تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی متن هایی درباره ی خشونت بر علیه زنان | رکسار

مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

بنام خدا
در این تاپیک، مطالبی در را*بطه با خشونت بر علیه زن، موضوع مسابقه‌ی این هفته پست گذاشته میشه
لطفا از دادن اسپم بپرهیزید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
مدت ها است که تصویر خواسته های مردانه روی باورهای زنانه افتاده و هیچ خشونتی بالاتر از این نیست که یک زن چنان در بند ایدئولوژی مردانه بیفتد که ازادی نگریستن ناب به جهان را نداشته باشد. وقتی سایه ی پدر روی معنایی که فرزندان و زنان از هر چیزی دارند بیفتد رد اندیشه ی او سالها تفسیر نگاه های آن ها را اشباع می‌کند، نتیجه‌اش فرهنگ خشنی است که ذهن زنانه امروز را به گرو خود کشیده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
دخترم آمد با نگاهی مات و مبهم نمیدانستم چه به او گذشته در کنارم ایستاد و تلاش کرد با دستان کوچک هفت ساله اش مرا بسوی خودش بکشد. سرم را پایین آوردم نفس سردش زمزمه های نامفهومش را همراهی می کرد. از او خواستم تا واضحتر بگوید شاید من نیز مانند او در برابر واقعیت مقاومت می کردم. دوباره گفت و از آن سالها چند باره می گوید: مامان بابا من و برد کنار خانه خاله رابعه بمن گفت من عاشق این خانم هستم. من گفتم این که خاله من، دوست صمیمی مامانمه. بعد اون هم هی دستش و می گذاشت روی لبش و به بابام نشون می داد و می خندید. خاله به بابا گفته باید بمن این ها رو بگه تا بابا رو بیشتر دوست داشته باشه.

سوال این است که آیا آن دختر خردسال مورد خشونت خانگی نبوده؟ آیا درد این خشونت تا پایان عمر همراهش نخواهد بود؟با خودم فکر می کنم آیا خشونت فقط محرومیت از منابع اقتصادی و یا عدم ارتباط عاطفی با همسرمی باشد؟آیا وقت آن نرسیده که لایه ای دیگر از خشونت وارد حوزه خشونت خانوادگی شود؟خشونت را*بطه جنسی آزاد پدران بصورت کنشی آگاهانه و یا نا آگاهانه با دوستان و یا بیگانگان نیست؟

سیمین میمندی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد ، خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لم*س اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
هر روز صبح که با عجله می‌رفتم تا سرکار بروم می‌دیدمش که جلوی در خانه ایستاده است. با درد و دل راجع به حاج خانوم شروع می‌کرد که مشکل قلبی و قند دارد و روی پایش یک سوراخ درست شده اندازه هلو و دکترها گفته‌اند باید پایش قطع شود. دلم خیلی سوخته بود. قصه‌ها هر روز بدتر و تلخ تر می شد و هزینه‌های بیمارستان سرسام آورتر. تا اینکه حاج خانوم، دیگر خانوم( بخوانید کلفت) سابق نمی شود! هر بار با صبوری به حرف هایش گوش داده بودم و دعای خیر کرده بودم. کم‌کم حرف‌هایش رسید به اینکه پنجاه میلیون خرج کرده‌ام و ای کاش به جای این خرج‌ها یک زن جدید گرفته‌بودم. از همان وقت دیگر سنگین و بی حوصله جواب سلام‌ها را می‌دادم و تظاهر به عجله می‌کردم تا سر راهم سبز نشود. تا اینکه یکروز که در خانه نشسته بودم، صدای داد و دعوای کوچه من را کنار پنجره کشاند. پیرمرد، زن بیچاره را که به زور، با واکر خودش را می‌کشید از خانه بیرون کرده بود و پسرها که هر کدام سن پدر من را داشتند با پدرشان گلاویز شده بودند و تهدید به کشتن او می‌کردند!

«خسته نباشی حاج خانوم. تبریک ! بازنشست شدی، بدون هیچ جشن و دریافتی پایان خدمت. حالا می توانی تا اخر عمر گوشه خانه یکی از پسرهایت کز کنی تا کی خدا نظر خیر به تو بیندازد و از شر این زندگی خلاصت کند».

مهرنوش قائم مقامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
شرمگینم در دنیایی زندگی می‌کنم که برای جلوگیری از خشونت علیه زنان باید تلاش کرد! کاش این خشونت همانقدر که بعضی انکارش می‌کنند، واقعا وجود نداشت. باورش سخت است که بعد از چندهزار سال تمدن، بشر هنوز علیه خودش مکرراً دست به خشونت می‌زند. آیا ما اشرف مخلوقاتیم؟

آرمین امیر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
خشونت عليه زنان هميشه يک چشم کبود
و دندان شکسته و یبنی خونین نيست.
خشونت، اضطرابی است که در جان زن است
که فکر می کند بايد لاغرتر باشد، چاق‌تر باشد، زيباتر باشد، خوشحال‌تر باشد، سنگين‌تر باشد، خانه‌دارتر باشد، عاقل تر باشد.
خشونت ان چيزی است که زن نيست
و فکر ميکند بايد باشد…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
هیچ کشور و فرهنگی در دنیاوجود نداره که تو اون زن ها ازخشونت مردها کاملا در امان باشند‌؛ از هر 3 زن 1 نفر در زندگیش مورد خشونت و اذيت واقع میشه !
25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، تاکیدی بر این‌که همه ی جوامع هنوز گرفتار خشونت علیه زنان هستند و باید تلاش کرد تا انواع خشونتها ریشه کن شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
هیچ کشور و فرهنگی در دنیاوجود نداره که تو اون زن ها ازخشونت مردها کاملا در امان باشند‌؛ از هر 3 زن 1 نفر در زندگیش مورد خشونت و اذيت واقع میشه !
25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، تاکیدی بر این‌که همه ی جوامع هنوز گرفتار خشونت علیه زنان هستند و باید تلاش کرد تا انواع خشونتها ریشه کن شود
25 نوامبر «4آذر» روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان گرامی باد

دراین روز بخود، خانواده، دوستان و دیگران یادآور شویم که خشونت علیه زنان، به‌جا مانده از دوران بربریت و وحشی‌گری است. خشونت علیه زنان از طرف هر فردی و با هر عنوان و سطح سوادی که باشد، نشان از ضعف درونی و نبود اخلاق و منطق است.

“زنان تجسم‌کننده امیدها و فرصت‌ها هستند. حمایت از زنان و دختران در مقابل خشونت و توانمندسازی ان‌ها برای ما، خانواده‌ها، جوامع و کشورهایی قدرتمندتر رابه ارمغان خواهد آورد”
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Apr
1,207
4,126
133
مدت ها است که تصویر خواسته هاي‌ مردانه روی باورهای زنانه افتاده و هیچ خشونتی بالاتر از این نیست که یک زن چنان در بند ایدئولوژی مردانه بیفتد که ازادی نگریستن ناب به جهان را نداشته باشد. وقتی سایه ي پدر روی معنایی که فرزندان و زنان از هر چیزی دارند بیفتد رد اندیشه ي او سال ها تفسیر نگاه هاي‌ ان ها را اشباع میکند، نتیجه‌اش فرهنگ خشنی است که ذهن زنانه امروز رابه گرو خود کشیده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا