با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان و داستاننویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @diana.zam
* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!
* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.
* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بیتوجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.
با توجه به اینکه نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگدهی و سطحبندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید. ?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد
نام رمان: نابود کرد، نابود شد
نویسنده: حدیث پورحسن
ژانر: اجتماعی، عاشقانه و جنایی
خلاصه:
ما آدمها، عجیب به گُلهای گلدان شباهت داریم!
یکی هر روز آب میخواهد، دیگری را زیاد آب بدهی میخُشکد، آن یکی آفتاب میخواهد و دیگری در سایه جان میگیرد...!
بلد نباشی، گُلت را باختی! برای مطالعه رمان کلیک کنید!
بهنامتعالی نقد رمان "نابود کرد، نابود شد"
منتقد رمان "diana.zam"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۱۵ مرداد ۱۴۰۰"
?ارکانهای اولیه?
۱. نقد عنوان:
در نگاه اول اندازه عنوان در چشم یک خواننده یا منتقد جا میگیرد؛ عنوان نابود کرد، نابود شد یک جمله کامل با دو جمله مستقل ولی بهم مرتبط تشکیل شده است، رمانی با این عنوان ثبت نشده، ولی کلماتی که کلیت رمان را به عنوان نام کتاب فاش کند، کلیشهای هستند و خواننده با نگاه اول پی میبرد، که رمان در فضایی تراژدی یا جنایی میباشد.
شاید خواننده با اولین نگاه به این عنوان فکر کند، که این اثر یکرمان کلیشهای با تم انتقامیست و یا شاهد صحنههای چون قتل و... خواهند بود، با این تفاسیر رمان قابلیت این را دارد، که خوانندهی کمی پیدا میکند. در ادامه عنوان با ژانر جنایی همخوانی داشت اما با ژانرهای اجتماعی و عاشقانه، نمیتوان گفت بله
پیشنهاد بنده تجدید نظر در انتخاب این عنوان میباشد.
۲. نقد ژانر:
در رمان نویسنده سه ژانر را نام برده است: اجتماعی- عاشقانه - جنایی
ژانرهای اجتماعی و جنایی انتخابی صحیحی است، چرا که نفس ( کارکتر اصلی رمان) در فضایی اجتماعی درس خوانده و زندگی میکند، ژانر جنایی هم با مرگ یکی از کاراکترها( موکل نفس ابتکار) با موضوع رمان همخوانی پیدا میکند، ولی ژانر عاشقانه تا پارت ۲۶ در رمان استفاده نشده؛ و الویت بندی ژانرها تا اینجای داستان بدین ترتیب است: جنایی- اجتماعی- عاشقانه
۳. خلاصه رمان:
محتوای اصلی خلاصه جالب بود و میتوان گفت بیشتر در حال و هوای ژانر جنایی بود تا اجتماعی و عاشقانه. موضوع و محتوای خلاصه با محتوای رمان، کم و بیش همخوانی داشت.
اندازهی خلاصه استاندارد بود که این یک پوئن مثبت برای اثر میباشد.
خلاصهی رمان موارد و نکتههای مبهم و تعلیقات کافی را داشت و البته در کنار اینکه درون خلاصه آنچنان زیاد در ارتباط با محتوای رمان نوشته نشده بود، اما با نگاه کردن به خلاصه و همچنین ژانر میتوان گفت خواننده برای خواندن اثر ترغیب شود.
یکی از سوالاتی که در خلاصه با آن مواجه شدم و فکر میکنم مورد خوبیست برای معلق و جذب خواننده مورد زیر بود.
۱- چرا ما آدمها به گلدان شباهت داریم و این طرز فکر که نویسنده ما انسانها را به گلدان و گل تشبیه کرده از کجا سرچشمه میگیرد؟
درواقع چینش جملات و استفاده از ارایههای چون تشبیه زیبای خلاصه را چندین برابر کرده بود.
۴. مقدمه اثر:
مقدمهی زیبایی از نویسنده نوشته شده بود، به اندازهی کافی ابهام داشت و با ژانر جنایی مرتبط بود، اندازهی مناسب مقدمه از دیگر مواردی مثبتی بود که لازم به ذکر بود.
۵. جلد اثر:
تصویر اولیه جلد اثر نمایانگر دست دو انسان است که در هم گره خورده است، بیشتر با ژانر جنایی و عاشقانه همخوانی داشت تا اجتماعی.
