به نام خدا
نام رمان: بزرگزاده متواری (فصل دوم زیبای سلطنتی)نام نویسنده: ماها کیازاده [pen lady]
ژانرها: عاشقانه، تاریخی، درام
ناظر: @*ملکه برفی
خلاصه:
عشق شاهدخت به او لحظه به لحظه بیشتر میشد، دلدادهتر میشد؛ اما زندگی ورق جدیدش را نمایان کرد و فاصلهای طولانی بین آنها انداخت. سرانجام زمانی که شعلههای عشقِ پدرام قصر را میسوزاند، زمانی که کلمهی متواری کنار اسم شاهدخت قرار گرفت، زمانی که عشقی جدیدی در قلب کوچک قُل شاهدخت شکوفه زد او... .
مقدمه:
با اولین برخورد، چشمان اقیانوسیَت دنیایَم را فتح کردند.
با اولین دیدار جدال مغز و قلبم آغاز گشت.
مغزم مقام را پیش کشید تا از بزرگ شدن جوانهی عشق روییده در قلبم جلوگیری کند، اما قلبم دیوانگی کرد و نگذاشت.
مغزم ثروت را پیش کشید، قلبم خندید و نگذاشت.
مغزم سن را پیش کشید و قلبم به جنون رسید و نگذاشت.
چون خواستار تلنگری عظیم بود.
خواستار عشق بود!
عشق به یک رعیت!
عشق شاهدختی به یک رعیت!
*سخنی از نویسنده: این رمان زادهی تخیل منه و هیچ یک از اتفاقات، اشخاص و مکانها واقعی نیست.
برای خوندن فصل دوم حتماً حتماً فصل اول(رمان زیبای سلطنتی) رو مطالعه کنید.
نقد کاربران https://forum.cafewriters.xyz/threads/رمان-بزرگزادهی-متواری-pen-lady.36517/
آخرین ویرایش: