به نام خدا
نام داستان: ته ماندههای بوی بابونه
نویسنده: پرتوِماه
ژانر: اجتماعی
تقدیم به خیره کنندهی ایهامدار:>>>>
خلاصه:
صدای خندههای کودکانه، غرغرهای بامزه، وسواس انگشتهای دستمال به دست، عطر ادویههای پخش و پلا، ورقهای کتاب روی میز، بابونههای جا خوش کرده میان گلدان، رد سرخ خون همه را با خود برد. باد میان بلوطهای آویزان میوزید. بابونههای خشک میان باد چرخیدند و لا به لای کارتنهای پخش و پلا گم شدند. برگهای خیس خورده در خون بابونهها و نالههای گربه میان سکوت خانه میپیچید.
صفحات باز کتاب در دستان مرد به سختی ورق خوردند. دیگر از لم*س نوازشوار انگشتان لطیف زن و صدای گربهی حنایی اثری نبود.
°•لینک ورود به داستان ته ماندههای بوی بابونه•°
نام داستان: ته ماندههای بوی بابونه
نویسنده: پرتوِماه
ژانر: اجتماعی
تقدیم به خیره کنندهی ایهامدار:>>>>
خلاصه:
صدای خندههای کودکانه، غرغرهای بامزه، وسواس انگشتهای دستمال به دست، عطر ادویههای پخش و پلا، ورقهای کتاب روی میز، بابونههای جا خوش کرده میان گلدان، رد سرخ خون همه را با خود برد. باد میان بلوطهای آویزان میوزید. بابونههای خشک میان باد چرخیدند و لا به لای کارتنهای پخش و پلا گم شدند. برگهای خیس خورده در خون بابونهها و نالههای گربه میان سکوت خانه میپیچید.
صفحات باز کتاب در دستان مرد به سختی ورق خوردند. دیگر از لم*س نوازشوار انگشتان لطیف زن و صدای گربهی حنایی اثری نبود.
°•لینک ورود به داستان ته ماندههای بوی بابونه•°