وقتی در جلد ما دو دست میبینیم که در هم گره خورده و یکی متعلق به یک مرد و دیگری متعلق به یک زن است پی میبریم که ژانر عاشقانه است و از این رو وقتی در جلد از رنگهایی تیره مثل: سیاه و سفید و کمی خاکستری استفاده شده ما میفهمیم که این یکرمان تراژدی است، و همینطور در جلد مشاهده میکنیم که دستها شکل نابود شدن و متلاشی شدن را دارند پس پی میبریم که این یکرمان جنایی است و با عنوان مرتبط است. کیفیت عالی تصویر یکی دیگر از نکات مثبت جلد بود.
تکستی که در جلد استفاده شده بود یکی از جملات خلاصه بود، درسته که استفاده از این تکست در رمان بامحتوا مرتبط است اما با تصویر اولیه جلد آنچنان ارتباط مستقیمی نداشت.
?ارکانهای میانی?
۱. شروع رمان: شروع رمان با وارد شدن کارکتر اصلی ( نفس ابتکار) به دادگاه اتفاق میافتد، نمیشود انکار کرد که وارد شدن کارکتر به مکانی برای شروع مناسب نیست و تکرر بسیاری دارد، اما با ادامهی رمان که نفس ابتکار وارد دادگاه میشود، کلیشهای نیست. با اینکه ژانر جنایی بود اما شروع رمان هیجانی نداشت و بیشتر به ژانر اجتماعی مربوط بود. رمان زیبایی بود و خواننده را مجذوب خود میکرد تا ادامه را نیز متوجه بشود و با این حال مخاطب جذب میکرد.
۲. میانه رمان:
میانه رمان و مسیری که نویسنده برای کارکترها در پیش گرفته کم و بیش کلیشهای بود، چون کمک کردن یا دعوا معمولا در بیشتر رمانها اتفاق میافتد، و شاید در همین میانه خواننده و مخاطبی که رمان را میخواند از آن زده بشود و به ادامهی رمان ترغیب نشود. نویسنده در بزرگ نشان دادن مشکلات سر راه کارکتر اصلی ( نفس ابتکار) قلم و فکر خوبی داشته است، و هیجان و انگیزه به خواننده برای خواندن را کم و بیش رسانده است.
?ارکانهای پایانی?
۱. ایرادات نگارشی:
درست نویسی:
_تکرار: در رمان تکرار به خصوصی دیده نشد و اگر تکراری هم بوده در جملات نیاز بوده.
_غلط املائی: غلط املائی به جز یک یا دو مورد دیده نشد.
سوگول (غلط)
سوگل (درست)
_نیمفاصله: در رمان رعایت نشده که چند مورد از آن را نام میبرم:
مقدمه:
آدمها (غلط)
آدمها (درست)
گلهای (غلط)
گلهای (درست)
پارت۱
جوسنگینی ( غلط)
جو سنگینی (درست)
بی عقلی (غلط)
بیعقلی (درست)
پارت ۱۴ و پارت ۲۰ هم باید ویرایش شود.
علائم نگارشی:
بیشترین علامتی که استفاده شده بود (.) بود، که استفاده از آن در بعضی پارتها نا به جا و غلط بود، مثل پارت دوم که نویسنده بعد از هر جمله (.) گذاشته بود و باعث زشتی متن شده بود؛ نویسنده میتوانند برای بهتر کردن جملات از (،) یا (؛) کمک بگیرند.
اندازه پارتها و پاراگراف بندیها:
هر پارت برای کافه نویسندگان باید حداقل بین ۲۰ تا ۳۰ خط سیستم یا ۶۰ خط گوشی باشد که نویسنده این را رعایت نکرده بود، ولی اندازهی پاراگرافها درست بود.
۲. سخن منتقد:
حدیث جون رمانتون واقعا زیبا و منحصر به فرد بود و من به شخصه از خوندن رمان لذ*ت بردم و خیلی دوست دارم ادامه ی رمان رو هم بخونم.
نکاتی که در بالا گفتم اگر ویرایش بشنوند، میتونم بگم رمانتون خیلی قوی تر و بهتر از چیزی که الان هست میتونه باشه.
موفق باشید.
دیانا
*** @hadis hpf