تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دین‌های ابراهیمی

May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
پسران و دختران دیگر آورد. 1 شیث را هم نزد آدم دفن کردند. 2
ب.ادریس بن یارد
پس از شیث، ادریس پیامبری کرد.او به دلیل کثرت درس به این نام خوانده شد ه است. 3 او پسر یارد بن مهلائیل بن قینان بن نوش است.سی حیفه داشت. 4 شخصیت تاریخی او با توث)thoth(مصری 5 ، ارمس(هرمس)یونانی 6 و خنوخ عبرانی و اخنوخ عربی 7 که درتورات ذکر آن آمده است و نیز هوشنگ ایرانی، مشابهتهایی دارد. 8 برخی از جمله قفطی 9 ، یعقوبی 10 و ابن ابی اصیبعه 11 ، او را همان هرمس می‏دانند.
بر اساس روایت تورات، یارد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد و پس از آن هشتصد سال دیگر نیز زندگی کرد، و خنوخ در شصت و پنجمین سال حیات خود «متوشالح»را آورد و پس از آن سیصد سال دیگر در قید حیات بود و در پایان«خنوخ» 1.سفر پیدایش، باب پنجم، ص 9-7.
2.همان مأخذ.
3.مجمل التواریخ و، القصص.
4.همان مأخذ.
5.محمد جواد گوهری، «هرمس»، فرهنگ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، کتاب چهارم و پنجم(بهار و پاییز 1368)، ص 299.
6.در اساطیر یونان از هرمس یا ارمس به معنی عطارد، به عنوان فرزند زئوس و ما یا نام برده شده و بعدها نیز همین شخصیت در نزد رومیان با نام مرکوری شناخته شده است.
dr.s.h.nasr:islamic life and thought,london.p.103.
7.عبد الوهاب النجار، قصص الانبیا، (چاپ سوم:بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ص 24.
8.جفری آرتور، واژه‏های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‏ای، ص 107.
9.قفطی، تاریخ الحکماء، ج 1، ص 2.
10.یعقوبی، ج 1، ص 166.

11.ابن ابی اصیبعه، ج 1، ص 16.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
نایاب شد. 1
در قرآن دوجا از ادریس یاد شده است.تمام دانش ما از او این است که ادریس پیامبری بزرگ و بسیار راستگو بود، 2 خداوند وی را به مرتبتی والا رسانده 3 و به علت ثبات قدم و بردباری به رحمت الهی داخل شد. 4 قرآن بیش از این از او نمی‏گوید.
ادریس را همچون هرمس«مثلث الحکمة»یا«مثلث النّعمه»دانسته‏اند، چون همزمان، نبی ولیّ و حکیم بود. 5 گروهی شهر منف مصر را زادگاه او دانسته‏اند 6 و برخی با استناد به تورات، بابل را.یاقوت حموی می‏نویسد:
اهل تورات بابل را مقام آدم دانسته‏اند، قتل هابیل در آنجا صورت گرفته و ادریس در آن‏جا به نبوت رسید، ولی به دلیل فساد اهل آن، از خدا خواست تا او را به سرزمین مشابه آن انتقال دهد، و خدا او را به مصر انتقال داد. 7
قفطی در تاریخ الحکماء می‏نویسد:فرقه‏ای گویند ادریس به بابل متولد شد و در آن‏جا نشأت یافت و در آغاز زندگی، علم شیث بن آدم را فرا گرفت و شیث جدّجدّ پدر وی است. 8 و داستان هاروت و ماروت به روزگار وی اتفاق افتاد. 9
و مقدسی می‏نویسد:وی نسختین کسی بود که خط نوشت و جامه دوخت و پیش از روزگار او انسانها پوست می‏پوشیدند. 10 بنای شهرها و وضع نجوم و تقویم، همه به او 1.سفر تکوین، باب پنجم، آیات 26-18.
2.مریم/56.
3.مریم/57.
4.انبیا/85.
5.مجمل التواریخ و القصص، ص 90.
6.تاریخ حکمای قفطی، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، به کوشش بهمن دارانی، (دانشگاه تهران، 1371)، ص 7.
7.یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 1، کلمه بابل.
8.تاریخ حکمای قفطی، ص 8.
9.مجمل التواریخ و القصص، ص 898.

10.مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ج 3-1، ص 419
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
منسوب است.خداوند اسرار فلک را به او آموخت.او زمین را به چهار ربع تقسیم کرد و بر هر ربعی ملکی نهاد.ملک اوّل ایلاوس(رحیم)و دوم زوس و سوم اسقلبیوس و چهارم زوس آمول بودند.او هشتاد و دو سال بر روی زمین زیست. 1 در روزگار او فرشتگان با آدمیان مصافحه می‏کردند و در منازل و مجالس ایشان با آنان دیدار می‏کردند، چرا که روزگار خوبی بود و مردم نیک بودند. 2 وضع اسطرلاب و کیمیا را نیز به ادریس نسبت می‏دهند.در قرن سوم هجری، صابئین حرّان که در جای خود بتفصیل از آنان سخن خواهیم گفت، او را پیامبر خویش و صاحب کتاب آسمانی می‏شمردند. 3
چون جان ادریس را برگرفتند، وی خواست تا او را به آسمان برند.در این گشت و گذار، از جهنم گذشت و در بهشت ساکن شد. 4 گویند چون وی را به آسمان بردند، از علایق مادی، سوزن و کمی نخ به همراه داشت، نتوانست از آسمان چهارم فراتر رود، همان‏جا جاودان شد.
ادریس قوم خود را به دین الهی، به توحید و عبادت خدا، و این‏که نفوس خود را از عذاب اخروی خلاصی بخشند، و نیز به انجام کارهای شایسته دعوت می‏کرد، به زهد و عدل توصیه می‏نمود و به آنان می‏گفت تا نماز بخوانند، روزه بدارند، با دشمنان دین جهاد کنند، زکات دهند و از جنات خود را پاک سازند.او خو*ردن گوشت خوکو شتر و سگ و خر و انواع مسکرات را بر امت خود حرام نمود.اعیادی را معمول داشت و در جشنها نماز و قربانی مقرر کرد.آنان را به آمدن پیامبران دیگر وعده داد و شماره آنان را برشمرد. 5 قبله امت او به سمت نقطه جنوب و بر خط نصف النهار قرار داشت. 6 شریعتش جمله 1.عبد الوهاب النجار، قصص، الانبیاء، ص 28.
2.مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ج 3-1، ص 419.
3.خالقداد هاشمی، توضیح الملل، ترجمه کتاب الملل و النحل، تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، (تهران، 1358)، ج 2، ص 18 و 41.
4.مجمل التواریخ و القصص، ص 184.
5.تاریخ حکمای قفطی، ص 12-5.

6.همان مأخذ.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
زمین را فرا گرفت. 1 پادشاهی او از شریعتش یعنی آیین حنیف 2 که صابئان آن را «مملکت قیّمه»خوانده‏اند 3 ، سرچشمه می‏گرفت و به هیمن دلیل حکومتی استوار داشت.
عصر تاریخی شدن دین
توفان نوح سرآغاز عصر تاریخی شدن دین الهی است.آگاهی تاریخی ما درباره پیامبران پیش از نوح، چنان‏که دیدیم، بسار اندک و بی‏شاخ و برگ است.شاخ و برگهایی نیز که بعدها به آن افزوده شد با اطلاعاتی که امروزه از راه باستان شناسی، زبان شناسی و علوم دیگر به دست می‏آید، انطباق ندارند.شخصیت، پیام و زندگی آنان با افسانه‏های اقوام و مللی که در طول تاریخ پیدا شده و از میان رفته‏اند، در آمیخته است.بنابراین، می‏توان گفت:توفان سرآغاز فصل جدید از تاریخ معنویت و را*بطه رمزآلود انسان با ماورای طبیعت است.
انسان پس از توفان، یکی از بزرگترین بلاهای آسمانی را پشت سر گذاشته و بیش از نیاکان خود به انذار الهی دل سپرد و توجه یافت، و در آستانه اهتمام به هویت معنوی خود قرار گرفت؛هویّتی که حدود دو هزار سال بعد به دست ابراهیم علیه السّلام خود را به کرسی نشاند و به همه چیرگیهای بینش مادی خط بطلان کشیده، و همه جهان‏بینی‏های شرک‏زده را در معرض نابودی قرار داد.پس توفان نقطه عطفی است میان دو دوره ماقبل و مابعد تاریخ دین.
پس از رویداد دهشتناک توفان و نابودی همه ناباوران و ناصالحان، نوح تعالیم آسمانی خود را در اختیار انسان تصفیه شده قرار داد و انسانهای متعهد و عقیده‏مند و صالح، بار دیگر فزونی یافتند و راه جدید زندگی را، در پیش گرفتند، نژادها از حام و سام و 1.محمد خزائلی، اعلام قرآن، (تهران، امیرکبیر، 1355)، ص 105.
2.تاریخ حکمای قفطی، ص 12-5.

3.همان مأخذ.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
یافت، فرزندان نوح ریشه گرفتند و ترکیب جدیدی از دین و دولت در حیات آدمی به‏وجود آمد.
ما پیش از آن‏که با داستان توفان در منابع و آثار دینی آشنا شویم، پیشینه‏های این داستان را در فرهنگ ملتهای کهن پی می‏گیریم:
توفان در اساطیر ملل
از نظر برخی مورخان، توفان نوح یادی از پر شدن درّه مدیترانه با آب اقیانوس اطلس در عصر نوسنگیان یا خاطره‏ای از شوربختی بزرگی است که در گرجستان یا پیرامون خزر روی داده است.این رویداد که مبدأ تاریخ یهود قرار گرفته و آنان آن را چهار هزار سال پیش از میلاد می‏دانند، اختصاص به اقوام سامی مانند بابلی، یهود و اعراب ندارد، بلکه نزد ایرانیان، هندوان و یونانیان نیز صورتهایی از این داستان باقی است.
در اساطیر یونان، قصه دوکالیون 1 ، صورت شاعرانه‏ای از این داستان است.دو کالیون پسر پرومته 2 در اساطیر یونان، مقام نوح را در اساطیر بین‏النهرین دارد.
وقتی زئوس خدای بزرگ بر آدمیزادگان خشم آورد، در صدد برآمد که تخمه آدمی را از جهان براندازد، توفان هولناکی برانگیخت، فقط دوکالیون پارسا و زنش پیرا 3 از آن توفان رهایی یافتند.دوکالیون به دستور پرومته صندوقچه‏ای ساخت که نه روز تمام برفراز آبها بود، سرانجام در کنار پارناس 4 یا کوه اوتریس 5 کشتی وی لنگر انداخت و به خشکی رسید.آن‏گاه دوکالیون قربانی و فدیه‏ای برای زئوس تقدیم داشت و زئوس از او خواست تا هر چه آرزو دارد از او بخواهد و پیرا و دوکالیون، خواستند تا بار دیگر نسل آدمی در جهان پدید آید.از آنان خواسته شد تا از فراز سرخود استخوانهای مادر خویش 1.deucalion.
2.prmethee.
3.pyrrha.
4.parnass.

5.othrys.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
را به پشت سرافکنند و نژاد انسان از این استخوانها به وجود آمد.
در روایت دیگری، بر وسوس نویسنده یونانی همعصر اسکندر مقدونی که از زبان بابلی اطلاعات کافی داشته است، می‏نویسد:
پس از مرگ ازاتس 1 ، پسرش زیسوتروس 2 هیجده سال سلطنت نمود.در سلطنت وی توفان عظیمی حادث شد.کرونوس 3 خدای بزرگ به او ظاهر شد و از توفان بزرگی او را خبر داد و به او دستور داد تاریخ هر چیز را بنویسد و آن را در شهر آفتاب دفن کند، نیز کشتی بسازد و دوستان و نزدیکان خود را در آن جای دهد و بر عرشه آن هر چیز از جانداران لازم باشد، جای دهد تا محفوظ بمانند.
توفان در روز موعود حادث شد و پس از فروکش کردن، زیسوتروس مرغانی را فرستاد، ولی آنها جای نشستن نیافتند و برگشتند، و پس از چند روز آنان را بار دیگر بیرون فرستاد.در بازگشت پاهای آنها گل آلود بود.سومین بار نیز آنان را فرستاد و پس از اطمینان، دریچه‏ای در کشتی باز نمود.کشتی بر کوهی نشسته بود، همه پیاده شدند و زیسوتروس از دیدن زمین، مراسم شکر به جای آورد و در آن‏جا قربانگاهی بنا نمود و قربانی تقدیم کرد. 4
در روایت هندی به جای نوح، «مانو»است که با عنایت«ویشنو»خدای بزرگ نجات می‏یابد.در این داستان و یشنو به صورت ماهی درآمده و کشتی مانو را از میان توفانها تا قله کوه می‏کشاند.
و در اساطیر ایرانی داستان جم و باغ در قصّه توفان را تداعی می‏کند که در فرگرد دوم و ندیداد بتفصیل نقل شده است.در این داستان، اشاره به زمستان و سرما و وعیدی است که فقط در پایان عمر جهان ممکن است تحقق پذیرد و بر خلاف توفان نوح، امری تحقق 1.ardates.
2.zisutrus.
3.kerunus.

4.به نقل از:ارمغان، سال 16، شماره 5، ص 382-381.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
یافته نیست. 1
توفان در اساطیر دلتا
در اساطیر بین النهرین، توفان جایگاهی ویژه دارد.در سال 1872 م جورج اسمیت، از پیشگامان آشور شناسی، اعلام کرد در میان الواح گلی فراوان کتابخانه آشور بانیپال، شرحی درباره توفان و سیل کشف کرده که بی‏اندازه به روایت تورات شباهت دارد. داستانی که او در دست داشت، همان حماسه«گیلگمش»است.گیلگمش پادشاه اوروک این داستان را از«اوت نپشتیم»تنها مردی که عمر جاودانه نصیبش شده است، چنین می‏شنود:
«در زمانی نامعلوم، هنگامی که شوروپاک یک شهر قدیمی بود، خدایان تصمیم گرفتند سیلی جاری سازند که نژاد انسان گناهکار را نابود کند.اما«اثا»بر اوت نپشتیم به طور پنهانی گفت تا خانه‏اش را ویران سازد، اموالش را رها کند، کشتی بسازد و ذریّه تمام موجودات زنده را در آن بنهد و خودش را برای بدترین اوضاع آماده سازد.بزودی کشتی عظیم هفت طبقه آماده گردید.هنگامی که هوا چنان منقلب شد که دیدنش ترسناک بود، اوت نپشتیم دریافت که زمان توفان فرا رسیده است.لذا به درون کشتی رفت و درهای آن را بست.وقتی نور صبحگاهی تابید، ابر سیاهی از افق دوردست پدیدار شد که خبر از مهیبترین توفانها و رعد و برق می‏داد.حتّی خدایان دچار وحشت شدند.روز هفتم، توفان آرام گرفت و اوت نپشتیم پنجره را گشود، همه چیز ساکت شده بود.به زانو افتاد و گریست.کشتی بر کوه یسیر به خشکی نشسته بود.پس از یک هفته اوت نپشتیم کبوتری را رها کرد که برگشت، سپس پرستویی را فرستاد که او نیز برگشت، آن‏گاه زاغچه‏ای را فرستاد که زمین را یافت و برنگشت.»
بعدها متن میخی جدیدی کشف شد که روایت دیگری از رویداد توفان را ارائه می‏داد.این متن ناقص، ولی قدیمتر از روایت گیلگمش بود که در قرن هفتم پیش از میلاد نوشته شده است.نام قهرمان نیز در آن تفاوت می‏کرد.

1.وندیداد، فرگرد دوم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
در این‏جا این سؤال مطرح می‏شود:آیا اثراتی از سیل و توفان بزرگ در بین‏النهرین یافت شده است؟
درّه عبید و آثار بر جای مانده توفان
نخستین و تنها باستان‏شناسی که باور داشت آثار توفان را در بین‏النهرین یافته است، سرلئونارد و ولی بود.وی در سالهای 1934-1924 ضمن کاوشهای مهمی که در«اور» به عمل آورد، چند گودال آزمایشی در کنار دیوار درونی شهر، در داخل منطقه‏ای که به «گورستان سلطنتی»دوران نخستین سلسله شاهان مشهور است، حفر کرد.پس از آن‏که از چند سطح گذشت، به یک لایه گل به ارتفاع یازده پا رسید که آب با خودش آورده بود و فاقد هر گونه بقایای اجسام و اشیا بود.بلافاصله در زیر ورودی این لایه، قطعات شکسته سفال و اشیای گوناگون متعلق به تاریخهای کهنتر در ته گودال زمین بکر یافت شد.
باستان‏شناس مزبور چنین استدلال کرد:لایه‏ای به قطر یازده پا احتمالا به مفهوم سیلی است که عمق آن کمتر از 25 پا نبوده است.در اراضی مسطح و پست بین‏النهرین سیلی به این عمق، سطحی در حدود 300 مایل طول و 100 مایل عرض را می‏پوشاند.بنابراین، اثرات سیلی که در هر دوره‏ای از تاریخ بین‏النهرین بی‏نظیر بوده، مشاهده می‏شود و می‏توان سیلی که شهر اور و آبادیهای درّه عبید را در خود فرو برده، با توفانی که در تورات از آن گفتگو شده یکی دانست.به عقیده وولی این مسأله شگفت‏انگیز نیست، چون در تورات آمده است:«ابراهیم از اور کلدانیان بیرون شد.» 1 و او بخوبی می‏تواند داستان سیل و توفان را با خودش به کنعان برده باشد. 2
البته در محافل علمی کسی کشف ولی را جدّی نگرفت، چون دامنه واقعیت توفان را نمی‏توان از عمق گلهایی که در یک محدوده معینی پیدا شده است، استنتاج کرد.
1.تورات، سفر پیدایش، باب 11، آیه 31.

2.ژوژرو، بین‏النهرین باستان، ترجمه عبد الرضا هوشنگ مهدوی، ص 109-106.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
توفان در منابع دینی
نوح که پدر دوم بشر خوانده شده، 1 در عبری به معنی راحت 2 و در عربی به معنی نوحه‏سرایی با صدای بلند است.او فرزند«لمک»یا«لامک»و نخستین پیامبر اولوالعزم و داعی توحید 3 ، پس از مرحله تاریخی شدن دین و از نسل آدم است که پس از ادریس به پیامبری برگزیده شد و قوام او در شهر«فارا»بر کنار شط«کار»یکی از رودهای فرعی فرات و در حد فاصل شهرهای دیوانیه و سماره و نزدیک ناصریّه زندگی می‏کردند. 4 وی به قرآن از پیامبران بزرگ الهی شمرده شده است.علاوه بر نامگذاری سوره هفتاد و یک قرآن به این نام، در سوره‏های شعرا، مؤمنون، اعراف، انبیا و هود از او یاد شده و چهل و سه بار به نام وی تصریح شده و ابراهیم شیعه و پیرو او به شمار رفته است. 5 نیز از او به عنوان ناصح مبین 6 و عبد شکور، 7 یاد گردیده است.نوح صاحب نخستین شریعت الهی و اولین کسی است که برای هدایت انسانها، علاوه بر وحی از عقل نیز کمک گرفت. 8
بنا به روایت تورات 9 و قرآن 10 ، نوح به هنگام توفان نهصد و پنجاه سال عمر داشت. او مردی عادل بود و در نظر خداوند التفات یافت و سه پسر آورد به نامهای:سام، حام و یافت‏م 11 در زمان او زمین به فساد کشیده شده و از ظلم پر گردیده بود.قوم نوح بتهای ودّ، 1.محمد فرید وجدی، دائرة المعارف القرن العشرین، (بیروت، دار المعرفة)، ج 10، ص 382.
2.the heritage illustrated dictionary.edited by willian morris,published by american heritage publishing co.inc 1978.p89.
3.نساء/163.
4.محمد لطفی جمعه، نظرات عصریة فی القرآن الکریم، (قاهره، عالم الکتاب، 1411 ق)، ص 472-468.
5.صافات/83.
6.هود/28.
7.اسراء/3.
8.مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 25، ص 93.
9.تورات، سفر پیدایش، ص 9.
10.عنکبوت/14.

