با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.
ما هر کسی را طوری میکشیم؛ بعضی از آنها را با گلوله، بعضی از آنها را با حرف و بعضیها را با کارهایی که کردهایم و بعضیها را با کارهایی که تا به امروز برای آنها نکردهایم...!
من دیوونه نیستم. البته میدونم اولین چیزی که هر دیوونهای ادعا میکنه، اینه که دیوونه نیست! موقعیت کافکاواریه، نه؟ اگه تو دیوانه نباشی، ولی روی تو برچسب دیوانگی زده باشن، در این صورت تمام اعتراضات تو برای اینکه خلافش رو ثابت کنی، تأیید نظر اونها خواهد بود.
[دنیس لهین]
آن قَدر بی حوصِله بودم که زدم آینه را شکستَم؛ چقدر این جا یک نفَر هم زیاد به نظر میآید و تنهایی شلوغ است. دارم پیچ و مهرههایَم را یکی یکی باز میکنم، دوست دارم خودم را ببَرم، پس بدهَم.
لازم است قبل از فروپاشی هر پدیدهای، برای آخرین بار خوب نگاهش کنیم و زیباییاش را خاطر بسپاریم. مثلا جنگلی که هنوز درختانش قطع نشده یا خانهای که هنوز در آتش نسوخته؛ آدمی که هنوز امیدش را از دست نداده.
آنهایی که هرگز عاشق نشدهاند خیلی چیزها نمیدانند! به نظر من هیچ کس تا حالا نتوانسته است عشق را به درستی وصف کند و مشکل میشود این احساس لطیف و شاد، اما جانکاه را توصیف کرد. و کسی که عاشق شده باشد هیچ وقت نمیتواند با کلمات این احساس را به دیگری منتقل کند. این مقدمهها و توصیفها چه فایدهای دارند؟ فایده سخن پردازی های بیهوده چیست؟ عشق من بی پایان است.
[آنتوان چخوف]
یک روز خودم را خواهم بخشید از آسیبی که به خویش روا داشتم، از آسیبی که اجازه دادم دیگران بر من روا دارند و چنان محکم خویش را در آغو*ش خواهم کشید که هرگز ترک خود نکنم.
در نقاشی، لحظهای هست که نقاش میداند دیگر تابلویش تمام شده.
چرایش را نمیداند.
فقط به ناتوانی ناگهانیاش در ایجادِ هرگونه تغییر در تابلو، اعتراف میکند.
تابلو و نقاش، وقتی از هم جدا میشوند که دیگر به هم کمکی نمیکنند!
وقتیکه تابلو دیگر نمیتواند چیزی به نقاش ببخشد،
وقتیکه نقاش دیگر نمیتواند چیزی به تابلو اضافه کند.
فقط میشه گفت ‹شرقی غمگینی هستم› که بیآوا و خسته است، و چون پیچکی اندوهگین به دور میلهی تردید میچرخد و بر یأس و غمش افزون میشود. تاریک و خاموش هستم، اما در پی نور گام برداشته و به امید صدا، ساز ناکوک قلبم را کوک میکنم. شاید.. باید از نو شروع کرد؛ از نو جوانه داد، از نو سبز شد.
[ناشناس]
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0)
دیدن جزئیات