تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد رمان نابود کرد، نابود شد| Hadis hpf

  • شروع کننده موضوع HADIS.HPF
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 259
  • پاسخ ها 5
معاونت اجرایی بازنشسته
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
7,313
36,571
268
26
کرج
1616593126444.jpeg

نام رمان: نابود کرد، نابود شد
نویسنده: حدیث پورحسن
ژانر: اجتماعی، عاشقانه و جنایی


خلاصه:
ما آدمها، عجیب به گُلهای گلدان شباهت داریم!
یکی هر روز آب می‌خواهد، دیگری را زیاد آب بدهی می‌خُشکد، آن یکی آفتاب می‌خواهد و دیگری در سایه جان می‌گیرد...!
بلد نباشی، گُلت را باختی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Aug
40
478
83
22
شهر دلتنگیام
نقد و بررسی رمان نابود کرد، نابود شد


"با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حدیث جان نویسنده‌ی پر مشغله‌ی عزیز"
ضمن اینکه این اولین نقده امیدوارم قدمم خوب باشه و تاپیکت پر نقدای خوب و پرانرژی بشه؛ عزیز من، وقتی خواستم رمانت رو بخونم می‌دونستم حتما در این داستانی که نوشتی احساسات دیده خواهد شد و من اگر خودم رو جزو دسته‌ای از خوانندگانش ببینم، این قضیه برام خیلی مهم خواهد بود. خداروشکر که این داستان ایرادی نداشت و بسیار در نظرم آموزنده خواهد بود اگر کسایی که رمان رو می‌خوانند، وجه پندآموز نوشته رو ملاحظه کنند. نویسنده بادقّتی هستی و تمیزی در اصول نوشتنت کاملا دیده می‌شود. فقط در یک بخش از داستان گیج شدم؛ آن هم اطلاع آرین از رمزدار بودن تلفن همراه نفس بود درحالیکه اشاره شد تلفن نفس خاموش بوده، یعنی چطور شد که آرین میسکال های زیاد نفس رو ندید و گوشی خاموش بود در زمانی که نفس با آن کار داشت؟ آرین خودش خاموش کرده بود؟

:facepalm::LOL:(الان حتما میگی توروخدا دست از سر من بردار؛ بقیه داستان رو بچسب) اما، این یه مورد به هیچ وجه در روند داستان تاثیری ندارد و مطمئن باش رمان خوبی رو شروع به نوشتن کردی. حسی درونم میگه نویسنده موفقی می‌شی و آرزو دارم هیچ گاه از نوشتن خسته نشی و با موفقیت ها و سربلندی بیشتر به نوشتن ادامه بدی. اسامی کاراکترها به خوبی انتخاب شده بود مخصوصا نفس و نسیم! جنبه‌ی طنز متن کاملا حفظ شده بود و داستان رو به بیراهه نمی‌کشاند. قسمت‌های تراژدی و غمگین نوشته، بسیار ملموس بودند و با من حرف می‌زدند؛ مثل اینکه روی مبلی نشسته و درحال دیدن فیلمی به این سبک باشم ولی خود را کاملا در فیلم و فضای آن حس کنم. زیبا بود، زیبا هست، زیباتر خواهد شد. عزیزم! موفق باشی! بسیار دلنشین بود.
۱۴۰۰/۱/۸
فاطمه مقدسی
@hadis hpf
♡تیم کتابخوان انجمن کافه نویسندگان♡
 
آخرین ویرایش:
Feb
1,976
2,563
168
سلام
این رمانت هم مثل دو تا رمان دیگه‌ت عالیه?⁦??⁩
بیان تنفر پدر نفس در برابر زن و بچش رو خیلی خوب توصیف کردی و اون حادثه‌ی جلوی در اتاق عمل بیان عالی از تنفر بود؛ البته که هیچ پدری نمیتونه از زن و بچش متنفر باشه اما خب بعضیا لیاقت اسم پدر و مرد رو ندارن!
درکل عالیه، من دوسش دارم??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Nov
79
562
83
سلام ، واقعا عالی بود و کیف کردم از خوندش .
شخصیت نفس واقعا زیبا توصیف شده یک دختر مغرور و محکم اما شکننده .
برات بهترینا رو آرزومندم و بی صبرانه منتظر ادامه پارت ها هستم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Feb
2,692
17,022
168
Shiraz
وضعیت پروفایل
به کی بگم که چشمات، تو غصه زندونم کرد...؟!
حدیث جون رمانت عالیه??
من تو نقد سررشته‌ی زیادی ندارم ولی خب با خوندن نقدهای رمان‌ها و... یه چیزایی دستگیرم شده?
رمان به جایی نرسیده که ژانر مشخص بشه پس نمی‌تونم حرفی درباره درستی و یا نادرستی انتخاب ژانرها بزنم ولی تا اینجا کاملا درست بودن?
رمان به زبان عامیانه نوشته شده ولی من یکی_دو جا دیدم که به جای حرف "رو" نوشته شده بود" را" که احتمالا حواست نبوده. اسم رمان هم کاملا مناسبه?
مشخصه برای نوشتن رمانت مطالعه داری و اطلاعات خوبی رو به خواننده می‌رسونی?
موفق باشی?

☆تیم کتابخوانی انجمن کافه نویسندگان☆
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا