سکوت پر هیاهیوت گوش را کر می کند
Aras کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 22/10/20 ارسال ها 1,601 امتیاز واکنش 4,249 امتیاز 133 17/1/24 #61 سکوت پر هیاهیوت گوش را کر می کند آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
خط سیاه کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 25/8/20 ارسال ها 1,186 امتیاز واکنش 6,997 امتیاز 148 17/1/24 #62 Atryssa.RA گفت: صندوق ندارم مشکلم اینه? زخم زبان بدتر زخم شمشیر است. کلیک کنید تا باز شود... زیر تخت، مبل، شیروونی! باید از زخم زبان ها تشکر کنی، باعث میشن خودتو بسازی! آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
Atryssa.RA گفت: صندوق ندارم مشکلم اینه? زخم زبان بدتر زخم شمشیر است. کلیک کنید تا باز شود... زیر تخت، مبل، شیروونی! باید از زخم زبان ها تشکر کنی، باعث میشن خودتو بسازی!
Noah نویسنده رسمی نویسنده رسمی مدیر بازنشسته عضویت 11/7/20 ارسال ها 12,180 امتیاز واکنش 68,176 امتیاز 270 17/1/24 #63 دل رنجور کبود از خنجر جای زخمش بشود با مرحم بسته شود و خوب شود اما جای زخمش تا ابد میماند بر قلب خنجر خورده است! آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
دل رنجور کبود از خنجر جای زخمش بشود با مرحم بسته شود و خوب شود اما جای زخمش تا ابد میماند بر قلب خنجر خورده است!
Aras کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 22/10/20 ارسال ها 1,601 امتیاز واکنش 4,249 امتیاز 133 17/1/24 #64 Atryssa.RA گفت: دل رنجور کبود از خنجر جای زخمش بشود با مرحم بسته شود و خوب شود اما جای زخمش تا ابد میماند بر قلب خنجر خورده است! کلیک کنید تا باز شود... زخم همیشه هست دیدن و پند گرفتن بهتر است باید همچو اهن باشی ضربات محکم بخوریو شمشیر بشوی آخرین ویرایش: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
Atryssa.RA گفت: دل رنجور کبود از خنجر جای زخمش بشود با مرحم بسته شود و خوب شود اما جای زخمش تا ابد میماند بر قلب خنجر خورده است! کلیک کنید تا باز شود... زخم همیشه هست دیدن و پند گرفتن بهتر است باید همچو اهن باشی ضربات محکم بخوریو شمشیر بشوی
Noah نویسنده رسمی نویسنده رسمی مدیر بازنشسته عضویت 11/7/20 ارسال ها 12,180 امتیاز واکنش 68,176 امتیاز 270 17/1/24 #65 دلم کنجی خلوت میخواهد که مهمان تنهایی شوم ناراحتی هایم بماند پشت در آرامش تنهاییم را خواستارم از همه دیگر نمیدانم چه گویم کز دل خونین خود گر ندانم و ندانم و ندانم تا ابد... آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
دلم کنجی خلوت میخواهد که مهمان تنهایی شوم ناراحتی هایم بماند پشت در آرامش تنهاییم را خواستارم از همه دیگر نمیدانم چه گویم کز دل خونین خود گر ندانم و ندانم و ندانم تا ابد...
هیوم کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 10/9/20 ارسال ها 918 امتیاز واکنش 4,564 امتیاز 103 17/1/24 #66 کاش تموم شه... دیگه طاقتش نیست تو وجودم... میزنه به سرم و قید خودم رو میزنم... به این مرحله رسیدن مرگه... خودمرگ! آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
کاش تموم شه... دیگه طاقتش نیست تو وجودم... میزنه به سرم و قید خودم رو میزنم... به این مرحله رسیدن مرگه... خودمرگ!
هیوم کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 10/9/20 ارسال ها 918 امتیاز واکنش 4,564 امتیاز 103 17/1/24 #67 میگن بیمعرفت شدی... کاش بفهمن من بیمعرفت نیستم، فقط دلگیرم.. نه از اونها نه! از خودم.. از خودم دلگیرم.. آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
میگن بیمعرفت شدی... کاش بفهمن من بیمعرفت نیستم، فقط دلگیرم.. نه از اونها نه! از خودم.. از خودم دلگیرم..
هیوم کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 10/9/20 ارسال ها 918 امتیاز واکنش 4,564 امتیاز 103 17/1/24 #68 حالت بد میشه، چیکار میکنی؟ بگو تا من هم همون رو انجام بدم... این حس خوب نیست.. اصلا خوب نیست آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
خط سیاه کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 25/8/20 ارسال ها 1,186 امتیاز واکنش 6,997 امتیاز 148 17/1/24 #69 و گاهی چنان موسیقی آرامش روحت می شود که به پهنای صورتت لبخند می زنی! آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی
هیوم کاربر انجمن کاربر انجمن عضویت 10/9/20 ارسال ها 918 امتیاز واکنش 4,564 امتیاز 103 17/1/24 #70 گفتم این هم میگذره... ولی نمیگذره.. این درد هنوز که هنوزه باهامه.. آخرین ویرایش توسط مدیر: 17/1/24 کافه نویسندگان: انجمن رمان نویسی