انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

برگ از درخت خسته می‌شود
وگرنه پاییز بهانه است...

حسن آذری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی که میرم تو خودم
شاید،پاییز سال بعد برگردم ....

تا پاییز سال بعد : )

۹۹.۱۰.۰۵​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و این تویی که در آستانه ی پاییز
دل‌انگیز ترین اتفاق زندگی من هستی ..

#وحید_عیسوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

بانو
پاییز که شد
دستهای خسته ات را در جیبت پنهان کن؛
و به دور از باید ها و آمدن ها؛
نبودن ها و رفتن ها؛
فارغ از تمام لحظه های بی شائبه ی روزگار غریب ات؛
برای خودت؛ خاطره ای بساز!
بانو....
پاییز که شد،
اولین باران پاییزی که روی موهای ابریشمی ات بارید،
و خش خش برگهای خسته ی پاییزی را زیر پاهایت لم*س کردی!
خودت را ب*غل کن و به زیر آسمان ابری ات ببر!
این پاییز را برای خودت خاطره ای انفرادی بساز‌

#فرگل_مشتاقی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
صدای نم نم اولین باران پاییزی، ترانه‌ دل انگیزی است که به یادم می‌آورد مجالی نیست.
رنگ‌ها مهمان برگ‌ها می‌شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیایید پاییز را حس کنیم نه این که به سادگی از آن عبور کنیم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می‌پسندم پاییز را
که معافم می‌کند
از پنهان کردن
دردی که در صدایم می‌پیچد ُ اشکی که در نگاهم می‌چرخد
آخر همه می دانند
سرما خورده‌ام …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می‌دانی درد پائیز چیست؟
درد پائیز درد دانستن است، شاید غرور بیش از حد بهار سبب شده،
که دل پائیز این‌گونه بگیرد و رنگ از رخسارش بپرد،
اگر بهار می‌توانست به مانند پائیز اینگونه طبیعت را خوش‌رنگ کند، چه هیاهو می‌کرد…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همانند باران پاییزی
بارانِ دوست داشتنت️
یک‌ریز بر من میبارد و من
مدت‌هاست خیس از علاقه‌ی توام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدم‌ها هر سال
بیشتر بدهکار دلشان می‌شوند
جاهایی که نرفته‌اند
لبخندهایی که نزده‌اند
و مهم‌تر از هر چیز
قدم‌هایی که در پائیز نزده‌اند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

بالا