تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی نشست کتاب‌خوانی | تپه‌هایی همچون فیل‌های سفید از ارنست همینگوی

  • شروع کننده موضوع TELMA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 793
  • پاسخ ها 37

چه روزی و چه ساعتی؟!

  • شنبه، ساعت ۱۹

    رای: 3 17.6%
  • یک‌شنبه، ساعت ۱۷

    رای: 1 5.9%
  • دوشنبه، ساعت ۲۱

    رای: 4 23.5%
  • سه شنبه، ساعت ۱۰ صبح

    رای: 3 17.6%
  • چهارشنبه، ساعت ۱۹

    رای: 6 35.3%

  • مجموع رای دهندگان
    17
  • نظرسنجی بسته .
Sep
5,845
14,933
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,379
20,207
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
خب سلام به همگی
این داستان از نویسنده مورد علاقه منه که قلمش رو خیلی دوست دارم. جملات کوتاه و ساده بیان می شدن، کلمات دور از غلو و ادبی سازی کاذب بودن. صحنه سازی بر پایه اشیا شکل گرفته بود نه انسان ها، به این صورت که عناصر طبیعی مثل مناظر و جایگاه ربل و ایستگاه و وسیله ها خیلی مشخص بودن و درباره ظاهر، چهره و لباس شخصیت ها توضیحی داده نشده بود. داستان دیالوگ محور بود و آشفتگی روابط بین دو طرف رو از طریق دیالوگ به خوبی بیان کرده بود. احتمالا نکاتی داشت که من متوجهشون نشدم مثل نوع عملی که قرار بود انجام شه.
بحران روحی وارده به دختر کاملا به خوبی به تصویر کشیده شده بود و سوال های مورد نیاز رو توی ذهن خواننده ایجاد میکرد، حتی رفتار و گفتار مرد هم با دیالوگ های ساده و روزمره ای که داشتن هم قابل لم*س بود.
شخصیت دختر یه شخصیت متزلزل منفی نگر بود، متاثر از مریضی یا شرایطی که در قبل داشته. و شخصیت مرد کمی ابهام داشت که آیا اون سفید یا سیاه است، گفتارش نگران و درک کننده به نظر می رسید ولی به نسبت رفتار های دختر میتونست این پیش زمینه رو ایجاد کنه که خودش مقصر تمام اتفاقاته

تا اینجا همینا رو دارم بگم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,694
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
خب سلام به همگی
این داستان از نویسنده مورد علاقه منه که قلمش رو خیلی دوست دارم. جملات کوتاه و ساده بیان می شدن، کلمات دور از غلو و ادبی سازی کاذب بودن. صحنه سازی بر پایه اشیا شکل گرفته بود نه انسان ها، به این صورت که عناصر طبیعی مثل مناظر و جایگاه ربل و ایستگاه و وسیله ها خیلی مشخص بودن و درباره ظاهر، چهره و لباس شخصیت ها توضیحی داده نشده بود. داستان دیالوگ محور بود و آشفتگی روابط بین دو طرف رو از طریق دیالوگ به خوبی بیان کرده بود. احتمالا نکاتی داشت که من متوجهشون نشدم مثل نوع عملی که قرار بود انجام شه.
بحران روحی وارده به دختر کاملا به خوبی به تصویر کشیده شده بود و سوال های مورد نیاز رو توی ذهن خواننده ایجاد میکرد، حتی رفتار و گفتار مرد هم با دیالوگ های ساده و روزمره ای که داشتن هم قابل لم*س بود.
شخصیت دختر یه شخصیت متزلزل منفی نگر بود، متاثر از مریضی یا شرایطی که در قبل داشته. و شخصیت مرد کمی ابهام داشت که آیا اون سفید یا سیاه است، گفتارش نگران و درک کننده به نظر می رسید ولی به نسبت رفتار های دختر میتونست این پیش زمینه رو ایجاد کنه که خودش مقصر تمام اتفاقاته

تا اینجا همینا رو دارم بگم
یه عمل جراحی
با هوا
متوجه میشیم که دختر بارداره و مرد اونو سد خوشبختیشون میدونه ولی دختر اونو ب شیرین بیان تشبیه میکنه ینی دوستش داره

ویسا رو حتما گوش بدین مخصوصا ویس دومی، این داستان ساده، خیلی زیاد زیباست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,694
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,933
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
خب نظرتون برا ویس داستان و روند نشست و اینکه داستان بعد چی باشه
کلا درباره داستان بقیه هم نظر بدن
خب بابت وویسا ممنون عزیزم، داستان قشنگی بودا دستت طلا ??
داستان بعدی هرچی که خودت میدونی (-:
من فعلا ذهنم قفل کرده نمیدونم چی بگم راجب داستان?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,694
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
بچه ها لطفا وقتی گوش کردید نظر و تحلیلتون هم بگید
فردا تاپیک نشست جدید رو میزنم لطفا تاریخ دور یا هفته دیگه نزنید چون داستان کوتاه زیاد خوندنش طول نمیکشه
خیلی‌هاتون با اینکه رای گیری کردم ولی بازهم برای نشست نیومدید
برای دفعه بعد هم ان شاالله پخش انلاین درست شه و همگی هم انلاین باشید تا باهم جلو بریم و بخونیم??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Dec
3,522
79
219
17
سلام به همگی
تحلیل داستان تپه های سفید همچون فیل.
همان طور که در “تپه هایی چون فیلهای سفید” خواندیم این اثر با دیالوگ های طرح شده است که مشخصاً بسیار ساده و سطحی نمایان می شوند.
ما در داستان متوجه اختلاف مرد با دختر شدیم.
در دیالوگ “آره همه چیز طعم شیرین بیان می دهد. به خصوص چیزهایی که آدم مدت های زیادی چشم به راهشان باشد مثل افسنطین” دختر انتظار چیزی یا کسی را می کشد که مثل طعم شیرین بیان است و در این جا این شباهت به افسنطین نسبت داده شده که به نظر می رسد نام کسی باشد و همچنین در دیالوگ “ول کن دیگر بابا” ؛به نظر می رسد اختلاف بر سر افسنطین است.
در دیالوگ “جگ باور کن یک عمل خیلی ساده است. باور کن اسمش را عمل هم نمی شود گذاشت”؛ زن قرار است تن به عمل جراحی ناخواسته ای بدهد که احتمالا” با افسنطین ارتباط دارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا