مدت ها تلاش کردم تو سختی، تو حال بد جسمی و روحی، و هر سختی و عواقبی رو به جون خریدم و گذشتم ازش حتی از خودمم گذشتم چون فک کردم این اخرین فرصتمه و باید استفاده کنم ازش و امروز که خودم ارزیابی می کنم می فهمم چقد مسیر رو اشتباه رفتم از همون اولشم مشخص بوده که این مسیر راه به جایی نمیبره ولی به مخم خطور نمی کرده فقط دیوانه وار می خواستم به مقصد برسم و از بس بیهوده جنگیدم که دیگه انرژی نمونده برا جبرانش، چقد بده آدم جای بدی بجنگه و نفهمه که داره برای هیچ می جنگه