تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت

یک ساعت که آفتاب بتابد
خاطــره آن همه شبهای بــــارانی از یاد میرود
این است حکایت آدم هــا
فراموشـــــی



:icon12:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت

گاه می اندیشم ،
چنان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا
نداشته باشم ،
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
چتـــــــرم باز باشـــــــد یا بسته
فرقی نمـــــــیکند
بی تو آســـــــمان دلـــــــم همیشه بارانیســـــــت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
باران ببــار تمـام خاطـره هــا را بشـ ـور
تمــامـ ِ دوستــتـ دارمـ هــا تمامـ ِ عاشقــانــهـ هــا
ببــار کهـ مـن هـ ـمـ شـ ـرمـ نکنــمـ
مـن هــمـ ببــارمـ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
آرامشی ملیح در گوشه چشمانم
مانند بارانی بروی شیروانی
اما…
ناودان ندارد
غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
زندگى موسیقى گنجشک هاست
زندگى باغ تماشاى خداست
زندگى یعنى همین پروازها،
لبخندها ،آوازها
زندگی ذره*ي کاهیست، که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست، که خوارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجز مشاهده یار
زندگی نیست بجز حرف محبت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,982
59,559
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
مثل ماه حرف مي زني
آنقدر كه دريا از شوق ديدنت بالا مي آيد
تا گونه هاي تو را تر كند
مثل باران مي آيي
حتي عمق زمين هم بي تو خوابش نمي برد
مرا صدا كن
به نام كوچكم
به شعر
دارم كلمات عجيبي را به ياد مي آورم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا