سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـردبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقامدار آزمایشی
برترین مقامدار سال
- Apr
- 1,669
- 7,327
- 148
- 14
- وضعیت پروفایل
- نمیتونی من رو نبینی
نام دلنوشته: نامههایی به ونگوگ
دلنویس: آیناز تابش
ژانر: تراژدی
سطح: ویژه
مقدمه:
ون گوگ عزیزم
نمیدانم این نامه به دستت میرسد یا نه، اما شیفتگی که نگاه نمیخواهد.
من این روزها شب پر ستارهای شدهام که کورسوی تکتک اخترهایش خاموش شدهاند و حتی شازده کوچولویی در اخترکهای تاریک منظومهاش بره نمیخواهد.
من آفتابگردانهایی شدهام که خورشید هم با اکراه فراوانی از او رویگردان است و به مهتاب برای ذرهای نور التماس میکند.
خانوادهی سیبزمینیخورها با من سر یک میز نمینشینند و در تراس کافه در شب میان سرما و تنهایی نشستهام و به فنجان خالی قهوه مینگرم.
اگر تو نیز همانند خانوادهی سیبزمینیخورها مرا رها نکردهای، در کافهی نقاشیها منتظرت هستم تا یک فنجان قهوه و نخی سیگار مهمانم باشی. امیدوارم بتوانی همانند کمالالملک تصویر اسکناس را هم در بشقاب خالی بکشی، چون پاهایم جانی برای فرار از گارسون خشمگین رستوران که پول قهوه را میخواهد ندارند.
دوستدار همیشگی تو، کمدینی پوچ شده.
دلنویس: آیناز تابش
ژانر: تراژدی
سطح: ویژه
مقدمه:
ون گوگ عزیزم
نمیدانم این نامه به دستت میرسد یا نه، اما شیفتگی که نگاه نمیخواهد.
من این روزها شب پر ستارهای شدهام که کورسوی تکتک اخترهایش خاموش شدهاند و حتی شازده کوچولویی در اخترکهای تاریک منظومهاش بره نمیخواهد.
من آفتابگردانهایی شدهام که خورشید هم با اکراه فراوانی از او رویگردان است و به مهتاب برای ذرهای نور التماس میکند.
خانوادهی سیبزمینیخورها با من سر یک میز نمینشینند و در تراس کافه در شب میان سرما و تنهایی نشستهام و به فنجان خالی قهوه مینگرم.
اگر تو نیز همانند خانوادهی سیبزمینیخورها مرا رها نکردهای، در کافهی نقاشیها منتظرت هستم تا یک فنجان قهوه و نخی سیگار مهمانم باشی. امیدوارم بتوانی همانند کمالالملک تصویر اسکناس را هم در بشقاب خالی بکشی، چون پاهایم جانی برای فرار از گارسون خشمگین رستوران که پول قهوه را میخواهد ندارند.
دوستدار همیشگی تو، کمدینی پوچ شده.
آخرین ویرایش: