دررابطه با موضوع مورد بحث ما، تکنیک آوازعبارت است از تسلط بر فن آوازخوانی و درمورد هنرمند آوازخوان به کارگیری این فن برای بیان احساسات نهفته در یک آواز و به گونه ای آفرینش دوبارۀ آن هنگام اجرا.
ازتعریف بالا میتوان این نتیجه را گرفت که یادگیری فن آوازعبارت است ازانجام دادن تمرینهایی هدفمند، جدا از یادگیری یک ترانه یا تصنیف یا آریا یا گوشههای یک دستگاه، برای فراگیری تنفس صحیح، آزادسازی صدا ازهر گونه تنش مزاحم و بازدارنده، قوی کردی و تحرک بخشیدن به عضلات مربوط به گفتار، پرورش شنیدن صحیح اصوات و ادای دقیق و ژوست آنها.
بیشتردست اندرکاران موسیقی ایرانی خصوصا خوانندگان وآموزگاران آوازایرانی براین گمانند که یا صدایی تحریر دارد (چیزی که به تحرک ارگان آواز و چالاک بودن آن بازمیگردد) یا ندارد. این طرزتفکر باعث شده است که خواندن آواز تنها در انحصارعده ای محدود که صلاحیت آنها را فقط آموزگاران این رشته تشخیص میدهند، باقی بماند و افراد دیگر با این باور که صدایی انعطاف ناپذیر و بدون تحریر دارند ازیادگیری این هنر والا محروم بمانند. این آموزگاران به خود زحمت پرداختن به نکات زیررا نمیدهند:
چرا صدایی تحریر دارد و صدایی دیگر فاقد آن است؟ چرا صدایی نرم و متحرک و پرانعطاف است و صدایی دیگرسفت و پرتنش؟ چرا یک صدا با ظرافت و مهارت قادر به اجرای تحریرهای موسیقی ایرانی است و صدایی دیگر با ظرافت و مهارتی کمتر؟ و اصولاً آیا امکان رسیدن به انعطاف و ظرافت دراجرای تحریرها برای صدایی که این توانایی را ندارد یا به طور محدود بر آن مسلط است، وجود دارد یا نه؟
ازتعریف بالا میتوان این نتیجه را گرفت که یادگیری فن آوازعبارت است ازانجام دادن تمرینهایی هدفمند، جدا از یادگیری یک ترانه یا تصنیف یا آریا یا گوشههای یک دستگاه، برای فراگیری تنفس صحیح، آزادسازی صدا ازهر گونه تنش مزاحم و بازدارنده، قوی کردی و تحرک بخشیدن به عضلات مربوط به گفتار، پرورش شنیدن صحیح اصوات و ادای دقیق و ژوست آنها.
بیشتردست اندرکاران موسیقی ایرانی خصوصا خوانندگان وآموزگاران آوازایرانی براین گمانند که یا صدایی تحریر دارد (چیزی که به تحرک ارگان آواز و چالاک بودن آن بازمیگردد) یا ندارد. این طرزتفکر باعث شده است که خواندن آواز تنها در انحصارعده ای محدود که صلاحیت آنها را فقط آموزگاران این رشته تشخیص میدهند، باقی بماند و افراد دیگر با این باور که صدایی انعطاف ناپذیر و بدون تحریر دارند ازیادگیری این هنر والا محروم بمانند. این آموزگاران به خود زحمت پرداختن به نکات زیررا نمیدهند:
چرا صدایی تحریر دارد و صدایی دیگر فاقد آن است؟ چرا صدایی نرم و متحرک و پرانعطاف است و صدایی دیگرسفت و پرتنش؟ چرا یک صدا با ظرافت و مهارت قادر به اجرای تحریرهای موسیقی ایرانی است و صدایی دیگر با ظرافت و مهارتی کمتر؟ و اصولاً آیا امکان رسیدن به انعطاف و ظرافت دراجرای تحریرها برای صدایی که این توانایی را ندارد یا به طور محدود بر آن مسلط است، وجود دارد یا نه؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: