تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی پرسش چالشی?

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
سطح: متوسط ✂️
متن زیر (بخشی از کتاب تیغ شمشیر) رو بخونید، بعد اشتباهاتی رو که توش گذاشتم درست کنید و بفرستید.

هنگامی که حدودن سی گام دور شده بودند،لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی کس کناره دریاچه نشسته بود و پراز آب باران شده بود . اونا مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او وقابلمه.
«بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد،
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش:
Feb
1,976
2,563
168
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌‌جا تنها و بی‌‌ کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,581
3,013
167
19
مشـهد
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد!
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,329
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود . آنان مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,207
1,550
148
آزا?ی
وضعیت پروفایل
رها شو.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند،
لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی کس، کناره دریاچه نشسته بود پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
441
230
103
17
وضعیت پروفایل
چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند... .
هنگامی که حدوداً، سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها، مدت زیادی را با هم وقت گذرانده بودند. او و قابلمه دوست‌های قدیمی هم بودند.
- بدرود دوست قدیمی!
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jul
5,222
2,237
238
هنگامی که حدودا سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنارِ دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
13
28
13
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌‌جا تنها و بی‌‌ کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد!

هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود . آنان مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند،
لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی کس، کناره دریاچه نشسته بود پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد!

هنگامی که حدوداً، سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها، مدت زیادی را با هم وقت گذرانده بودند. او و قابلمه دوست‌های قدیمی هم بودند.
- بدرود دوست قدیمی!
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنارِ دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
•|?|• ‌
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
«بدرود دوست قدیمی.»
قابلمه پاسخی نداد.

اشتباهاتی که توی متن بودند:
1- حدودن❌ حدودا✅
2- فاصله‌گذاریِ درست اینه: کلمه، علامت نگارشی، فاصله، کلمه‌ی بعد.
3- کناره❌ کنارِ✅
4- فاصله‌های کم و زیاد باید اصلاح بشن:
پراز آب❌ پر از آب✅
وقابلمه❌ و قابلمه✅
گذرانده بودند❌ گذرانده بودند✅
5- واژه‌ی عامیانه نباید توی متنی کتابی دیده بشه، پس «اونا» باید به «آن‌ها» تبدیل بشه.
6- گیومه باید بعد از باز شدن بسته بشه. البته برای دیالوگ از خط تیره هم می‌شه استفاده کرد.
7- پایان جمله نباید بدون علامت نگارشی بمونه.
8- بعد از «قابلمه پاسخی نداد» متن تمومه و باید نقطه گذاشته بشه، ویرگول علامت ادامه‌دار بودنشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا