تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

در حال ویرایش دلنوشته الفبای عاشقی | یاسمن بهادری

  • شروع کننده موضوع yasaman.Bahadory
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 400
  • پاسخ ها 34
وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
خ)

خود می‌دانی که چگونه آتش زده‌ای به جانم؟
چگونه هر بار با رفتنت شعله‌ی وجودم را خاکستر و با هر بار آمدنت خاکستر وجودم را آتش می‌زنی.
چه می‌شود که یک بار بیایی و برای همیشه بمانی؟
قلب من از رفتنت به مثال کاغذ باطله‌ای درهم فشرده شده است و تو با بی تفاوتی هایت بر صفحه به صفحه‌ی آن پا می‌گذاری.
آتش نزن به جان این دیوانه!
شکوفه‌ی قلبم از نچشیدن مایه‌ی حیاتی چون تو بیمارگونه پژمرده شده است.
بیا و مسکن این مریض عاشق باش.
 
آخرین ویرایش:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
د)

دنیا هم بیاید و با ناز و کرشمه در مقابلم طنازی کند و خودش را چون تحفه‌ای به من تقدیم کند، قلب مجنون من بازهم مستانه و دیوانه‌وار آغو*ش بی‌مهر تو را به داشتن هر جهانی ترجیح می‌دهد.
همه‌ی هستی دنیا اگر که تو در آن نباشی نیستی و تمام رویاهای من تهی خواهد شد.
من، داوطلبانه برای جهاد در عشق تو به میدان خواهم رفت و برای این‌که فقط از آن من باشی همه‌چیزم را فدا می‌کنم.
تو را از جانم بیشتر دوست دارم، تو از وجودم نیز برای من با ارزش‌تر هستی.
تو نیمه‌ی من نه، تمام منی.
 
آخرین ویرایش:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ذ)

ذوب شدن قلبم را خود با چشمانم دیدم.
دیدم که چگونه سوزاندی و سپس نشستی و از آتش گرفتنم لذ*ت بردی.
آری! تو به جان من آتش زدی و خندیدی اما نمی‌دانستی که من برای یک لحظه لبخند تو حاضر بودم تا آخرین لحظه وجودم در آتش بسوزم.
مرا به آتش بکش، از آویزه‌ی دار آویزم کن، ضربه‌های مهلک بر تنم بکوب اما، فقط بخند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ر)

رویاهای من درون یک تو قاب و آرزوهایم درون یک تو خلاصه شده است.
تو برای من به‌مانند گردش خون در یک تنی.
اگر که همیشه باشی، در صحت و سلامتم.
اگر کم باشی، مردود می‌شوم.
اگر نباشی، می‌میرم.
وجود تو جریان زندگی من است، برای همیشه و تا ابد بمان و به من زندگی ببخش.
 
آخرین ویرایش:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ز)

زیبایی‌های یک جهان را در تو خلاصه گردانیده‌اند.

دیدگانت حیات می‌بخشد، لبخندت جان می‌دهد، دستانت پل خوشبختی است، آرامش صدای تو، لالایی کودکانه‌ است.
از چه خصلتی که تو داری سخن بگویم؟
ای تحسین برانگیزترین زیبای عالم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ژ)

ژولیده‌ترین آدم این شهر شدم از آن روزی که چشمانت برای اولین بار با خنثی‌ترین حالت ممکن به صورتم خیره شد.
صدای شکسته شدن قلبم را صد شهر از هر چهار جهت زندگی‌ام شنیدند و به حالم گریختند.
باران از چشم من سرازیر شد و سیلش جهانی را در خود غرق کرد.
خنده از روی لبانم بار سفر را بست و دگر هرگز به خانه‌ی دلم بازنگشت.
بعد رفتنت!
شدم همان آدم که عالمی از کنارش با ترحم عبور می‌کردند.
خانه‌ی قلب من، به بدترین حالت ممکن، بر سر دلم آوار گشت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
س)

سرزمین دلم آباد شد وقتی که مهر تورا در مزرعه‌ی آن کاشتند.
ثمره‌اش به دست آمد و شد خنده بر لبم، روشنی قلبم، شادی در دلم و... .
در این میان غم، ضررهای بسیار کرد؛ خانه‌اش ویران، اشک‌هایش به فراموشی و خودش به نابودی کشیده شد‌
عشق یگانه‌ی من!
الهی که سرزمین دلت همیشه آباد و خانه‌ی غمت تا به ابد ویران باشد.
از خدا هرآنچه که می‌خواهی به تو برسد و از تمامی پلیدی‌ها آزاد باشی.
پاک به مانند برگ گل و محکم چون کوه استوار بمانی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ش)

شایسته‌تر از تو برای عاشق شدن نبود، همان‌گونه که شایسته‌تر از خدا برای پرستیدن نیست.
من به اندازه‌ی تمامی انسان‌ها از خداوند به خاط آفرینش تو سپاس‌گذارم.
سپاس‌گذارم که مُهر عشق تو را در سند دلم کوبید.
از خدا، به اندازه تک‌تک نفس‌های انسان‌هایی که در این جهان بوده‌اند، از آدم و هوا گرفته تا حالا به خاطر دوست داشتن تمام ممنونم.
برای همیشه و تا وقتی که جان در بدن دارم، دوستت خواهم داشت.
 
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ص)

صدبار، به تکرار خواهم گفت، خواهم نوشت و خواهم خواند که دوستت دارم.
تکراری‌ترین جمله‌ی کوتاهی که هرگز از تکرار آن سیر نخواهم شد آن است که دوستت دارم.
اگر به من باشد هزاران دفتر صد برگ را فقط برایت می‌نویسم، دوستت دارم.
آغو*ش تو آرامش‌ بخش‌ترین جای این عالم برای من است چون که من دوستت دارم.
گیسوان تو زیباترین آبشار جهان است که دنیا به چشم خود دیده با این حال، دوست داشتنی‌ترین دوست داشتنی عالم، من دوستت دارم.
 
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
ض)

ضمیمه‌ی عشق تو شد دلم.
بندبند وجودم با هر لبخندت به هم گره خورد و نامت مترادف عشق در قلبم شکل گرفت.
شدی هم معنی تمام خوشی‌های این دنیا برایم.
از خدا چیزی نمی‌خواهم، همه‌ی آرزوهای من برآورده شده و دگر آرزویی ندارم زیرا همه‌ی داروندارم که تویی، اکنون در قلب من است.
خانه‌ای جز قلب من برای تو کاشانه نمی‌شود و هیچ آغوشی امن تر از دستان من برای تو نیست.
در سلول‌های تنم جز نامت چیز دیگری جای ندارد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا