تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد رمان من دیابلو هستم| hadis hpf

  • شروع کننده موضوع ReiHan
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 827
  • پاسخ ها 17
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Dec
53
287
53
سلام گلم
نکات مثبت داستانت:کلمه ها درست و بجا استفاده شده بود.ژانر خوب انتخاب شده بودو اول داستانت رو خوب شروع کردی و طوری نبود که خواننده گیج بشه!...در نوشتن یک هدف مشخص داشتی و علامت های نگارشیت هم درست گذاشته بودی...
نکات منفی:نکته منفی نداشت باز هم میگم لذ*ت بردم عالی بود فقط اینکه خیلی فاصله بین جملات نزار و اگه فونتت رو تغییر بدی به نظرم زیباتر هم میشه!!!
در کل عالی بود و موفق باشی:clapclap:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jun
7,636
4,129
213
کرج
سلام حدیثی
رمانت عالیه
ما از دیابلو خیلی چیزا یاد گرفتیم
تونستیم احساساتش رو درک کنیم خیلی احساس هاشو نشون دادی
حس عشقش ، حس انتقامش ، حس غرورش و کلی حس های دیگه
دیابلو شاید نشون بده مغروره و بی احساسه اما برعکسشه قلبش پر از مهربونی و احساسه
اون قلبش برای انا لرزید و دوباره احساساتش برگشت
اون موقعی که انا رو گروگان گرفته بودن احساس ترسش رو خیلی خوب نشون داده بودی
قلب اون انگار تو قفسه و فقط قفل قلبش با انتقام میشکنه و باز میشه
به نظر من انتقام خوبه چون باعث میشه قلب آدم راحت بگیره و بالاخره بتونه به زندگیش برگرده
دیابلو شی*طان نبود بلکه فرشته ای در جلد دیو بود
و فقط تو جلد شی*طان پوسته کرده بود
و مطمئنم بعد از اینکه انتقامش رو گرفت مثل مار پوستش کنده میشه
امیدوارم و منتظرم پایانش منصفانه باشه و بالاخره فرزان به زندگیش برگرده
اگه با انا باشه که چه بهتر :love:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام، خسته نباشید؛ چون هدف رشد، پیشرفت و افزایش انگیزه‌ست ترجیح دادم تا حد امکان، از گفتن ایرادها خودداری کنم و نقاط قوت رو بشمارم؛ پس اگر خیلی مثبت نوشتم مبنی بر این نیست که رمان کمپلت بی‌نقصه؛ فقط یک سری موارد ریز بود که توی خصوصی گفتیم و رفعش کردیم ::::
راستش روند سیر دیابلو واسه من این شکلی بود که انگار از نسخه‌ی چک‌نویسش خونده بودمش تا رسید به اینجا؛ و خب بی‌تعارف باید بگم دیابلو از یه نقطه‌ی صفر و یکی توی نویسندگی تونست خودش رو به 60 و 70 برسونه و این عالیه. توصیفاتی که ابتدای رمان به کار نرفتن یا جاشون خالیه، توی باقی رمان یواش یواش هویدا میشن. مونولوگ‌ها و دیالوگ‌هایی که در ابتدای رمان تعادل خاصی نداشتن و یه جاهایی هم انسجامشون شکسته شده بود، آهسته آهسته نظم پیدا کردن. پیشرفت خیلی مشخصه توی این رمان. و خب میخوام بگم هیچکسی از اولش تولستوی یا شکسپیر نبوده؛ تولستوی و شکسپیر رو شدن! نویسندگی یکی استعداد می‌خواد و یکی مهارت. یه سری وقتا روند پیشرفت از همه چیز مهم‌تره توی یه عرصه؛ سو همینجوری محکم و ثابت‌قدم برو جلو ?☁
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
سلام عرض میشه*- *
خب من بین رمان هات، تمنای عشق رو بیشتر دوست دارم...نمیدونم چرا..حس میکنم قوی تر از بقیشونه...
من دیابلو هستم، رمان خوبی بود! نه در حد عالی ولی تو سیر رمان آدمی که با دقت میخوند متوجه میشد که پیشرفت خوبی داشتی توی نوشتنش...عالی بود!
بعضی جملاتش خیلی تفکر برانگیز بود...مثلا اونجایی که میگفت هرکاری میکنی رو میندازی گردن شی*طان اگه شی*طان نبود چیکار میکردی....نمیدونم همچین چیزی بود...من سر همین منولوگ خیلی ذوق زده شدم*- * گودجاب دیر...
تنها چیزایی که باب میلم نبود این بود که فرزان مدام به خودش میگفت من دیابلوعم من شیطانم-_- و اینکه دیالوگ ها بعضی جاها همچین بود
آنا:
من:
در غیر این صورت خیلی خوب بود*- * به قول نکو کف کردنگی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?
سلام عزیزم
خسته نباشی میگم و خدا قوت
اسم رمان واقعا جالب و و خلاصه ادم رو جذب میکنه برای خوندن رمان. رمان جالبی و من دوسش دارم ولی حس میکنم یکم اولش ضعیف شروع شد اما توی سیر رمان جذاب وقوی شد
دیابلو هرچقدر هم تکرار کنه شی*طان و مانع بشه احساسش رو نمیتونه پنهون کنه. انتقام چشماش رو کور کرده و مانع بروزش میشه
مشتاقانه منتظر ادامه هستم ببینم تهش فرزان موفق میشه دیابلو رو کنار بزنه یا ن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Nov
1,384
1,730
133
19
از خلوچلستان
وضعیت پروفایل
همیشه کسی هست که بشه لبخندت :)
:aiwan_light_wacko2:سلام سلام پس از 2 ساعت پشت هم خوندن متوالی تموم شد
واقعا رمانی بود که ارزش داشت 2 ساعت بشینم پاش تک تک پارت هارو دوست داشتم
:( فرزان شاید یک قاتل به نظر بیاد و بی احساس باشه ولی در جایگاه خودش یه مرد خوبه:crybaby2:پارت بعدی کی میاد؟:crybaby2:میخوام ببینم زودتر آخرش چی میشه :aplastao:ببینیم آخرش اون مو خرمایی رو فرزان گیر میاره یا نه
روند داستان خیلی خوب بود حدیث جان قلمت خیل عالیه :aiwan_light_give_rose: تعریف رمان رو شنیده بودم ولی وقت نکرده بودم بخونم الان خوندم مبینیم واقعا تعریف ها درست بوده
امید وار ادامه بدی بازم یهو بیخیال رمان نشی:machinegun:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Feb
1,976
2,563
168
اول سلام!
خب من یه چیز رو همین اول بگم! من انقدر مشغول خوندن رمان شدم که اصلا یادم رفت لایک کنم? و پارت‌هایی که یادم بود رو حین خوندن لایک کردم، ببخشید که نصف رمان رو لایک نکردم?
خب، رمان زیبایی بود، من از خوندنش لذ*ت بردم.
به نظرم شخصیت دیابلو شی*طان نیست، به خودش تلقین میکنه که شیطانه! اره، قاتله! آدم‌های زیادی رو کشته ولی شی*طان نیست! درسته، دیابو قهرمان اون دختراس. ب نظرم دیابلو یا بهتره بگم فرزان، اونجوری که تظاهر میکنه نیست، یه قاتل به تمام معنا احساس نداره، ولی فرزان احساس داشت، بعد از ده سال هنوز برای کشته شدن خانوادش گریه کرد، عاشق شد!
جمله‌های اخر رمان رو دوست داشتم، فرزان شکست خورد ولی بلند شد! مهمترینش، فرزان، فرزانه، هنوز فرزانه، دیابلو نقابشه!
درکل من رمانت رو دوست داشتم، موفق باشی??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jul
90
494
83
مازندران
وضعیت پروفایل
موفقیت در دستان من است جای دیگر دنبالش نگردم.
سلام حدیث جان، خسته نباشی از این وقت و عمری که پای داستانی گذاشتی که واقعاً ارزش خوندن داره. من که با خوندنش یاد رمانهای مشهور خارجی می افتم. یعنی سبک و سیاقش اینطوریِ. فکر کنم رمانهای خارجی زیاد خوندی و یا فیلمهای خارجی زیاد دیدی. خلاصه اینکه تلاشت باعث خلق یه اثر کم نظیر و زیبا شد. من که عاشق دیالوگهای مختصر و مفیدت هستم. حوصله سر بر نمینویسی به هیچ عنوان.
موفق و سالم و شاد باشی و قلمت روز به روز بهتر از اینی که هست بشه. :aiwan_light_heart: :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا