیتِ فراطبیعی هنوز در جریان بود و به نظر می‌رسید یکی از دختران فکر می‌کند که هنوز چیزی بیگانه در آپارتمانش وجود دارد. کشیش از اِد وارن درخواست کرد: «ممکنه شما به‌عنوان یه شی*طان‌شناس، این پرونده رو بیشتر بررسی کنید و اگه نیاز بود، حضورِ رسمی کلیسا رو توصیه کنید؟».
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
اِد وارن که با ارزیابی کشیش درباره‌ی اینکه چیزی با ماهیتِ منفی ممکن است در کار باشد موافق بود، درخواستِ کمک را پذیرفت. به این ترتیب، کشیش شماره تلفن و اسمِ آن دو زنِ جوان را به اِد داد. اِد بلافاصله پس از گفت‌وگو با کشیش، با شماره‌ای که دریافت کرده بود تماس گرفت. او پس از صحبت کردن با یکی از پرستاران، وجودِ این مشکل را تایید کرد و به زنانِ جوان گفت که او و همسرش لورن در راه هستند. اگرچه ترافیکِ بزرگراه در آن روز سبک بود، اما بیش از یک ساعت طول کشید تا وارن‌ها به آدرسِ یک مجتمعِ آپارتمانی کم‌ارتفاعِ مُدرن برسند. وارن‌ها پس از پارک کردنِ ماشین به سمتِ در جلویی خانه رفتند؛ اِد زنگ در را به صدا در آورد. او همراه‌با خودش یک ضبط صوت، دوربین و یک کیفِ مشکی حمل می‌کرد. به سرعت صدای قدم‌هایی از داخل نزدیک شدند. قفل‌ها باز شدند و درِ توسط دانـا برنارد، یک بانوی جوانِ ۲۵ ساله‌ی جذاب اما با چهره‌ای آرام گشوده شد. اِد و لورن وارن خودشان را معرفی کردند و سپس، وارد آپارتمان شدند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

159a77b1-5b54-4a92-bc8a-8cd9d7eeeb29.jpg


پرستارِ جوان، وارن‌ها را از وسط اتاقِ پذیراییِ وسیع خانه به سمتِ آشپزخانه هدایت کرد. آن‌جا لـو رندل و نامزدش اَنجی کلیفتون، پشتِ میز نشسته بودند و قهوه می‌خوردند. دانـا وارن‌ها را به آن‌ها معرفی کرد، اما جوانان چیزِ زیادی نگفتند. نگاهِ جدی و نگرانشان هر چیزی را که لازم بود می‌گفت. وارن‌ها سپس درکنار دیگران پشت میز روی صندلی نشستند. اِد پس از گذاشتن یک نوار کاست در ضبط صوتش، آن را روشن کرد و زمان، تاریخ، آدرس و اسمِ کامل حاضران را بیان کرد. اِد شروع کرد: «خب، دوست دارم که کل داستان رو بشنوم؛ از همون اول. کی اینجا می‌تونه بهم بگه؟». دانـا گفت: «من می‌تونم». اِد راهنمایی کرد: «خیلی خب. لـو، اَنجی، لطفا هر جزییاتی رو که فراموش میشه اضافه کنین». دانـا گفت: «درواقع دوتا داستان وجود داره. یکی از اونا اوایل این هفته با لـو شروع شد. اون یکی درباره‌ی آنابله. اما به گمونم هردوتاشون درباره‌ی آنابله. مطمئن نیستم». اِد بلافاصله پرسید: «آنابل کیه؟».
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Aug
4,560
7,698
173
MIDDLE OF THE NIGHT
اَنجی پاسخ داد: «اون به دانـا تعلق داره». لورین پرسید: «تعلق داره؟ آیا آنابل یه موجود زنده‌اس؟» دانـا با سردرگمی تکرار کرد: «آیا اون زنده‌اس؟ اون حرکت می‌کنه. زنده رفتار می‌کنه. اما نه، فکر نمی‌کنم زنده باشه». اَنجی درحالی‌که در آنسوی میز اشاره می‌کرد گفت: «آنابل تو اتاق پذیراییه. روی مبل نشسته». لورین به سمت چپش، به سمتِ اتاق پذیرایی نگاه کرد: «منظورت اون عروسکه؟». اَنجی جواب داد: «درسته. همون عروسکِ پارچه‌ای ژنده‌پوش. اون آنابله. اون حرکت می‌کنه!». اِد بلند شد و به سمتِ اتاق پذیرایی قدم برداشت تا عروسک را بررسی کند؛ عروسک بزرگ و سنگین بود؛ اندازه‌ی یک بچه‌ی چهار ساله؛ با پاهای باز روی مبل نشسته بود. درحالی‌که چشمانِ بدونِ مردمکِ سیاهش به او خیره شده بودند، لبخندی که روی صورتش نقاشی‌شده بود، چهره‌ی طعنه‌آمیزی به عروسک بخشیده بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا