با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.
و پاییز منم؛
زنی جا مانده میان دیوان شعرت.
و پاییز منم؛
زنی خمیده در آلبوم عکسهای جوانیات،
زنی از یاد رفته روی خیسیِ بالشَت،
زنی بیپناه لا به لای خانههای پیراهنت،
زنی پریشان میان هجومِ خوفناکِ خاطراتت.
و پاییز منم؛
زنی افسرده در آشپزخانهی مردِ همسایهات.
عشق شبیه پاییزه. اومدنش آدمو ذوقزده میکنه، اما دلگیره. دل آدمو درگیر خودش میکنه، اما دلگیره. دلانگیزه اما بدون اندوه معنا نداره. عشق نمیتونه مثل گلای رنگارنگ بهار یا بیدغدغگی و خنده و آب بازیِ تابستونِ بچهها باشه. عشق همون حال بارون و لرزیدن از سرما و ریختن پر و بالا آدماست.
عاشقها پاییزو دوست دارن چون حس میکنن طبیعتم توی پاییز حال اونارو داره، که انگار دیگه تنها نیستن.عشق شبیه پاییزه. شبیه همون نیمکت خیسه که از دور نگاهش میکنی، یاد خاطرههات میفتی، چترتو محکمتر میگیری و راهتو میکشی و میری. عشق اندوه تک تک برگهای درختهاست توی پاییز. اشتیاق تک تک قطرههای بارونه واسه باریدن.
عشق اندوه و اشتیاق توأمه، توو اون لحظه که با شوق به سمتش پر میکشی و حواست نیست مثا بارون داری سقوط میکنی روی زمین
و مثل برگهای زرد پاییز، زیر پاهاش میمونی.
عشق شبیه پاییزه. همینقدر زیبا.
همینقدر حزنآلود?
چه کسی گفته پاییز دلگیر است؟
اصلا انگ دلگیری به پاییز نمیچسبد.
فصل انار، فصل نارنگی، فصل رنگ های قرمز و نارنجی، فصل بادهای با موقع و بی موقع که میپیچد لای موهایت و عطرش مرا م*ست میکند، فصل قدم زدن زیر باران، کجایش دلگیر است؟
به هوای سرمایش دستانم را محکم تر میگیری، فصلی که دستانمان بیشتر در هم گره بخورد، کجایش دلتنگی دارد؟
قطعا نمیشود طعنه دلگیری را به فصلی که با مهر می آید زد، پاییز، شروع عاشقانه هاست.
می شود تمامِ فصل ها دل بست اما
پاییز جنسِ عاشقانه هایش فرق می کند!
میانِ این همه نارنجی عشق می شود مهمانِ
خانه ات و تو حواست را حسابی جمع کن
باید برای این همه زیبایی بهترین میزبان باشی!
اگر همین پاییز عاشق شدید با هم عهد ببندید که
تا آخرِ عمر تمامِ نارنجی ها را کنارِ هم بمانید
و همیشه لذتش را ببرید!
ولی اگر خدایی نکرده یک نفرِتان قیدِ دوست داشتن را
بزند تمامِ پاییز هایِ سال زهرِ مارِتان می شود!
لطفا اینقدر عشق را معطل نکنید
به هم بگویید:آمده ام تا همیشه مالِ هم باشیم
پاییز با همین دیوانه بازی هایش قشنگ است!
.
علی کشاورز ?
کنارم باش، این پاییز،
کنارم باش، می ترسم...
خزان را دوست دارم من، ولی بی تو؛
خیابان، کوچه ها، این شهر، این پاییز؛
تو را بدجور کم دارد!
بدون تو؛
گلوی آسمان ها؛ درد می بارد،
صدای خش خش این برگ ها بی تو؛
صدای نابهنجاریست باور کن؛
به بانگِ مرگ می مانَد!
اگر باشی،
اگر همراهِ من باشی؛
خزان زیباترین فصل است، می دانم...
کنارت، چای می چسبد؛
به وقتِ شامگاهان، در هوای سرد و بارانی...
کنارت کوچه ها زیبا،
درختان، آسمان، گنجشک ها زیبا،
کنارت بازهم دیوانه ی باران و پاییزم...
کنارم باش ماهِ من،
که با تو چای می چسبد،
که با تو عاشقی کردن، دویدن، شهر در پاییز را دیدن؛
که با تو کافه گردی، شعر خواندن، مبتلا بودن؛
در این پاییز، می چسبد،
عجب پاییز، می چسبد!
کنارِ تو؛
خزان زیباترین فصل است، می دانی؟!
.
نرگسصرافیانطوفان ?
من دوست دارم اولین ها را با تو تجربه کنم
اولین "عاشقانه ها"
اولین" بو*سه "و اولین قدم زدن های "پاییزی"
بیا و تمام شعرها را به هم بریز
بیا و ثابت کن پاییز فصل رسیدن هاست نه جدایی ها
در کنار تو همه چیز زیباتر خواهد شد..
.
الهه رضایی ?
.
آخرین ویرایش:
چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0)
دیدن جزئیات