11.تورات، سفر پیدایش، ص 6.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,889
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
سواع، یغوث، یعوق و نسر 1 را پرستش می‏کردند.ودّ به شکل مرد بود و سواع به شکل زن و یغوث به صورت شیر و یعوق به صورت اسب و نسر هم همانند باز درست شده بود. 2 این بتها پس از توفان نیز در نواحی مختلف عربستان تقدیس می‏شدند. 3 نوح برای راهنمایی قوم، همه تلاش خود را به کار گرفت و در میان قوم خود به انذار پرداخت. 4 از آنان خواست تا خدای را پرستش کنند و راه تقوا در پیش گیرند، 5 ولی آنان به سخنان وی گوش ندادند و روش متکبّران را در پیش گرفتند.طی بیش از نه قرن تلاش، افراد انگشت شماری به نوح ایمان آ وردند. 6 نوح گفت:
ای پروردگار من، قوم خود را شب و روز به توبه و توحید دعوت کردم، ولی آنان از ایمان گریختند، از شنیدن سخنان من پرهیز کردند.آنان خود را با جامه‏هایشان پوشاندند، تا مرا نبینند.من پیام خود را بیشتر آشکار کردم و اصرار ورزیدم، به آنان گفتم نزد پروردگارتان استغفار کنید، حجّتها آوردم، ولی ثم نبخشید، و از خدایان خود دست نکشیدند و توده‏ها را از راه بیرون کردند. 7
1.هود/40.
2.طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 364.
3.ابن کلبی در کتاب الاصنام می‏نویسد:ودّ در دومة الجندل بود و پس از انتشار اسلام به دستور رسول خدا منهدم شد؛الاصنام، ص 55 و 56.سواع در همدان، یغوث در قلمرو قبیله طی و یعوق در قلمرو کنانه و نسر در قلمرو حمیر قرار داشته است.(میبدی، کشف الاسرار، ج 10، ص 241.)به همین لحاظ بعضی از ناقدین غربی گفته‏اند:بتهای یاد شده که در دوره جاهلیت توسط عربها پرستش می‏شدند، چگونه ممکن است در عصر نوح نیز مورد پرستش قرار گرفته باشند؟غافل از این‏که تقدیس اغلب اصنام جاهلیت ریشه در ادوار کهنتر دارد.علاوه بر این‏ه دگرگونی نامها در منطق قرآن عنوان بت‏پرستی را تغییر نمی‏دهد.ابن عباس گفته است:بتهای عصر نوح پس از توفان در زیر خاک دفن شده بودند تا این‏که عربها آنها را یافتند و مورد پرستش قرار دادند.(میبدی، کشف الاسرار، ج 10، ص 241.)
4.نوح/2.
5.نوح/3.
6.تحریم/10.

7.نوح/7-5.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا