با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
کورلاین"Coraline" یک انیمیشن استاپ موشن با ژانر ترسناک-درام-خانوادگی-فانتزی است که اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شد. هنری سیلیک(Henry Selick)کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس آن بود. کورالاین بر اساس رمانی به همین نام نوشتهٔ نیل گیمن(Niel Gaiman) ساختهشد. این فیلم با نقدهای مثبتی روبرو شد و ۱۲۴ میلیون دلار در جهان فروش کرد.
در ابتدا قرار بود این فیلم به صورت لایو اکشن باشد
هنری سلیک (Henry Selick) کارگردان این انیمیشن، مجبور شد این فیلم را به سبک استاپ موشن عروسکی اجرا کند. او فکر میکرد ممکن است اجرای آن به صورت لایو اکشن داستان را آن طور که دلش میخواهد منتقل نکند. و در ضمن ممکن بود کاراکتر گربهی سخنگو در تکنیک لایو اکشن، برای بیننده کمی ترسناک تر از چیزی که هست از آب در بیاید.
در ضمن قرارداد سلیک با کمپانی دیزنی تمام نشده بود و طبق قانون نمیتوانست برای شرکت دیگری انیمیشن سه بعدی رایانهای تولید کند. او که کارگردانی “کابوس قبل از کریسمس” (The Nightmare Before Christmas) و “جیمز و هلوی غولپیکر” (James and the Giant Peach) را در کارنامه خود داشت، برای ساخت فیلم “کورالاین” مجبور شد تکنیک کار را عوض کند و آن را به صورت استاپ موشن بسازد. البته او توانست “داکوتا فانینگ” (Dakota Fanning) را از آن تیم برای گویندگی شخصیت کورالاین نگه دارد.
با وجود یک تیم سی نفره از انیماتورهای مختلف که روی فیلم کار میکردند، مدت زمان ساخت این فیلم به شکلی باور نکردنی طولانی شد.
همه میدانیم که ساخت فیلم با تکنیک “استاپ موشن” کاری ساده نیست و صبر و تحمل و ریاضت زیادی میطلبد، با این حال مراحل پیش تولید “کورالاین” یک سال و نیم، مرحله تولید بیست ماه ، مراحل تدوین و موسیقی فیلم دو ماه و مراحل اداری و حقوق مولفین و مصنفین هم زمان بسیاری به طول انجامید و این مدت زمان برای تولید یک فیلم انیمیشن بسیار طولانی محسوب میشود.
پس تعجب نکنید که چرا تولیدات استودیوی لایکا این قدر کم است. ساخت استاپ موشن فقط تولید فیلم نیست، بلکه مراحل سر و سامان دادن به آنچه تولید شده و تبدیل آن به صورت یک ویدئوی آبرومند مانند “کورالاین” هم زمان زیادی میخواهد.
استخدام یک هنرمند متخصص برای بافت ژاکت های دست بافت "کورالاین"
شاید شما قبلا نام “آلتی کروم” (Althea Crome) را نشنیده باشید. ولی با این نوشته دیگر او را فراموش نخواهید کرد. این هنرمند در بافت ژاکت هایی در ابعاد ریز و عروسکی تخصص دارد. در پروژه “کورالاین” ، تمام ژاکت هایی که شخصیت اصلی میپوشید کار دستان هنرمند “آلتی کروم” بودند.
میلهای بافتنی “کروم” به نازکی یک تار مو هستند و میتوانند 32 دانه بافتنی را در یک سانت جا بدهند. ژاکتهای خاص “کورالاین” که خیلی هم معروف شدند، مخصوصا ژاکتی که ستاره داشت و هدیهای از طرف “مادر دیگر” بود، همه کار دست “کروم” هستند.
این هنرمند ساکن بلومینگتون ایندیاناست و همه این ژاکت ها را با دست بافته است. “کروم” برای بافت هر ژاکت دو هفته وقت صرف کرد. در حالیکه استودیوی لایکا در حال انجام مراحل پایانی کار خود بود، هنوز “کروم” داشت با فشار و استرس فراوان ژاکتهای “کورالاین” را میبافت. عروسک “کورالاین” بیست و پنج سانت بیشتر قد نداشت و به خاطر همین بافت ژاکتهای او خیلی پیچیده بود و کار زیادی میبرد.
ساخت بیش از 500 سگ ترییر اسکاتلندی برای فیلمبرداری صحنه تئاتر در خواب "کورالاین" سه سگ ترییر اسکاتلندی ای که در دنیای واقعی در خانهی خانم فورسیبل (Miss Forcible) و اسپینک (Miss Spink) بودند، در دنیای خواب، تبدیل به صدها سگ شدند. استودیوی لایکا با این که این صحنهها جزو صحنههای فرعی بودند و تاثیر چندانی در خط اصلی داستان نداشتند، برای ساخت آنها هزینه و وقت زیادی صرف کرد. توجه به همین جزییات بود که فیلم را برجسته و قابل تحسین نموده است.
بعضی از این عروسکها در خواب “کورالاین” نقش تماشاگر داشتند و برای پر کردن صندلیهای سالن تئاتر مورد استفاده قرار گرفتند، چند تایی نقش افراد پشت صحنه سن تئاتر را داشتند و یک سگ هم راهنمای صندلی های سالن تئاتر بود. به علاوه چند سگ هم در دنیای واقعی حضور داشتند.
وجود این همه عروسک مهر تاییدی بر استاندارد بالای کار استودیوی لایکا است. چون این انیمیشن از جلوه های ویژه رایانه ای بسیار کمی استفاده کرده است و اصلا کپی کاری در کار نبوده است.
عوض شدن یونیفورم چارلی با آرم ایالت میشیگان چارلی (Charlie Jones) پدر کورالاین در طول فیلم با یونیفورمی که آرم ایالت میشیگان را دارد، دیده میشود که البته منطقی است، زیرا خانواده “جونز” در اصل اهل میشیگان هستند. با این حال سازندگان فیلم باید برای لباس پدر “کورالاین” بین دو یونیفرم دانشگاه میشیگان و دانشکده ایالتی میشیگان یکی را انتخاب میکردند.
بالاخره تصمیم نهایی بر این شد که از یونیفورم دانشگاه میشیگان استفاده کنند، تا این که تولید کننده اصلی فیلم یعنی “بیل مکانیک” (Bill Mechanic) وارد عمل شد و آنها را وادار کرد به احترام مادربزرگش که اهل میشیگان بود یونیفورم “چارلی” را تغییر دهند.
البته ممکن است این نکته خیلی خاص به نظر نرسد ولی باید بدانید که بین دانشگاه میشیگان و دانشکده ایالتی میشیگان از قدیم رقابت ورزشی بزرگ و تاریخی ای وجود داشته و هیچکدام از آن ها نمیخواهند در این رقابت کوتاه بیایند. بنابراین کاملا منطقی به نظر میرسد که مکانیک دلش نمیخواسته فیلمش تیم دانشگاه میشیگان را برجسته کند. هرچند که این دو یونیفرم خیلی هم با هم فرقی ندارند و از نظر ظاهری خیلی به هم شبیه هستند.
دو کارگر اسباب کشی بر اساس واقعیت و از روی دو شخص مهم ساخته شده اند
در آغاز فیلم، موسسه اسباب کشی “برادران رانفت” (Ranft Brothers) را میبینیم که به سمت “قصر صورتی” حرکت میکنند. بعضی جزییات، به صورتی روی بدنه کامیون با اسپری نوشته شده که به راحتی قابل دیدن نیستند، مثل عبارت “استاپ موشن”!
همچنین دو کارگر اسباب کشی، مشخصا به برادران رانفت یعنی “جو رانفت” (Joe Ranft) و “جروم رانفت” (Jerome Ranft) از انیماتورهای معروف استودیوی “پیکسار” (pixar) اشاره دارد. متاسفانه یکی از این دو برادر یعنی “جو رانفت” در یک حادثه رانندگی در سال 2005 ، یعنی چهار سال قبل از اکران فیلم “کورالاین”، درگذشت.
“جروم رانفت” پس از فوت برادرش، همچنان به کار در استودیوی پیکسار ادامه داد و انیماتور فیلمهایی مانند “ماشینها” (cars)، “در جستجوی نمو” (finding nemo) ، “داستان اسباب بازی” (toy story) ، “شرکت هیولاها” (monsters Inc) و “بالا” (UP) بود.
“هنری سلیک” کارگردان انیمیشن “کورالاین”، قبلا با برادران “رانفت” در پروژهی “کابوس شب کریسمس” همکاری کرده بود و آن ها را از نزدیک میشناخت. و در ضمن زمان فوت “جو رانفت” بسیار نزدیک به کلید خو*ردن پروژهی “کورالاین” بوده و همین سبب شده که به احترام سالها همکاری با آنها، این دو شخصیت را از روی چهره برادران “رانفت” بازسازی کنند.
استودیوی لایکا در سال 2015 همه عروسکهایش را به حراج گذاشت
در سال 2015 استودیوی لایکا تمامی عروسکهایی که در کارتون های “کورالاین”، “پارانورمن” (ParaNorman) و “غول های پاکتی” (The Boxtrolls) بودند را به حراج گذاشت. چون در این سال هنوز انیمیشنهای کوبو و دوتار (Kubo and the Two Strings) تولید نشده بودند، طبعا این حراج شامل عروسکهای آنها نشد.
البته این حراجی فقط مخصوص عروسکها نبود، بلکه استودیوی لایکا وسایل صحنه و لوازم جانبی را هم به حراج گذاشت. در نهایت عروسکهای فیلم”کورالاین” بیشترین سود را به سمت استودیوی لایکا سرازیر کرد. کاراکتر مادر شیطانی “کورالاین” 50 هزار دلار فروخته شد، در حالیکه عروسک “کورالاین” با لباس آبی ستارهدار معروفش فقط 20 هزار دلار فروش رفت!
لایکا بخشی از این پول را نگه داشت و بخشی را به مدرسه هنر “الیزیوم” (Art of Elysium) اهدا کرد تا صرف تلاش برای خلاقیت و الهام بخشیدن به کودکان ، هنرمندان و جمعیت های مختلف نیازمند کند. شعار این استودیو این است که “هر گونه هزینه برای هنر میتواند آن را به کاتالیزوری برای تغییرات اجتماعی تبدیل کند”.
شخصیت "وایبی" در کتاب "کورالاین" وجود نداشت و بعدا به نسخه سینمایی اضافه شد
کاراکتر “وایبی لووات” (Wybie Lovat) در نسخه سینمایی “کورالاین” شخصیتی تعیین کننده به شمار میرود. جالب این جاست که این شخصیت در کتاب نقش پررنگی ندارد. در واقع در داستان فقط یک اشاره کوتاه به او شده و حضورش آن چنان که در فیلم میبینیم، تعیین کننده نیست.
این کاراکتر به این دلیل به فیلمنامه اضافه شده که کارگردان میخواست “کورالاین” برای برقراری دیالوگ، فردی همسن خودش را در اطرافیانش داشته باشد. در رمان تنها چند بار در دیالوگها به وجود این شخصیت اشاره شده، ولی در فیلم این کاراکتر جزو پرسوناژهای تعیین کننده و پیش برنده خط داستانی است.
“وایبی” کارکردهای زیادی در فیلم دارد. او عروسک را به کورالاین داد، خط داستان را برای کورالاین و همچنین ما روشن کرد، و مهمتر از همه، رفاقت و دوستی را به شخصیت کورالاین و همچنین به داستان اضافه کرد. او تاریخچهی غم انگیز قصر صورتی را میدانست و به طور کلی به باورپذیرتر کردن داستان کمک فراوانی کرد. در داستان غیاب او چندان بد هم نبود، ولی لازم بود که حتما به نسخه سینمایی اضافه شود.
فقط یک سکانس در فیلم هست که خارج از لوکیشن “قصر صورتی” اتفاق میفتد و آن هم سکانس خرید “کورالاین” و مادرش در فروشگاه است. کورالاین و مادرش ابتدا پدر را به سر کار میرسانند و سپس برای خرید یونیفورم مدرسه به فروشگاهی میروند.
تولید کنندگان خیلی دلشان میخواست که این صحنه حذف شود. زیرا برای اضافه کردن این قسمت به فیلم، باید دکور و لوازم صحنه مخصوص به آن تولید میشد که طبعا هزینه های زیادی به فیلم تحمیل میکرد. ولی هنری سلیک اصرار داشت که این سکانس در فیلم حتما باشد و حذف نشود، زیرا اطلاعات زیادی از را*بطه سرد بین کورالاین و مادرش به ما میدهد. ضمن اینکه آخرین باری که کورالاین قبل از گم شدن پدر و مادرش آنها را میبیند در همین صحنه است.
این سکانس، ذهنیت بیننده را برای وقوع فاجعه در ادامه فیلم آماده میکند. البته تولید کنندگان مخالف، بعد از این که محصول نهایی را دیدند به اهمیت آن پی بردند و اذعان کردند که وجود آن برای پیشبرد داستان ضروری بوده است.